English Version
This Site Is Available In English

گفت و گو با دکتر بهنام

گفت و گو با دکتر بهنام

با سلام خدمت خوانندگان محترم؛ در خدمت آقای دکتر بهنام هستیم، از پزشکان فعال در حوزه درمان اعتیاد و عضو لژیون پزشکان پارک طالقانی هستیم تا گفت‌وگویی با ایشان داشته باشیم.
ضمن عرض خدا قوت خدمت جنابعالی، این دومین گفتگوی ما با شماست که اولین بار در سال 1400 با شما گفت‌وگویی داشتیم که از آن تاریخ تابه‌حال خیلی اتفاقات و تغییراتی در کنگره افتاده و همچنین شما که قطعاً نسبت به 3 سال گذشته تجربیات زیادی از همکاری با کنگره 60 کسب کردید. لطفاً پیرامون این مورد و تجربیات خودتان برای مخاطبین این گفت گو توضیحاتی بفرمایید.

لطفاً خود را برای خواننده‌های ما معرفی نمایید.
با سلام، بنده دکتر بهنام شاه‌محمدی هستم یک هم‌سفر؛ مؤسس کلینیک بهنام به آدرس تهران، منطقه 19، خانی‌آباد نو، شهرک شریعتی، 3 راه شریعتی، خیابان ابوریحان، پلاک 190
ضمن تشکر از شما؛ اگر بخواهم مهم‌ترین چیزی از کنگره 60 با توجه به این جملاتی که فرمودید، یعنی از حدود 3 سال پیش تا الآن، به‌واقع من تغییرات زیادی در کنگره می‌بینم. این به این معنی نیست که صرفاً توی این 3 سال اتفاقاتی افتاده؛ اصولاً ذات کنگره پویایی و حرکت روبه‌جلو هست و عدم ایستایی است. اتفاق درستی که در خیلی جاها نمی‌افتد؛ یعنی خیلی از جاها هست که یک اتفاقی حالا مثلاً فرض کنید در مورد درمان و فیلد درمان افتاده و یک باورهای درمانی در یک جا به وجود آمده، همونجوری مصرانه همان باور که به وجود آمده، همونجوری به جلو می‌رود و هیچ‌گونه تغییری بسته به شرایط جدید یا پیشرفت علمی ایجاد نمی‌شود. در کنگره یکی از اتفاقات خیلی خیلی خوبی که می‌افتد این است که هیچ‌گونه اسرار بر ماندن بر یک باور را ندارد. اگر یک روزی به این نتیجه برسیم که این دوز دارو برای یک ماده خاص عوض بشود، این اتفاق به‌راحتی می‌افتد. اگر قرار هست که در نگارش پروتکل‌ها تغییر ایجاد بشود، اصلاً این تعصب وجود ندارد که این وحی منزل است و این آمده و الا و بالله باید این را انجام بدهیم.
خدا را شکر فراتر از بحث درمانی که الآن در کنگره پیش می‌رود که سیستم قانع نشده که فقط بیاییم مسئله کلی از بحث اعتیاد را نگاه بکند و درمان بکند. کنگره به ریشه‌های به‌نوعی اعتیاد، به بخش سلولی مولکولی مشکل نزدیک می‌شود و این اتفاق خجسته‌ای که بسیار سخت اما قطعاً بسیار مؤثر هست. حتماً یک بازه زمانی طولانی خواهد برد. این نتیجه، نتیجه‌ای نیست که سریع حاصل بشود؛ یک پروسه طولانی پیش رو هست که علارقم سختی که دارد، فکر می‌کنم تحول بزرگ را در مکانیسم فهم اعتیاد و درمان اعتیاد به وجود خواهد آورد. انشالله در این مسیر، بحث تأسیس دانشگاه کنگره هم به‌زودی اتفاق بیافتد که می‌تواند کمک بکند و حتماً این مسیر خیلی ساده‌تر و خیلی علمی‌تر جلو برود و نتایج خوبی به دست بیاورد.

در مورد کلیت درمان کنگره اگر بخواهم توضیحاتی بدهم و تجربیاتی که در این سال‌ها به‌واسطه همکاری با کنگره کسب کردم، کنگره 2 اتفاق خوبی برای من داشته؛ یکی اینکه در مکانیسم درمانی اعتیاد در سطح کلینیک برای من اتفاق خوبی افتاد و خدا را شکر می‌کنم که تعداد زیادی از بیماران را می‌بینیم به‌واقع به درمان و فراتر از آن، به تعادل رسیدند و این خبر خوبی هست. به‌هرحال ما فرایند ترک، کم نداشتیم؛ قبل از پروسه کنگره هم بارها و بارها کسانی بودند که آمدند و ترک کردن و رفتند. بین آنها درمان شده هم بوده، تعداد آنها هم کم نبود؛ اصلاً من نمی‌توانم شک کنم که ولی واقعیت این هست که عزیزانی که ما می‌توانیم قانع کنیم که وارد این پروسه درمان بشوند (متد درمانی کنگره 60)، کیفیت درمانشان یک چیز کاملاً متفاوتی است. البته به این معنی نیست که هرکسی بیاید ثبت‌نام بکند این اتفاق می‌افتد یا هرکسی که 2 هفته اول بیاید این اتفاق می‌افتد؛ کسی که به این باور درمانی برسد که این مسیر قرار هست جواب بدهد، پای کار بماند و 10 الی 11 ماه مدت‌زمان درمان را طی کندو در این مسیر فقط حرفش فقط چشم گفتن باشد و گوش‌به‌فرمان راهنمایش باشد، گوش‌به‌فرمان این پروتکل باشد، برنامه‌ای که برایش تعریف شده روبه‌جلو حرکت کند، حال خیلی خوبی پیدا می‌کند و این را من به‌عین خصوصاً طی این سال‌هایی که لژیون داشتم شاهد بودم. حالا قبل از لژیون خودم، عزیزان مراجعه‌کننده فقط برای دریافت دارو می‌آمدند، حالا در مسیر شاید هفته‌ای یک‌بار مثلاً دقایقی آنها را می‌دیدیم می‌آمدند دارو می‌گرفتند اما طبیعتاً ما خیلی موارد در بحث تجویز داروی آنها نبودیم یا خیلی در پروسه‌های روان‌شناختی دخیل نبودیم و این باعث می‌شد که نتوانیم دید خیلی خوب و درستی پیدا بکنیم. فقط روزهای اول عیان بودند و روز آخر. از موقعی که لژیون داشتیم، بیماران خودمان را از نقطه صفر تا نقطه صد در تمام این مسیر زیر نظر داشتیم و تکامل درمانی را در آنها می‌دیدیم، واقعاً تکامل شخصیتی را در آنها شاهد بودیم.

شما اشاره به لژیون کردید، یکی از سؤالات بنده این هست که نحوه تشکیل لژیون در کلینیک شما به چه صورت و در چه تاریخی آغاز شد و نحوه جذب بیماران در کلینیک شما به چه صورت هست؟ همان‌طور که اطلاع دارید، در کنگره 60 این کار توسط راهنمای تازه واردین صورت می‌گیرد؛ آیا شما راهنمای تازه واردین دارید؟

دکتر بهنام:
بنده در 2 مقطع لژیون داشتم؛ یکی حدود 2 تا 3 سال قبل از شروع کرونا لژیون داشتیم و به نتایج خوبی هم رسیده بودیم و رهایی‌ها را در حقیقت یکی‌یکی وقت رهایی‌شان می‌رسید، یک تعداد هم رهایی داده بودیم. متأسفانه کرونا افتاد و ما مطابق پروتکل‌های وزارت بهداشت که عملاً دیگر اجازه نداشتیم گروه‌درمانی داشته باشیم، آن لژیون جمع شد و همیشه برای من جای افسوس بود چون چند نفر از بچه‌ها دقیقاً در مرز رهایی بودند، خیلی سعی کردیم که وصلشان کنیم به شعب اصلی کنگره یا هر طور شده حداقل داروهایشان ادامه پیدا بکند، خیلی موفق نشدیم. حال در بهترین شرایط این بود که توانستیم روی دارو نگهشان داریم که مصرف دیگری نداشته باشند ولی نتوانستیم برایشان رهایی دریافت کنیم.
بعد از کرونا به‌محض اینکه ازنظر قانونی ما موفق شدیم که مجوز گروه‌درمانی را داشته باشیم، لژیون را تشکیل دادیم و خیلی اتفاق خوبی افتاد که ما هم راهنمای قبلی‌مان خوب بود هم راهنمای جدیدمان آقا رضا واقعاً سنگ تمام گذاشتند، هم خودشان هم همسر گرامی‌شان به‌عنوان راهنمای هم‌سفرها و یک اتفاق بسیار خوب و قشنگی می‌افتد. فکر می‌کنم 2 سال از شروع مجدد لژیون ما گذشته. در همین 2 سال نزدیک به 13 نفر رهایی داشتیم و همین 2 هفته آینده هم 2 نفر دیگر رهایی خواهیم داشت و آقا رضا درزمینهٔ کار با بچه‌ها ب جد سنگ تمام گذاشتن که بهترین اتفاقات را در کلینیک شاهد بودیم.


در هفته چند جلسه کارگاه آموزشی برگزار می‌کنید؟
در هفته 2 جلسه داریم؛ یکشنبه‌ها 3 ساعت جلسه عمومی داریم که حدود 30 نفر مسافر داریم و هم‌سفران هم حضور دارند. روزهای 4 شنبه هم 2 ساعت جلسه خصوصی داریم. روزهای جمعه صبح هم بوستان ولایت از ساعت حدود 5:30 زیر نظر راهنما در پارک حضور دارند و مشغول ورزش هستند. در قسمت ورزش خوشبختانه کلینیک ما با عملکرد خوبی که داشتند، کاپ اخلاق کنگره 60 به تیم ورزشی کلینیک ما اهدا شد و این را مدیون کار بسیار خوب راهنما هستیم.


در کلینیک راهنمای هم‌سفر هم دارید؟
بله خانم یوسفی راهنمای هم‌سفرها هستند.


در جلسات از خدمتگزاران رهاشده استفاده می‌کنید یا از پرسنل؟
خوشبختانه به مرحله‌ای رسیدیم که در کلینیک 3 نفر مرزبان داریم و پیمان مرزبانی بستند که این هفته هم در قسمت خانم‌های هم‌سفر یک مرزبان خانم تعیین خواهد شد که پیمان خواهند بست.


آیا می‌توان گفت تشکیل لژیون، اصلی‌ترین عامل موفقیت شما در اجرای این متد درمانی بوده است؟
در یک‌کلام، بسیار. همکاری من با کنگره بقول این سیاست‌مدارها، اتفاق برد بردی بود. هم اتفاق بسیار خجسته برای خود من و کلینیک بوده و هم اتفاق بسیار خوبی برای بیماران بوده که نتیجه درمانی بسیاری درستی گرفتند و آن حال خوب برایشان ایجاد شد.

سؤال بعدی که از شما دارم ممکن است در گفتگوی قبلی از شما پرسیده باشم، چه عاملی باعث می‌شود که یک پزشک که صاحب کلینیک و فعال در حوزه اعتیاد هست و شاید نسبت به سایر مراکز ترک یا درمان اعتیاد و یا یک انجیو مثل کنگره 60 موضع‌گیری نماید اکنون حاضر به تغییر موضع و پذیرفتن شیوه درمانی آن کند؟ آیا این تعامل می‌تواند کمکی برای آگاهی سازی جامعه و سایر اطباء این حوزه بکند؟
این‌که چرا خود من با این مجموعه کار کردم، حقیقتاً من ذهنیتم حال در مورد خیلی چیزها علی‌الخصوص که داریم در مورد درمان اعتیاد صحبت می‌کنیم کاملاً باز هست. اصلاً اسرای ندارم اگر یک‌چیزی را یک روزی یاد گرفتم بگویم فقط و فقط داستان همین است و ولا غیر. همه چیزها را تجربه کردم. یعنی قبل از کنگره NA را تجربه کردم، کمپ‌ها را رفتم و دیدم حتی خیلی چیزها که دور از ذهن بود مثل ابوالفضل درمانی را رفتم از نزدیک ببینم که اینها چه هستند و چه دارند؟! طبیعتاً هرکدام را رفتم چیزی عایدم نشد البته NA را بیشتر رفتم در یک کلیتی کارشان را قبول دارم و دوست دارم اما یک خلع بزرگی که همان موقع قبل از آشنایی با کنگره حس کردم این بود که این باور فاصله سنگینی که با دارو دارند می‌گیرند و بچه‌ها را تشویق می‌کنند به سقوط آزاد، این باور درستی نمی‌تواند باشد چون با پایه‌های اولیه علمی که ما خوانده بودیم معنی نداشته ولی از خیلی جوانب خوب بودند تا بالاخره روزی رسید که اسم کنگره 60 آمد. این اتفاق زمانی رخ داد که فکر می‌کنم سال 1386 بود که در مرکز ملی مطالعات اعتیاد در حال دوره دیدن بودم، آن موقع یک تحقیقاتی داشت انجام می‌شد که تازه می‌خواست شربت تریاک وارد حوزه درمان اعتیاد شود و صحبت‌هایی می‌شد، همان سال‌ها بود که من برای اولین بار اسم کنگره 60 را شنیدم چون کنگره هم در پروسه تحقیقاتی حضور داشت که تعدادی از افراد زیر نظر خود آقای مهندس ازآنجا شربت تهیه کردند و اولین بار اسم کنگره 60 را آنجا شنیدم.
جلوتر که آمدیم نام کنگره و فعالیت آن پویاتر شد و من مسر شدم که کنگره 60 کجاست و در آن زمان سایت کنگره هم فعال نبود، سیستم‌های مجازی هم چندان فعال نبودند. متوجه شدیم که یک شعبه‌ای به اسم آکادمی هست و بعد حضور فیزیکی پیدا کردم. از لحظه‌ای که وارد آکادمی شدم دیدم اصلاً داستان چیز دیگری است و حال هوای آنجا قصه دیگری دارد. این را هم داخل پرانتز عرض کنم که همه‌چیز در بدو ورود خوب بود و تنها چیزی که خیلی توی ذوقم خورد، به‌محض ورود گوشه حیاط عده‌ای ایستاده بودند و بقول خودشان سبیل به سبیل سیگار می‌کشیدند و دود بسیار غلیظی محوطه را پر کرده بود. تصمیم گرفتم وارد سالن بشوم و وقتی رفتم و داخل و با خود مهندس بیشتر صحبت کردم دیدم نه؛ داستان کاملاً متفاوت هست که این خاطره در ذهنم مانده که از آن سال تا امروز تغییرات بسیاری در کنگره رخ داده ازجمله درمان سیگار.
بعد آشنایی بنده با کنگره و حضور در لژیون پزشکان پارک طالقانی که روزهای جمعه صبح تشکیل شده بود دیدم اتفاق خیلی خوبی در اینجا می‌افتد و حضور این‌همه افراد در حال درمان یا درمان شده در پارک طالقانی بیانگر حقیقتی است که در این انجیو وجود دارد.
البته بنده نمی‌خواهم تبلیغی انجام داده باشم که این تنها شیوه درمانی هست نه. ولی اگر از من سؤال شود که بهترین شیوه درمانی کدام هست؟ می‌گویم این. به شرطی که فعل اول که همان خواسته درمان هست در فرد شکل گرفته باشد.


آیا برنامه‌ای برای تشکیل لژیون ویلیام وایت (درمان سیگار) در کلینیک دارید؟
بله. اتفاقاً از 3-4 ماه پیش درخواست خودمان را به کنگره دادیم و طی این مدت 2 نفر از رهاشده های کلینیک وارد لژیون ویلیام وایت شدند و سیگارشان را درمان کردند و یکی از آنها در مسیر راهنمایی سیگار قرار دارند و با آقای بابک لطفی که صحبت کردیم، این اتفاق خجسته‌ای بود که در کلینیک اعتیاد ایشان درمان شد و سیگار هم درمان شد و اکنون در مسیر راهنمایی سیگار حرکت کردند که طی یکی دو هفته آینده اگر مراحل آزمون را با موفقیت به پایان برساند، از ایشان در کلینیک استفاده خواهیم کرد.


آقای دکتر این موضوع بسیار مهمی است که شما همگام با علم کنگره و متدهای موجود در آن حرکت می‌کنید. یکی از مهم‌ترین این متدها، درمان سیگار هست که کنگره اعتقاد دارد «درمان اعتیاد با درمان سیگار کامل می‌شود». نظر شما پیرامون این موضوع چیست؟
بله بنده خودم یک ذهنیتی راجع به این موضوع داشتم و تحقیقاتی که کردم و بیشتر دوست داشتم آسیب‌شناسی کنم که اتیولوژی شکست چیست؟ چه اتفاقی می‌افتد که بعضی از افراد که از اعتیاد رها می‌شوند حتی در کنگره 60، بعد از مدتی دچار لغزش می‌شوند؟ وقتی به این افراد نگاه می‌کنیم و چند نمونه در کلینیک داشتم، کسانی بودند که بعد از رهایی همچنان سیگار مصرف می‌کردند و خودشان هم اعتقاد داشتند که بند متصل به اعتیاد، همین مصرف سیگار بود؛ بنابراین، این سیاست بسیار خوبی بود که توسط مهندس دژاکام ابلاغ و به اجرا درآمد که هیچ‌کس نمی‌تواند در کنگره خدمت کند مگر سیگارش را درمان کرده باشد. انشالله در کلینیک ما هم به‌زودی این اتفاق خواهد افتاد.


سؤال آخر اینکه به نظر شما آیا وقت آن نرسیده که جامعه فعال در حوزه اعتیاد که هنوز همان متدهای متداول خودشان را ادامه می‌دهند همکاری خودشان را با کنگره 60 شروع و با متد درمانی کنگره 60 همگام شوند؟
من اینجا عرض کنم هر موقع هرکدام از همکاران بنده که در اجتماعی حضور داشتیم و صحبت از کنگره 60 می‌شود، کاملاً این باور را دارم اگر با کنگره مخالف هستند یا خیلی موافق نیستند، فقط و فقط علتش این است که شناخت درستی از پروسه و اتفاقاتی که در کنگره می‌افتد ندارند؛ یعنی اصلاً این نیست که بگوییم عزیز همکار من تعمداً با وجود دانشی که نسبت به کنگره پیدا کردند در حال جبهه گرفتن هستند. حالا تعداد این عزیزان زیاد نیست ولی آن دسته از همکاران که باوری که روش درمانی کنگره ندارند، وقتی‌که صحبت می‌کنیم که چرا؟ به این نتیجه می‌رسیم که هنوز شناختی از این پروسه ندارند و فقط از دور شنیدند و به نظرم ذره‌ای تعصب ندارند که کار فقط صرفاً پزشکی هست و این کار نباید از کلینیک پزشکی خارج بشود. من به‌جرئت این را می‌گویم که هیچ‌کدام از همکاران خودم چنین روحیه‌ای ندیدم و به همین دلیل هست که این را باور دارم اگر بستری ایجاد شود که همکاران پزشک به‌درستی و در شرایط مناسب و در بازه زمانی مناسب با صفرتا صد کنگره آشنا شوند، به نظرم عزیزان پزشک همکار باکنگره 60، چندین برابر تعدادی خواهند بود که امروز با کنگره 60 همکاری می‌کنند.
البته این کار سختی‌های خاص خودش را دارد و برای کلینیک زحماتی تحمیل می‌کند و هزینه‌های موازی برای کلینیک به وجود می‌آورد ولی بازهم باور دارم اگر عزیزان همکار من با کنگره 60 آشنا بشوند، پای تمامی این سختی‌ها خواهند ایستاد. نهایت هدف همه ما این هست که ارتقاء سلامت اتفاق بیافتد و درمان اعتیاد به معنای درست در جامعه اتفاق بیافتد.

از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما و خواننده‌های این گفت‌وگو قرار دادید کمال تشکر را دارم.


تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .