English Version
This Site Is Available In English

چشمه آب حیات در سرزمین ظلمات است.

چشمه آب حیات در سرزمین ظلمات است.

وادی نهم؛ وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود.
در هستی هر چیزی دارای نقطه تحمل است؛ انسان، حیوان، ماده و یا هر موجودی که اگر بیش‌ازحد به آن فشار وارد کنیم از حالت عادی خود خارج می‌شود به‌عنوان‌مثال اگر یک ظرف فلزی یا شیشه‌ای را زیر فشار قرار دهیم اگر آن فشار و نیرو بیشتر از حد ظرف باشد، قطعاً ظرف فلزی مچاله و یا ظرف شیشه‌ای خواهد شکست و از سیستم قبلی خود خارج می‌گردد، انسان‌ها نیز از این قاعده مستثنا نیستند و اگر بیشتر از نقطه تحملشان به آن‌ها فشار وارد کنیم، دچار دگرگونی شده و از تعادل خارج و وارد آستانه آشوب می‌شوند.
انسان‌ها دارای نقاط تحمل متفاوتی هستند، هر شخصی برای پذیرش موضوعات مختلف ظرفیت‌های گوناگونی دارد و اگر خارج از این ظرفیت به اشخاص فشاری روحی و روانی وارد کنیم از کنترل خارج می‌گردند و به قول خودمان به سیم آخر می‌زنند، بنابراین بایستی همیشه بسیار مراقب کلام خود باشیم که با رفتارهایمان دیگران را وارد آستانه آشوب نکنیم.
ایجاد نقطه تحمل در انسان در اکثر موارد کسب کردنی است که در اثر تکرار در طول زمان می‌توانیم آن را تغییر دهیم، بالا رفتن نقطه تحمل در دو جهت مثبت و منفی امکان‌پذیر است که بالا رفتن نقطه تحمل در جهت منفی نیاز به آموزش آن‌چنانی ندارد و سریع اتفاق می‌افتد و حتی گاهی اوقات همراه با لذت است مانند افرادی که در دوره نامزدیِ اعتیاد به سر می‌برند و از مصرف مواد خوشحال هستند و تصور می‌کنند هیچ موقع معتاد نمی‌شوند، درواقع آن‌ها در طول این مدت نقطه تحمل خودشان را در جهت منفی بالا می‌برند؛ اما بالا رفتن نقطه تحمل در جهت مثبت به‌آسانی امکان‌پذیر نیست و نیازمند آموزش و دانش و استقامت و تکرار موضوع است، در صورتی ما می‌توانیم ضد ارزش‌های خود را کاهش دهیم که دانایی ما افزایش یابد و به قدرت تشخیص برسیم و کم‌کم و در طول زمان از آن‌ها دور شویم، اگر بخواهیم نقطه تحمل خود را بالا ببریم و به آرامش نسبی دست پیدا کنیم؛ باید دانش و آگاهی خود را پیرامون مسائل جهان‌بینی ارتقا دهیم، کسی می‌تواند نقطه تحمل خود را بالا ببرد که تفکر و اندیشه گذشته خود را با کمک علم جهان‌بینی تغییر دهد و افکار مثبت مانند راست‌گویی، صداقت، درستی، معرفت و بخشندگی و عشق و محبت را جایگزین افکار قبل خود کند.
به گفته قدما جهان بر پایه اضداد بناشده است و انسان هر چیزی را برمبنای ضدش می‌شناسد، بنابراین برای بالا بردن نقطه تحمل باید از سد رنج‌ها و سختی‌ها و نیروهای تخریبی و بازدارنده عبور کنیم به‌عنوان‌مثال برای رسیدن به نور از تاریکی، برای رسیدن به ایمان از کفر و برای رسیدن به دانایی از جهل و برای رسیدن به عشق از نفرت عبور کرد و این کاری است هم سخت و هم سهل و این فقط به سخن گفتن نیست، باید به تفکری برسیم که از نقطه سخن به عمل حرکت نماییم، انسانی متعادل است که بتواند نقطه تحمل خود را در همه موارد به‌طور یکسان بالا ببرد، بنابراین باید با تکرار و تمرین و آموزش گرفتن سعی کنیم در تمام جهات نقطه تحمل و ظرفیت دانایی خودمان را بالا ببریم تا در زندگی به آرامش بالایی دست پیدا کنیم و هر چه قدر بتوانیم در مسائل مثبت نقطه تحمل خود را بالا ببریم، نقطه تحمل در مسائل منفی خودبه‌خود پایین می‌آید و این‌گونه است که ما می‌توانیم به‌آرامی کلیه ضد ارزش‌ها را از خود دورنماییم و درواقع برای اینکه در مسیر ارزش‌ها حرکت کنیم باید قوانین هستی را موردتوجه قرار دهیم.
هر تصمیمی که آقای مهندس عزیز می‌گیرند قطعاً پشت آن تصمیم یک تفکر عظیم نهفته است مثلاً برای تثبیت سفر دوم همسفران، ایشان دستور دادند که یک همسفر باید حتماً ۱۰ الی ۱۱ ماه به‌طور منظم و مداوم در کنگره حضورداشته باشد و چهل سی دی واو به واو بنویسد که وارد سفر دوم شود، چرا ایشان این تصمیم را گرفته‌اند؟ زمانی که همسفر وارد کنگره می‌شود و شروع به نوشتن سی‌دی می‌کند درواقع او وقت می‌گذارد، انرژی مصرف می‌کند، آموزش می‌گیرد و در این حین او متوجه می‌شود که سیستم کائنات و هستی قوانینی دارند و هیچ‌چیز را به او مجانی نمی‌دهند و اگر بخواهد به حال خوش و رهایی برسد باید حتماً بهای آن را پرداخت نماید و به قول آقای مهندس عزیز بهشت را به بها دهند نه به بهانه، او کم‌کم متوجه می‌شود که هر چیزی باید در زمان مقرر خودش به انجام برسد و به همین صورت نقطه تحمل او در جهت مثبت بالا می‌رود، زمانی که رهجویی فرمان‌بردار باشد و آموزش‌هایی که می‌گیرد را در زندگی خود پیاده کند حتماً بعد از مدتی نقطه تحمل او در مسائل مختلف بالا می‌رود، حال اگر می‌بینید کسی در کنگره با تمام مسائل و مشکلاتی که دارد از آرامش نسبی برخوردار است و حالش خوب است؛ او توانسته آموزش‌هایش را کاربردی کند و حس خود را تغییر دهد و حسی که پالایش می‌شود الزاماً نیازمند ظرف بزرگ‌تری است و قطعاً ظرف وجودی او روزبه‌روز بزرگ و بزرگ‌تر خواهد شد و گنجایش بیشتری پیدا خواهد کرد.
در مقابل نقطه تحمل؛ نقطه آشوب قرار دارد، افرادی که در تاریکی‌ها هستند و یا منیت بسیاری دارند، با کوچک‌ترین صحبت و یا رفتاری ناراحت می‌شوند و زود به آستانه آشوب کشیده می‌شوند، زیرا آرامش ندارند اما افرادی که در جهت مثبت نقطه تحمل خود را بالا می‌برند کمتر به نقطه آشوب کشیده می‌شوند، انسانی که آرامش دارد حتماً از مسیر تاریکی‌ها به‌طرف روشنایی‌ها حرکت کرده است، تزکیه و پالایش را انجام داده و با رنج‌ها و دشواری‌های گوناگون دست‌وپنجه نرم کرده و از گذرگاه‌های بسیار سخت عبور کرده است و شاید بارها به نقطه آشوب کشیده شده باشد اما توانسته خشم خود را خاموش کند، به همین خاطر است که میگویند «چشمه آب حیات در سرزمین ظلمات است» اگر من اکنون در شرایط دشواری به سر می‌برم و وضعیت مساعدی ندارم قطعاً این عین نیاز من و عین عدالت است، بنابراین باید قدرت پذیرش با مشکلات را داشته باشم و نوع پذیرش من در برابر مشکلات و مسائل مختلف و تحمل کردن آن حاکی از آرامش درونی من دارد، باید مشکلاتی که بر سر راه من است را با آغوش باز بپذیرم و دانایی خود ‌را بالا ببرم قطعاً در آینده به یک آرامش نسبی دست پیدا خواهم کرد.
زمانی که مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) در من ارتقا پیدا کند و نقطه تحمل من بالا برود، مشکلات برای من حکم نیروهای مکمل را دارد آن موقع من دیگر به فراز و نشیب‌های زندگی به چشم نیروهای بازدارنده نگاه نمی‌کنم و می‌دانم که نیروهای تخریبی و یا اهریمنی با تمام خصوصیات منفی خودشان نقش نیروهای مکمل یا تکمیل‌کننده را در هستی ایفا می‌کنند، مشکلات همیشه برای ما پیامی دارند شاید بهانه‌ای باشند که یکسری آگاهی‌ها و اطلاعات را به ما بدهند تا ما بتوانیم در پرتو این اطلاعات دانایی خود را ارتقا دهیم و نقطه تحمل خود را بالا ببریم و دیگر من میدانم که با این رنج‌ها و مشقت‌ها قرار است تزکیه و پالایش شوم، بنابراین هرچقدر نقطه تحمل من بالا می‌رود به‌جایی خواهم رسید که با انبوهی از مشکلات در آرامش هستم.
من همسفر باید سعی کنم با کسب علم جهان‌بینی و دانش و تفکر و صبر و استقامت از موانع و گذرگاه‌های سخت عبور نمایم زیرابه دلیل اختیاری که انسان دارد اگر تمرین و تفکر نکند و صبور نباشد قطعاً زیر چنگال‌های نیروهای منفی فرد قطعه‌قطعه خواهد شد و از بین خواهد رفت، باید بتوانم نوع نگاهم را تغییر دهم و به مشکلات از دید مثبت نگاه کنم، به قول آقای مهندس عزیز؛ اگر قرار بود که هیچ مشکلی نباشد زندگی تکراری می‌شد و هیچ امیدی برای من نبود، افرادی که در لحظه زندگی می‌کنند و قدر لحظه‌ها را می‌دانند انسان‌های آرام و صبوری هستند و از نقطه تحمل بالایی برخوردارند و همین صابر بودن آن‌ها باعث می‌شود که درنهایت به عقل و ایمان و عشق برسند، باید قدر نعمت‌هایی که داریم را بدانیم و قدرت تحمل در برابر خوبی‌ها را داشته باشیم که در زندگی به حال خوش برسیم، باید با آموزش گرفتن و به‌کارگیری نیروی عقل خویش به‌مرورزمان و با تکرار و تمرین مداوم تغییر کنیم.
حال اگر من بتوانم از نیروهایی که خداوند بالقوه در اختیار من نهاده در جهت مثبت و سازندگی استفاده نمایم؛ آن موقع است که سعی می‌کنم فرد مفیدی برای خانواده خود و جامعه باشم، زندگی کنم و به دیگران نیز فرصت زندگی کردن بدهم و عشق و محبت واقعی را درک نمایم و برای کمک به همنوع خودم دریغ نکنم، ازخودگذشتگی را فرابگیرم زیرا میدانم از خود کندن و از خود گذشتن نمونه بارزی از بالا رفتن نقطه تحمل است، بنابراین منِ همسفر موظف هستم در حد توان خودم چه ازنظر معنوی و چه ازنظر مادی به هم نوع خودم کمک نمایم و قدرت بخشش را روزبه‌روز درونم زیاد کنم و مطمئن باشم که بازتاب آن را در زندگی خواهم دید.
نویسنده و تایپ: همسفر طاهره لژیون ۲۰
تنظیم و ارسال: همسفر خدیجه لژیون 21
نمایندگی همسفران سلمان فارسی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .