وادی چهاردهم
عشق، محبت
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. من که میگویم کلام خود نیست؛ بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هرکس نیست؛ مگر معنای آن بداند که آن چیست. ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین میگذرد، نیازمندند. بشکافید آنچه شکافتنی نیست، در دل سنگ بروید و ترکیبها را جدا نمائید.
آقای مهندس گفتند: همه ادیان الهی برمبنای عشق و محبت هستند و نخواستند چیزی جز عشق و محبت به انسان تفهیم کنند. هر سوره قرآن (به جز یکی) با بسماللهالرحمنالرحیم یعنی با عشق و محبت شروع میشود، در پشت این کلمه مفاهیم زیادی نهفته هست. ما هم در شروع سخن خود این کلمه را میگوئیم ولی رد شده و به درون آن رسوخ نمیکنیم. این فقط مربوط به این کلمه نمیشود، خیلی اوقات وقتی کسی صحبت میکند به عمق کلام توجه نمیکنیم یا حرفی از کسی نقل قول میکنیم اما متوجه نیستیم چه مفهومی پشت آن نهفته هست. صحبتهای آقای مهندس برایم جای تفکر بود چراکه بارها سخن یا شعری را به دلیل زیبایی آن به خاطر سپرده بودم اما به عمق آن توجه نکرده بودم در حالی که بار معنایی زیادی داشت و میتوانست در خیلی از مسائل گرهگشا باشد. فکر میکنم اگر سخنی منفی باشد نباید به درون آن رسوخ کرد چراکه باعث بههمریختگی میشود و هرچه تفکر پیرامون آن زیاد باشد در ذهن شاخ و برگ گرفته تا جایی پیش میرود که انسان احساس میکند قادر به حرکت کردن نیست.
این وادی از محبت سخن میگوید، انسانی که تهی از محبت باشد مانند ظرفی خالی است. در پیام میگوید: این کلامِ من نیست، بلکه از طرف فردی است که در کل جهان فرمانروایی کرده مثل خداوند یا کسی که خیلی ارزشمند است. این نشان میدهد مهم است گوینده چه کسی است، تأثیری که سخن یک استاد دانشگاه دارد، یک فرد عادی نمیتواند داشته باشد پس این مسئله به استاد یا هر فرد دیگری مسئولیت سنگینی میدهد چون این شخص به خاطر جایگاه ویژهای که دارد، میتواند با کلامش یکی را به مسیر درست هدایت کرده یا برعکس باعث سقوط فرد شود. روشهای نادرست درمان اعتیاد یا کاهش وزنی که وجود دارد و افراد زیادی را به کام مرگ میکشاند به این دلیل است که از طرف افراد صاحبنظر ارائه میشود. البته به منِ شنونده هم گوشزد میکند هم به صاحبِ کلام دقت کنم و هم به آنچه میگوید و بدون تفکر دست به اقدام نزنم.
در قسمت بعدیِ پیام آمده ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید...آقای مهندس فرمودند: زمین و آسمان به هم مرتبط هستند، دستورات، فرامین و علمی که از آسمان به زمین آمده، باید اجرا شده و جوابش به بالا برگردد و این برگشت مهم است و براساس آن، حرکت بعدی انجام میگیرد، بنابراین انسانها هم میتوانند در بیکران هستی مؤثر واقع شوند.
بشکافید آنچه شکافتنی نیست، منظور از شکافتن یکی شکافتن علم و مشکلات است، یعنی هرچه به نظر غیرقابل حل و بررسی میباشد قطعاً راه حل دارد مثل درمان اعتیاد. اینکه مشکل من به هیچعنوان راه حلی ندارد، درست نیست. این قسمت از صحبتهای آقای مهندس سرشار از امید هست، بارها احساس میکنیم به پایان خط رسیدیم در صورتی که همیشه راهی هست، باید وادی اول (تفکر) را همیشه به همراه داشت و با خود گفت من بیهوده خلق نشدهام، باید جستجو و حرکت کرد. معنی دیگرِ شکافتن، شکافتن قلبهایی است که مثل سنگِ سیاه است و این شکافتن هنر است. به نظرم محبت ابزاری است که میتواند قلب سیاه را بشکافد، اما باید گیرنده هم معنای محبت را تا حدودی درک کند. استاد امین در سیدی قلب گفتند: «قلبی که سفت و سخت شده اگر عمل سالم انجام دهد مثلاً وقتی کسی به او آسیب میزند، با کینه برخورد نکرده و انتقام نگیرد، اینجا به او فشار وارد شده و آن آتشی که بیرون نریخته و در قلبش نگه داشته، قلب سنگی را کمکم نرم میکند.» قلبی که نرم شد هم گیرنده محبت است و هم فرستنده، هرچند وقتی انسان در معرض تابش اشعههای محبت قرار داشته باشد میتواند تحت تأثیر آن، در رفتار خود بازنگری کرده و قلب خود را شفا دهد.
در صورتی معنای محبت قابل لمس است که محبت واقعی باشد نه به سخن، دوستداشتن فقط به خاطر دوست داشتن باشد نه منافع شخصی. آقای مهندس گفتند: در یک خانواده خواهر، برادر، پدر، مادر و... حضور دارند اینها همه یک اسم، قرارداد و الفاظ هستند، یک عضو خانواده مشکلش را مطرح میکند به جای ارائه راهکار فوری به او حمله کرده که چرا این مشکل را بهوجود آوردی؟ ولی محبت اگر واقعی باشد اول کمک میکنند تا مشکل حل شود.
در ادامه وادی، خطابه اضداد توسط استاد سردار ایراد میشود. ایشان گفتند: برای آنانکه حال خوشی نداشته و در ضدارزشها غوطهور هستند دو راه بیشتر وجود ندارد یا باید تزکیه کرده و در صراط مستقیم قرار گیرند یا اینکه صبر کنند تا نیروهای بازدارنده آنها را با گردبادی عظیم به عمق ظلمات هدایت کنند.
اضداد یعنی تاریکی و روشنایی، راستی و دروغ و...
چیزی که باعث میشود جهان و جهانها به زندگی و حیات خود ادامه داده و در انسانها تحول بهوجود آید، اضداد است. اضداد مثل یک تکانه یا شوک برای بیداری انسان هستند. فردی که احساس کند هر لحظه امکان دارد مورد تهاجم قرار گیرد، شب تا صبح خواب نمیرود.
بارها آقای مهندس تأکید کردند انسان باید بیدار و هوشیار باشد و این بهراحتی امکانپذیر نیست. به قول خانم سحر کنگره مسیر بیداری است. آموزشهای کنگره چشم انسان را به روی مسائلی باز میکند که تا به حال به آنها توجه نکرده، مثلاً هروقت خشمگین میشده در دل خشم میرفته یا از فرط ناامیدی به گوشهای پناه میبرده در صورتی که در کنگره میآموزد باید بیدار باشی، از خشم فرار کن و در موقع ناامیدی حرکت کن وگرنه موریانههای ناامیدی در وجودت لانه کرده و تا مغز استخوانت را میخورند.
اضداد در ابتدا محشر بهپا میکنند که انسان سلاح بردارد و با نیروهای مخالف خود درگیر شود زیرا انسان ناآگاه در برابر ناملایمات سریع عکسالعمل نشان میدهد، این افراد نمیدانند که نیروی مخالف آماده است از انسان بیتفکر حرکتی عظیم ایجاد کند که سیل خروشان، او را از مسیر دور نموده و به طرف خواست خود ببرد.
استاد امین هم در سیدی ساختار درون گفتند: ساختارهای منفی انرژی یا نیروی خودشان را از خود ما بهدست میآورند به زبان ساده انرژی ما را میکِشند و از خود تولید ندارند. هرچه انسان به عقل و آگاهی نزدیکتر شود، اضداد کمرنگ شده و انسان به صلح و آرامش نزدیک شده و از نیروهای تخریبی کاسته میشود.
نیروهایی که ساختارشان الهی بوده از فواصل دور یکدیگر را پیدا میکنند و تکرار و تداوم آن مانند رودها و اقیانوسها، غذای نیروهای راستین در هر نقطه از عالم میشوند. مثل افراد کنگره۶۰ که روزی جز نیروهای منفی بودند ولی اکنون در راه درست قرار گرفته، گرد هم جمع شده و میکوشند علم کنگره چون رودی خروشان به سراسر جهان راه یابد و تشنگان را سیراب کند.
اگر با انصاف، همه چیز برای همه کس وجود داشته باشد، حداقل نیمی از آنچه آنها را در مقابل هم نگه میدارد از بین میرود و اگر دردی هم وجود داشته باشد، درمان شده یا اصلاً دردی بهوجود نمیآید.
نگارش و ارسال: همسفر وجیهه لژیون کمکراهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی
- تعداد بازدید از این مطلب :
255