به مناسبت فرا رسیدن «هفته دیدهبان» در خدمت آقای علیرضا زرکش، دیدهبان محترم لژیونهای سردار هستیم. ایشان با آنتی ایکس تریاک و شیره وارد کنگره شدند. به مدت 9 ماه و 15 روز با راهنمایی آقای محمدصادق صداقت به روش DST و داروی اوپیوم سفر کردند و اکنون حدود 18 سال است که از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. ضمن عرض تبریک بابت فرارسیدن هفته باشکوه گرامیداشت جایگاه دیدهبان خدمت ایشان، بسیار سپاسگزاریم که علیرغم مشغله زیاد، وقتشان را در اختیار نمایندگی ملایر و سایت کنگره ۶۰ قرار دادند.

به نظر شما یک خدمتگزار واقعی چه ویژگیهایی باید داشته باشد که خدمت او در جهت رشد خود و اهداف کنگره باشد؟
خدمتگزار نشانه دارد، یکی از آن نشانهها خواست است. شما در یک سفر اولی خواست را میبینید؛ بزرگترین توانایی یک کمکراهنما این است که خواست خدمت را در رهجو ببیند. بزرگترین نشانه یک خدمتگزار خواسته است که هرقدر جلوتر میرود، پررنگتر میشود. یکی دیگر از ویژگیهای یک خدمتگزار آموزش پذیر بودن اوست. در کنگره ما هرقدر جلوتر میرویم کنگرهای نمیشویم، مهندس دژاکام میشویم؛ یعنی یک کنگرهای واقعی موقعی که در طول زمان خدمت میکند، تمام تلاش خود را انجام میدهد که مسائل را نسبت به قد و قواره خودش از منظر آقای مهندس نگاه کند که البته این مسئله هم نسبی است. شاید بزرگترین ویژگی یک خدمتگزار واقعی این باشد که بیشتر به خود میپردازد تا به دیگران، برای همین است که وقتی انسانها در کنگره خدمت میکنند، هرچه جلوتر میروند تفکر، اندیشه و حتی راه رفتن آنها متفاوت میشود.
چه چیزی باعث شد که شما در این سالهای طولانی در کنگره بمانید، خدمت کنید و ادامه بدهید؟
لذت. انسانها تا وقتیکه از کاری لذت نبرند، آن را تکرار نمیکنند. ما یک کار را یا اولین بار است که انجام میدهیم و یا بارهاست که تکرار میکنیم. اولین آیتمی که باعث تکرار میشود، لذت بردن و بالا رفتن سطح انرژی است. تنها چیزی که در این سالها باعث شد بودن من در کنگره تمدید شود، خودِ من هستم؛ چون هرچه بیشتر در عمق کنگره حرکت کنیم، بیشتر خود را پیدا میکنیم و لذتبخشترین چیزی که وجود دارد این است که انسان بیشتر به خود و تواناییهای خود نزدیک میشود، بیشتر خودش را میشناسد و بهتر میتواند خودش را اصلاح کند. اگر من سالها در کنگره ماندهام یک دلیل دارد، اینکه میتوانم آموزش بگیرم و خودم را اصلاح کنم.
توصیه و پیشنهاد شما برای همسفرانی که مسافر آنها برگشتخورده است چیست؟
صبر! سخت است؛ اما خیلی اوقات همسفرانی را میبینیم که سالها در کنگره بدون مسافر هستند یا مسافر آنها در سفر دوم سفر نمیکند یا به هر دلیلی برگشتخورده است. من تا یکجایی میتوانم هم به خود بپردازم و هم به دیگران؛ اما از یکجایی دیگر من به هیچکس غیر از خودم نمیتوانم بپردازم، چون صدِ خود هستیم، صدِ دیگری نیستیم. یک همسفر باید صبور باشد و تمام تلاش خود را انجام دهد تا خودش را قوی کند.

لطفاً در مورد هفته دیدهبان صحبت کنید.
جایگاههای خدمتی در کنگره لطف آقای مهندس میباشند؛ درحالیکه میتوانست به این شکل نباشد؛ اما جناب مهندس تصمیم گرفتند که این حال را با اعضای کنگره تقسیم کنند. هفته دیدهبان هم یکی از هفتههایی است که یادآور کسانی است که به ما خدمت میکنند همانند هفته راهنما و ایجنت و مرزبان. لطف خداوند و کنگره شامل حال من شد و من امروز دیدهبان هستم. این هفته برای منِ دیدهبان بسیار سخت است چون افرادی که در این هفته مشارکت میکنند، جایگاه دیدهبان را به او یادآوری میکنند که باید دیدهبان این ویژگیها را داشته باشد.
شما شعبه ملایر را چگونه دیدید و چه توصیهای دارید؟
من دوست دارم شعبه ملایر بسیار قوی عمل کند، وقتی به این شعبه میآیم، دنبال آقای مهندس میگردم. نگاه میکنم ببینم آقای مهندس هست یا نیست؟ وقتی بچهها مشارکت میکنند، با دقت دنبال آقای مهندس میگردم، وقتی با آنها صحبت میکنم، نگاه میکنم که آقای مهندس در وجود آنها هست یا نیست؟ به نظر من یک شعبه خوب، شعبهای است که آقای مهندس در تمام قسمتها حضور داشته باشد. دوست دارم آقای مهندس را اینجا ببینم، ایشان یک انسان یک وجهی نیستند، هزاران وجه دارند. من نمیتوانم کل این وجوه را داشته باشم؛ اما میتوانم در قسمتهایی شرکت کنم. مثلاً وقتی آقای مهندس میفرمایند: «باید حضورداشته باشید و ازنظر علمی و مالی خدمت کنید»، من میتوانم این سه اصل را در خودم پیدا کنم. یک شعبه خوب شعبهای است که در این ۳ قسمت قوی باشد. علم که مخصوص آقای مهندس است و ما باید آن را انتقال و گسترش دهیم تا وقتی بچهها مشارکت میکنند، ازنظر علمی قوی باشند. ازنظر مالی هم امیدوارم قوی عمل کنید. این اتفاق نمیافتد مگر اینکه ایجنت، مرزبانها و کمکراهنماها قوی عمل کنند. وقتی این سه گروه یکدست میشوند و فرمان حرکت داده میشود، اینها پشت سر هم حرکت میکنند؛ اما وقتیکه ما جای خود را ندانیم، یکدست نباشیم، گوش ما دست آقای حسین دژاکام نباشد و سر ما دست خودمان باشد، رو به سقوط میرویم. وقتی حس خوب در شعبه در جریان باشد باعث میشود از سایر شعبات متمایز گردد، رهاییها بیشتر، قبولیها زیاد، همچنین خدمتگزار مالی افزایش مییابد و باعث میشود که یک شعبه متفاوت عمل کند. امیدوارم که شعبه ملایر نیز متفاوت عمل کند.
اگر سخن پایانی دارید لطفاً بفرمایید.
بهواسطه حضور آقای مهندس و کلام ایشان، سخن در کنگره پایان ندارد؛ اما سخن پایانی که من به خودم میگویم این است: روز یکشنبه که سیدی هفته را آقای مهندس در اپ دژاکام میگذارند من موظف هستم بهعنوان سفر دومی دغدغه داشته باشم آن را گوش بدهم و بنویسم. از همه مهمتر اینکه وقتی سیدی را گوش میدهم، یکجا صدا قطع میشود و مهندس فقط با تو صحبت میکند، یکجا مهندس تو را عریان میبیند، آن موقع است که من سفر اولی و دومی به کنگره متصل شدهام. سخن پایانی من این است که حتماً به مهندس وصل شوید و درنهایت اینکه ما هم در کنگره چندوجهی عمل کنیم. موقعی که سبد کنگره جلوی ما میآید به آن بیاهمیت نباشیم. موقعی که حال ما خوب است، حتماً سراغ دستگاه پوز کنگره برویم؛ حتی اگر حال ما خراب است حتماً این کار را انجام بدهیم. قدردان زحمات جناب مهندس و خانواده محترم ایشان هستم و امیدوارم که بتوانم خدمات ایشان را جبران کنم.
در پایان از طرف تمام اعضای کنگره ۶۰ از دیدهبان محترم آقای علیرضا زرکش به دلیل انجام مصاحبه تشکر میکنیم و برای ایشان سلامتی و موفقیت آرزو میکنیم.
تنظیم مصاحبه، تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر معصومه رهجوی کمکراهنما همسفر صدیقه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
438