مشارکت مکتوب مسافر اسماعیل از لژیون چهارم در رابطه با سیدی انعکاس
سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر.
خداوند را بابت حضورم در کنگره 60 شاکر و سپاسگزارم. از آقای مهندس و راهنمای بزرگوارم تشکر میکنم.
جناب مهندس در سی دی هفتگی میفرمایند: رابطه دیگران با ما به انعکاس کارهای خودمان برمیگردد که چگونه رفتار میکنيم. وقتی باد بکاریم، قطعا طوفان درو خواهیم کرد؛ پس وای به موقعی که طوفان بکاریم. در بروز بسیاری از مشکلات، مقصر خود ما هستیم؛ مثلاً زمانی که مصرف کننده شدیم دائم میگفتیم لعنت به فلانی که اولین بار مواد به من داد! در صورتی که او یک بار مواد به ما داد بقیه اش چه؟ بعد از آن چرا ادامه دادیم؟
حضرت مسیح میفرمایند: آیا پر کاهی را در چشم دیگران میبینی؛ ولی دسته بیل را در چشم خود نمی بینی! ما در هر نقطهای قرار داریم عین عدالت است با دو شرط؛ اول، آموزش میبینیم و دوم، تاوان اشتباهاتمان را میدهیم؛ پس نباید نقش کلیدی خود را فراموش کنیم.
حسادت، غیبت، تجسس و امثال اینها به ما آسیب میرساند، برای ساخته شدن باید بیاموزیم و بدون هیچ خوفی جلو برویم. دنیا؛ مانند دریایی بیکرانه میباشد؛ شما انتهای زندگی، حیات و همچنین آغاز آن را نمی توانید پیدا کنید. در زندگی غم بی پایان وجود دارد؛ غم بزرگ انسان را به درجه بالا یا پائین سوق میدهد. زندگی یک معجزه بزرگ است. اگر خورشید نباشد، تکلیف ما چه میشود؟ اگر اکسیژن نباشد، باعث مرگ موجودات میشود. اگر آب، غذا و مسکن نباشد چه میشود؟ خیلی غمناک است. ترس از مردن، پیر شدن و از دست دادن همه چیز بهوجود میآید. همه اینها باید وجود داشته باشد تا ما به حیات ادامه دهیم . برای پایان دادن به این غم بی پایان، باید ایمان قوی داشته باشیم و به دانش قوی برسیم؛ پس این غم به حداقل میرسد؛ ولی تمام نمیشود؛ زیرا شادی ها کوتاه و گذرا است. چیزی که باعث شادی ما میشود، تفکر ما است که چگونه با مشکلات برخورد میکنیم و لحظاتمان را میگذرانیم. یکی از نکات سیدی که در مورد ایمان انسان میگوید: من تلاش میکنم بقیهاش با خداوند. فردی به حرم امام رضا رفت و گفت یا امام رضا، من این قرعهکشی بانک برنده شوم! او برنده نمیشود و خواب امام رضا را میبیند که میگوید: لااقل حساب باز کن تا من برندهات کنم!
ما باید برای هرکاری مقدمات آنرا فراهم کنیم؛ پس شادی و غم ما دست خودمان است و باید به مسائل درست نگاه کنیم.
بیشتر رنج بشر از دانش های کشف نشده است. لوئی پاستور میکروب را کشف کرد و رنج انسانها را کاهش داد.
در مسئله اعتیاد هیچ کس و حتی بزرگترین دانشگاه های دنیا نمیدانستند که مشکل اعتیاد از چیست؟
اکنون بسیاری از درمان بیماریها کشف نشده است؛ آیا درمان سرطان کشف شده است؟ یک غده بهوجود آمده است، ما آن را برمیداریم؛ پس اینها هم باعث رنج و درد بشر شدهاست.
دانشهای زیادی کشف نشدند و ما به وجود آنها پی نبردهایم. سختی برای همه انسانها هست. وقتی نگاه میکنیم، میبينيم سختی های ما از همه کمتر است. هر که بامش بیش برفش بیشتر. سرمایه دارهای بزرگ هم سختی دارند؛ پس سختی جزو زندگی ماست و با ما به دنیا آمدند و از دنیا میروند.
انسان باید به مکانی برسد که از آنجا انشعاب یافته است. هر کس گرفتار مسئله اعتیاد میشود، خانواده او دچار مشقتهایی میشوند؛ مثل یک پرنده کوچک که گرفتار زاغ شده است و خانواده ما دچار ناآرامی میشوند و دل به آسمان و الله دارند؛ پس اگر در صراط مستقیم باشیم کمکها انجام میشود و ما موفق میشویم.
وقتی به درمان میرسیم، باید بدهی گذشته را صاف کنیم و این مستلزم زمان است. هر چیزی باید شرایطش فراهم شود. بعضیها حرف میزنند و اهل عمل نیستند؛ ولی بعضی عمل میکنند.
ما با تفکرات به تکامل میرسیم و تقدیر، نوشته پیشین است. بین روح و نفس فاصله خیلی زیادی هست و مترادف همدیگر نیستند. ما معنای واقعی بعضی از کلمات را نمیدانیم. ظاهر و باطن ما باید یکی باشد. هرگاه کردار، واقعی باشد و راهنما بخواهد وظیفهاش را انجام بدهد و محبت برقرار باشد، رهائی رهجو اتفاق میافتد؛ پس ما باید از غم بزرگ درس بگیریم و همین غم بزرگ میتواند باعث پیشرفت شود.
تایپ: مسافر مجید رابط لژیون چهارم
ویرایش: مسافرحسن از لژیون دوم
تنظیم وارسال: مسافر بهنام
- تعداد بازدید از این مطلب :
2333