جلسه هفتم از دور اول لژیون سردار همسفران نمایندگی صادق قم با استادی ایجنت همسفر آزاده، نگهبانی کمکراهنما همسفر لیلا و دبیری کمکراهنما همسفر مریم با دستور جلسه «عضویت در لژیون سردار»، ساعت ۱۵:۰۰ روز دوشنبه ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۱ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
سلام دوستان آزاده هستم همسفر
ممنون از خانم لیلای عزیز که دعوت کردید از ایجنت محترم شعبه و مرزبانهای عزیز! من بیشتر از حس و حالم حرف میزنم؛ از زمانی که وارد لژیون سردار شدم فقط یک بخشی اول بگویم خدمتتان؛ همانطور که همه میدانید مطمئنا در سایت خواندید و سیدیهای آقای مهندس را گوش کردید و از عزیزان و بزرگان شنیدید که هر موسسه و سازمانی برای اینکه به بهترین نحو کار خودش را انجام دهد و رشد و توسعه داشته باشد، سه تا عامل را حتما لازم دارد: یکی از نظر دانش و علم آن سازمان و مؤسسه است، یکی هم از نظر نیروی انسانی است و سومی از نظر مالی است و همانطور که میدانید الان در کنگره هر سه همزمان با هم حرکت میکند ولی اولویت در این سه مورد فعلا با مسئله مالی است چرا که آقای مهندس دارند دانشگاه قشم را میسازند و به کمک همه اعضای کنگره نیاز است برای اینکه ساخته بشود؛ برای تحقیقات کنگره هم نیاز به حمایت مالی داریم پس، از نظر خود من بخش مالی خیلی اهمیت بیشتری دارد. بخش علمی به صورت روتین انجام میشود و اتفاقا خیلی خدمت میکنند در بخش علمی و نیروی انسانی و بیشترین چیزی که اولویت هست بخش مالی میباشد پس همه باید فرض بگیریم این موضوع را انجام بدهیم نباید فکر کنیم که رها بشویم بعد کمک کنیم؛ یک سفر اولی هم میتواند از سبد و یا برای زمین حمایت کند. عقیده من و رفتارم اینطور بوده که به همان میزانی که حال خوب را تجربه میکنم در کنگره وظیفهام سنگینتر میشود و باید انجام بدهم. ما در شعبه شادآباد خیلی از عزیزان هستند که دنور هستند که رهایی را تجربه نکردند یا مسافرشان برگشت خورده ولی دنور هستند و آن پول را با زحمت به دست آوردهاند یا حتی یکی از آنها وام گرفته و دنور شده کل نتیجه آن آگاهی و به بیداری رسیدن است بیرون از کنگره این اتفاق ممکن است نیفتد ولی در کنگره با آموزشهای آقای مهندس ما به این بیداری و درک میرسیم که باید یک جایی از پول بگذریم یک جایی مدیریت مالی کنیم تا بتوانیم آن سهم خود را در کنگره داشته باشیم یادم نیست چه سالی در شعبه شادآباد من و خانم صبا و خانم خدیجه وارد لژیون سردار شدیم و خانم منیره اسیستانت شعبه بودند. برای من آن موقع که عضویت با ۵ تومن بود مبلغ زیادی بود و فکر نمیکردم از پس آن برآیم ولی همانطور که میدانید در کنگره روش DST همه جا کار میکند اول که آمدم فقط سبد را حمایت میکردم؛ بعد کمکم دیدم زمینی هم هست و میتوانم به زمین کمک کنم؛ شروع کردم به کمک کردن و گلریزان یکسال یادم هست که آقای امین استاد بودند بالاترین مبلغی که من کشیدم ۲ میلیون تومان بود و آن برای من مبلغ کمی نبود همان شادی را احساس میکردم تجربه کرده بودم دین خودم را ادا میکنم که به رایگان آموزش میبینم و خیلی به رهایی مسافر فکر نمیکردم ولی وارد لژیون سردار شدم اولش ۳ میلیون پرداخت کردم بعد ۲ الی ۳ ماه مابقی آن؛
.jpg)
برای من عناوین خیلی اهمیتی ندارد عضو سردار، پهلوان، دنور؛ چون اینها یک بازی است که آقای مهندس راه انداخته برای اینکه قضیه جذابتر بشود وگرنه من همه را آموزش خودم میبینم.
همه گذر از یکسری گذرگاهها است که من آزاده باید تجربه کنم و من فکر میکنم برای من اتفاق افتاد. برکات مالی نمیتوانم بگویم ما این کار را انجام دادیم چندین برابر برگشت آن را من احساس نکردم در زندگی، ولی مطمئن هستم و میدانم که اتفاقات خیلی بهتری برای من افتاد؛ آن آرامشی را که باید تجربه میکردم را در کنگره تجربه کردم؛ برکات فقط مالی نیست که بگویم من ۵ تومن کمک کردم چندین برابرش به من برگشت این یک بخش آن است. همین که خانواده من سالماند، خودم سالم هستم، حالم خوب است و افسردگی ندارم، احساس رضایت از زندگی دارم؛ چه چیزی بالاتر از این؟ و مطمئن هستم خیلی از بلاها دفع میشود؛ من درکاش را ندارم و متوجه آن نیستم ولی مطمئنم با فراغ بال میتوانم به چیزهایی بالاتر از همه مردم که بیرون از کنگره به آن فکر میکنند و برایشان اولویت دارد من به حقیقت فکر کنم؛ خیلی مهم است.

در لژیون گفتم: بچهها با خداوند معامله کنید چندین سال هم این کار را کردم ولی پشیمان شدم چون شما وقتی هنوز باور ندارید به سردار، به کمک کردن، خیلی آموزش ندیدهاید، مثل یک بچهای که برایش اسباب بازی میخرند، من میگفتم معامله کنید و همیشه به باور ربط دارد و نتیجه هم میگرفتند. ما خیلی چیزها را دریافت کردیم الان وظیفه دارم با آگاهیای که کسب کردم باید یک بازپرداختی داشته باشم.
تجربه خودم از پهلوان شدن من میخواستم ماشینم را عوض کنم یک روز جلسه x بود روز دوشنبه که آقای مهندس آنجا استاد بودند بماند که چقدر سختی کشیدم تا به جلسه برسم با هر سختی رفتم و به دو دقیقه آخر صحبت آقای مهندس رسیدم تا نشستم گفتند: "باید به بیداری برسیم" این حرف را آنقدر با تاکید گفتند: "تا زمانی که شما به بیداری نرسید هیچ اتفاقی نمیافتد از شما میخواهم که به بیداری برسید؛ به آگاهی برسید..." اتفاقاً آنجا برای من حجت تمام شد که از این پول بگذر و رفتم بالا از ایشان اجازه گرفتم؛ ایشان هم سریع اجازه نداد و من فکر میکنم درستترین بخشش مالی من بود.
.jpg)
قبل از کنگره هم من کمک میکردم ولی در مورد بعضیهایش بعداً صادقانه بگویم پشیمان میشدم میگفتم انگار عادت کرده؛ از همه پول میگیرد؛ احساس میکردم کمکی که کردم خیلی کار درستی نبوده در بعضی موارد و بعضی هم اصلا پیگیری نمیکردم چی شد ولی درستترین کاری که کردم همین بخشش مالی در کنگره بود چون همه میدانیم یک اتفاقهای خوب دارد میافتد در کنگره سوای دانشگاه خیلی خبر خوبیه که مقاله چاپ میشود یکسری آدمهای دیگر استفاده میکنند و چه چیزی بهتر از این که آدم به یک مرحلهای برسد که غیر از خودش و خانوادهاش یکسری آدم دیگر که درگیر سرطان و مشکلات و بیماری هستند، کل جهان برایشان هیچ درمانی نیست را کمک برساند؟ و این که واقعا فکر میکنم باز کار آقای مهندس از هر کسی بر نمیآید جز کسی که به بیداری رسیده. همه شما که در این لژیون هستید چه عضویت دارید دنور هستید و کسانی که با بالاترین توانشان میآیند و کمک مالی میکنند شاید یکی توانش ۱۰ هزار و یکی ۱۰ میلیارد هر کسی خودش میداند؛ همه ما این وظیفه را داریم این کار را انجام دهیم با بالاترین توانمان در لژیون سردار شرکت کنیم. انشاءالله که این جلسه این برکات را داشته باشد اعضایی که مردد هستند بتوانند این کار را بکنند مطمئن باشید حداقل اتفاقهای درونی خیلی خوبی میافتد و اصلا کنگره یک شعبدهای دارد. من یک خواهری دارم امسال عضویت لژیون سردار شده از اول که مبلغ سردار را پرداخت کرد برکات مالی خیلی زیادی برایش ایجاد شد به فاصله یک هفته کل پولی که برای سردار داده بود جبران شد و حقوق شوهرش دو سه برابر شد و من میگویم فعلا شما مستجابالدعوه هستید هر چی بخواهید انجام میشود تازه آمدید ولی برای من اضافه شدن در بخش مالی اهمیت ندارد چیزی که فکر میکنم درست است آدم به آن آرامش میرسد و خیلی ممنون که با بالاترین توانتان در لژیون سردار شرکت میکنید.
تایپ: کمکراهنما همسفر سودابه (لژیون چهارم)
عکس: همسفر ندا رهجوی کمکراهنما همسفر مرضیه (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: کمکراهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صادق قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
901