English Version
This Site Is Available In English

اعتياد ، درمان ، راه كارهاي مناسب

ما اعتقاد داريم كه اعتياد يك جايگزين مزمن است ، بيماري مزمن نيست براي شرح كامل اين موضوع مقاله ي مورد نظر توسط آقاي مهندس دژاكام در ارديبهشت 84 نوشته شده كه مي خوانيد .

با تشکر از ماهنامه همراه که شرايط بسيار مناسبي براي مطرح کردن ايده ها و نظرات مختلف در مقوله اعتياد را فراهم نموده است. مقاله زيباي درمان چيست را که انديشه هاي دفتر مقابله با جرم و موادمخدر سازمان ملل مطرح مي نمايد را در نشريه همراه شماره 13 رويت نمودم . خيلي خوشحال شدم و با دقت مقاله را مورد مطالعه قرار دادم. اين نوشته مرا بران داشت تا ديدگاه خود را که در کنگره 60 در بوته آزمايش قرار گرفته و پاسخ مناسب در پي داشته است را در مورد اعتياد و درمان آن به نگارش درآورم. زيرا براي معالجه هر نوع بيماري ، اول شرط لازم ، تشخيص بيماري است ، به عبارت ديگر اول بايستي بدانيم دقيقاً کجاي جسم بيمار دچار آسيب شده يا از تعادل خارج گرديده است تا سپس راهکاري مناسب را با درنظر گرفتن طول درمان مشخص نماييم. البته در اين مقاله مسأله بيماري اعتياد فقط از نظر جسمي يا فيزيولوژي مورد بررسي قرار گرفته است.
اكنون نگاهي مي‌اندازيم به تشخيصي كه متخصصين از اعتياد ارائه نموده‌اند. طبق تعريفي كه متخصصين از اعتياد مطرح مي کنند :
الف : اعتياد مسموميت مزمن است .
ب : اعتياد وابستگي دارويي است يا وابستگي به موادمخدر .

اعتياد مسموميت مزمن است
امروزه طبق آمار سازمان ملل حدود 185 ميليون‌نفر در سراسر جهان درگير اعتياد هستند ، اگر اين تعريف كه اعتياد مسموميت مزمن است غلط باشد، كه به نظر ما همين طور است ، ميليون‌ها معتاد و هزاران پزشك و متخصص و مسئولين مختلف در سراسر گيتي گمراه شده اند. در اين صورت چه كسي مي‌خواهد پاسخ اين اشتباه علمي را بدهد ؟
اعتياد مسموميت مزمن نيست ! چرا ؟

چون وقتيكه مسأله مسموميت مطرح ميگردد ، عنوان سم به ميان مي آيد و وقتيكه چنين شد ، به دنبال سم‌زدايي مي رويم.
اکنون بايد گفت موادمخدر اصلاً سم نيستند.
مثلاً : هرويين اسم علمي آن دي‌استيل‌مرفين است ، ( از يك‌كيلو مرفين 900 گرم هرويين ساخته مي‌شود ) و هر روز از مرفين در امور پزشكي بعنوان يك داروي بسيار مؤثر و مفيد استفاده مي‌گردد. ترياك هم شامل : مرفين ، كديين ، پـاپـاورين و تركيباتي ديگر است كه در پزشكي كاربرد بسيار دارند. در حشيش و گرس هم ماده‌اي وجود دارد بنام THC كه در گذشته در پزشكي مصرف ويژه‌اي داشت. شايد گفته شود اگر زياد مصرف شود مثل سم عمل مي‌كند ، ما هم قبول داريم هر دارويي كه بيش از اندازه استفاده شود اثر كشنده دارد (مثل انواع قرص‌هاي روان‌گردان و آرام‌بخش و خواب‌آور و حتي ويتامين‌ها ).
اصولاً سمي بودن ، امر نسبي است و لذا مي‌توان تعريف ذيل را ارائه نمود :
هرگونه ماده خارجي ( بصورت گاز ، مايع ، جامد ) از هرطريق وارد جسم گردد و جسم را از تعادل خارج نمايد و به سمت مرگ سوق دهد ، سم تلقي مي‌گردد. بنابراين وقتيكه كسي را مار مي‌گزد ، بلافاصله او را به بيمارستان منتقل مي‌كنند و كاري مي‌كنند كه سم مار از بدنش خارج گردد ، چون سم مار عامل خطرناك و كشنده است و بايستي سريعاً از جريان خون خارج شود. اين عمل را سم‌زدايي مي‌گويند. فردي كه به ترياك عادت ندارد ، اگر بيش از يك‌گرم ترياك بخورد ، اثر كشنده و سمي دارد و او را بايستي بلافاصله سم‌زدايي نمود و يا اگر تعداد زيادي قرص بخورد ، همين عمل سم‌زدايي انجام مي‌گيرد.
از اين اشتباه علمي فاحش تعجب مي‌كنم همين طور از اينکه چگونه متخصصين و دانشمندان به اين نكته توجه نمي‌كنند. اكنون براي روشن شدن اين اشتباه فاحش ، سوالات ذيل را مطرح مي‌نمايم .
سئوال اول : فرض كنيم فردي به مدت 2 سال 8 واحد مرفين در بيمارستان به او تزريق ‌شود ، اكنون پزشك معالج مي خواهد مرفين او را قطع كند چه عملي انجام مي‌دهد ؟
الف : آيا او را سم‌زدايي مي‌كند ؟
ب : آيا مرفين مصرفي او را تيپر مي‌كند ؟
سئوال دوم : فرض كنيم شخصي 10 سال تمام از داروهاي آرام‌بخش ، خواب‌آور ، ضدافسردگي ، كديين‌دار ، كورتن و غيره استفاده مي‌كند ، براي قطع داروي او در صورت ضرورت چه عملي انجام مي‌دهيم ؟
الف : آيا او را سم‌زدايي مي‌كنيم ؟
ب : آيا داروي مصرفي او را تيپر مي‌كنيم ؟
حتماً پاسخ خواهند داد داروي او را تيپر مي‌كنيم ، چون اگر سم‌زدايي كنيم و بخواهيم بقاياي دارو را از بدن شخص خارج كنيم ، تخريب زيادي به شخص وارد مي شود و حتي در شرايط خاص ممكن است باعث مرگ شخص گردد.
سئوال سوم : فردي 20 سال تمام هرويين و يا ترياك مصرف مي‌كرده ، حالا مي‌خواهيم مواد مصرفي او را قطع كنيم ، حالا چه عملي بايستي انجام بگيرد ؟
1 ـ آيا سم‌زدايي‌اش مي‌كنيم ؟
2 ـ آيا مواد مصرفي او را تيپر مي‌كنيم ؟
حتماً خواهيد گفت هرويين و ترياك با دارو فرق مي‌كند و موادمخدر محسوب مي‌شود. اينها سم هستند و بايد سم‌زدايي صورت گيرد و براي محكم‌كاري يك دارو هم بدهيم كه اگر پس از سم‌زدايي ، هرويين و ترياك مصرف كرد ، گيرنده‌هاي موادمخدر در بدنش مسدود گردد و اثر نكند. کارشناسان استناد مي کنند به اينکه ابتدا اين حالت را روي موش‌ها آزمايش كرده‌اند و پاسخ خوب بوده است. بيچاره موش‌ها !
در اينجا لازم است متذكر بشويم بحث ما بحث علمي است و با تلقي عاميانه و برداشت جامعه و نگاه قانون كاري نداريم ، بحث فيزيولوژي انسان است .
اكنون سئوال آخر من اين است : مگر نه اينكه نام هرويين اسم قراردادي يا تجاري دي‌استيل مرفين است ؟ و نام ترياك اسم قراردادي يا تجاري مجموعه داروهاي مرفين ، كديين ، ناركوتين ، نارسئين و پاپاورين است و ترياك يك تركيب وحشتناك و فوق‌العاده قوي از انواع داروهاي مسكن ، آرامبخش ، دوپينگ‌ ، عادت‌آور و . . . مي‌باشد. بنابراين ما با ترياك و هرويين و اسم عاميانه موادمخدر سركار نداريم ، اگر به اسم اصلي و علمي آن‌ها توجه مي‌شد ، مسئله خيلي براحتي حل مي‌شد و همان كاري را كه براي ساير داروها انجام مي‌دادند براي موادمخدر هم انجام مي‌گرفت.
اكنون سم‌ نبودن موادمخدر را با مثال ديگري نشان مي‌دهيم.
فردي كه به ترياك عادت ندارد اگر بيش از يك‌گرم ترياك بخورد آثار مسموميت در او ظاهر مي‌گردد و به سمت مرگ مي‌رود. حال اگر فرد ديگري معتاد به ترياك ‌باشد و روزانه 10 گرم ترياك را بصورت خوراكي مصرف كند وقتي كه مصرف مي‌كند به سمت تعادل حركت مي‌كند و اگر مصرف نكند ، به سمت عدم‌تعادل مي‌رود و البته احتمال مرگ هم در شرايط خاص يراي او وجود دارد. بنابراين اين چگونه سمي است كه براي يكي مايه مرگ است و براي ديگري مايه حيات ؟!
به ديگر سخن ، اگر مرفين ، دي‌استيل‌مرفين ، كديين ، ناركوتين ، نارسئين و پاپاورين ، در جهان پزشكي سم تلقي مي‌گردند ، بنابراين مي‌توان هرويين و ترياك را هم سم تلقي نمود ، در اين صورت بايستي اين سموم را از جهان پزشكي خارج کرد چون داروهائي مثل شربت‌هاي سينه و يا قرص‌هايي كه حاوي كديين هستند و يا مرفين و ساير مشتقات ترياك كه درجهان پزشكي كاربردهاي مفيد و موثري دارند ، سم‌هايي هستند كه ما دانسته بخورد انسان‌ها مي‌دهيم.
علمي كه تجربه شده باشد ، سندي بدون نقص است
 
همه مي‌گويند ، ما هم مي‌گوئيم که راه‌هاي زيادي براي درمان اعتياد وجود دارد ، ولي راه درست و صحيح و يا به عبارتي صراط‌مستقيم فقط يك‌راه است. نكته مهم اين است که براي رسيدن به مقصد ، سه اصل ذيل لازم و ضروري است :
الف : مبدا
ب : مقصد
ج : هدف
براي معالجه هرگونه بيماري بايستي 3 اصل فوق درنظر گرفته شود. مثلاً براي فردي كه سرطان دارد :
مبدا : تشخيص نوع و پيشرفت بيماري ، مقصد : شيمي درماني يا جراحي و هدف : مهار بيماري است.
ممكن است گفته شود براي مسافرت يا بيماري ، مبدا مهم نيست بلكه مقصد اهميت دارد ، ولي ما در پاسخ مي‌گوييم اگر شما در نقطه‌اي قرار داريد باوجود اينكه نقشه ، قطب‌نما و تمامي تجهيزات لازم را داريد ، امّا نمي‌دانيد در كجاي زمين هستيد و در چه نقطه‌اي قرار داريد ! چگونه مي‌خواهيد به طرف مقصد حركت کنيد و يا براي درمان يك بيماري كه نمي‌دانيم بيماري فرد چيست ، چگونه مي‌خواهيم او را درمان نماييم ؟ بنابراين براي درمان هر بيماري ، ابتدا لازم است مبدا را كه همان تشخيص كامل بيماري است ، مشخص کنيم كه بيمار در چه نقطه‌اي قرار دارد و دقيقاً كدامين قسمت‌هاي جسم دچار مشكل شده است.
حال اين سئوال را مطرح مي‌نمايم.
فرد معتاد از نظر جسمي يا فيزيولوژي در چه نقطه‌اي قرار دارد ؟ البته در اين بحث و بررسي فقط و فقط مسئله جسم و فيزيولوژي مطرح است و بررسي روان ، جامعه ، تفكر و انديشه كه در درمان اعتياد مهم هستند را كنار مي‌گذاريم .
حال مبداء ، مقصد و هدف روش‌هاي درماني موجود را در سراسر گيتي كه به نام درمان در قسمت جسم يا درمان فيزيكي يا فيزيولوژي فرد معتاد عمل مي‌نمايند ، مورد كاوش قرار مي‌دهيم .

نگاهي به روش‌هاي ترك يا درمان فيزيکي اعتياد

مبداء يا تشخيص : وجود مقداري سم يا موادمخدر در جسم بيمار_
مقصد : خارج كردن سم‌ها از جسم بيمار به روش‌هاي گوناگون
هدف : منفي بودن آزمايش ادرار كه نشان خروج سم است..
اكنون خواهش مي‌كنم كسانيكه زباني جز زبان علم ندارند ، پاسخ مرا بدهند. به اعتقاد اينجانب تئوري سم‌زدايي برمبناي انديشه‌هاي خيالي و نادرست بنيان گرديده و در تجربه با شكست كامل مواجه شده است ، مگر نه اينكه اصلاً علم پزشكي برمبناي تجربه عمل مي‌نمايد ؟ تجربه‌اي كه هميشه با شكست مـواجه گرديده ، چرا نبايد مورد ترديد قرار بگيرد ، هرچند در تمامي كتب علمي از آن به عنوان يك روش نام برده شده است. شكست خوردگان درنهايتخواهند گفت : اعتياد درمان ندارد.

اعتيـاد جـايگـزيـنـي مـزمـن است
يعني موادمخدر بيروني ، چه گياهي و چه شيميايي و حتي الكل ، جايگزين موادمخدر و يا مواد شبه‌افيوني طبيعي جسم انسان يا فرد معتاد شده است. براي مثال : موادمخدري مثل ترياك و هرويين ، جايگزين مواد طبيعي بدن انسان مثل دينورفين شده اند كه تا 200 برابر مرفين قدرت دارد و يا اندرفين كه 30 تا 70 برابر قدرت دارد و يا انكفالين و به طور كلي ، تمامي سيستم‌هاي توليدكننده موادمخدر طبيعي جسم فرد معتاد كه مي‌توان آن را سيستم بيوشيمي افيوني نام نهاد. البته به دليل مصرف مكرر موادمخدر و ورود مرفين خارجي به بدن ، موادمخدر طبيعي از چرخه حيات ، خارج و يا منهدم گرديده‌اند و براي درمان ، بايستي اين سيستم‌ها دوباره راه اندازي شوند. تجربه نشان داده است براي ترميم اين سيستم‌ها حدوداً يازده‌ماه زمان لازم است ، آن‌هم با روش صحيح ، زيـرا بيش از 95درصد حالت عدم‌تعادل فرد معتاد و عودهاي مكرر پس از قطع مواد با سم‌زدايي ، مربوط به اين قسمت‌ها مي‌باشد . بنابراين براي درمان اعتياد در قسمت جسم مبـدا ، مقصد و هدف را به‌گونه‌اي ديگر مطرح مي‌نمائيم :
مبداء يا تشخيص : تعيين ميزان تخريب سيستم‌هاي شبه‌افيوني جسم
مقصد : بازسازي آن‌ها در طول يازده‌ماه .
هدف : برطرف شدن مشكلات رواني و روحي و رسيدن به تعادل و جلوگيري از عودهاي مجدد .

ديدگاهي ديگر ( كنگره 60 )

تشخيص بيماري :
هرگاه فردي بيش از 3 سال بطور مرتب روزانه موادمخدري همچون هرويين ، ترياك ، حشيش ، انواع قرص‌ها ، الكل ، كوكايين ، شيشه و هرماده‌اي كه در اثر مصرف آن انسان را از حالت تعادل طبيعي خارج مي‌شود ، مصرف نموده باشد ، سيستم‌هاي شبه‌افيوني جسم او تخريب شده‌اند ، خواه فقط يك ماده باشد ، مثل ترياك ، الكل ، هرويين ، كوكايين و قرص ، يا چند ماده مثل هرويين با قرص يا حشيش با الكل يا هرويين و ترياك و قرص .

مقصد يا روش‌درمان :

جسم انسان داراي سيستمي است كه تا زنده است خودش ، خودش را ترميم مي‌نمايد ، مشروط به اينكه شرايط مناسب را براي او فراهم نماييم. بنابراين بهترين روش ، كاهش تدريجي يا تيپر كردن همان موادمخدر مصرفي مي‌باشد كه در پله‌هاي 21 روزه با كاهش مصرف موادمخدر مرحله قبلي ، انجام مي‌گيرد و در اين كاهش بعضي مواد كه از يك خانواده مي‌باشند مي‌توانند جايگزين يكديگر شوند . مثلاُ در كاهش هرويين مي‌توان ترياك را جايگزين نمود . پس از سه‌روز قطع كامل هرويين ، روزانه نيم‌گرم تا يك‌گرم ترياك در دو وعده بصورت خوراكي مصرف مي شود و براي ساير مواد ، روش جايگزيني بقرار زير مي‌باشد :
تريـاك با ترياك ، الكــل با الكـل ، حشيش با حشيش ، كوكايين با كوكايين و درشرايط خاص با ترياك ، انواع قرص‌ها با ترياك ، هرويين با ترياك.
طول زمان درمان براي فردي كه 3 سال معتاداست با كسي كه 20 سال مواد مصرف کرده و براي كسي كه نيم‌گرم مواد مصرف مي‌كند يا شخصي كه 20 گرم مواد مصرف مي‌كند ، يكسان و يازده‌ماه مي‌باشد ، مثل كاشت گندم چه يك مشت بكاريم و چه يك خروار ، زمان برداشت محصول يكي است و يا مثل زايمان كه بستگي به سن و نژاد و نسل و چاق و لاغري ندارد.

هدف : رسيدن به تعادل جسمي و رواني
هيچ چيز در جهان نمي‌تواند جايگزين موادمخدر براي فرد معتاد بشود. نه پول ، نه مقام ، نه همسر ، نه خدا و نه چيز ديگري. تنها چيزي كه مي‌تواند جايگزين موادمخدر بشود ، موادمخدر طبيعي جسم او مي‌باشد. چون با راه‌اندازي سيستم‌هاي شبه‌افيوني جسم او ، كاملاً موادمخدر طبيعي خوب ، سالم ، بدون هزينه و بدون تخريب دراختيار او قرار مي‌گيرد و اكثر مشكلات كه آنها را به مشکلات روحي و رواني منصوب مي‌کنيم ، كاملاً محو مي‌گردد .
جايگزين دارو :
از آنجائيكه تمامي مواد شبه‌افيوني كه جسم انسان توليد مي‌كند هنوز كشف نشده است ، به اين دليل ، در گام نخست ، مصرف همان موادمخدر مصرفي ، بهـترين ، كم‌خطرترين و مناسب‌ترين گزينه مي‌باشد كه با كاهش حساب شده به سيستم‌هاي جسم فرصت مي‌دهد كه خود را بازسازي نمايند ، البته در شرايطي كه قانون و جامعه اجازه اين كار را نمي‌دهد ، بهتر است فقط از يك داروي استاندار استفاده شود. مثلاً براي جايگزيني متادون بجاي ترياك يا هرويين اول بايستي ميزان مصرف متادون با درنظر گرفتن ميزان مصرفي موادمخدر شخص و دفعات مصرفي او تعيين گردد. لازم به ذكر است عمل جايگزيني حدوداً يك‌ماه زمان مي‌برد تا سيستم‌هاي شخص آنرا بپذيرند ، سپس مرحله كاهش پله‌اي يا تيپر كردن در فاصله پله‌هاي 21 روزه انجام ‌گيرد تا در كاهش هر پله ، جسم خود را بازسازي و مواد شبه‌افيوني خود را دوباره توليد نمايد. و از دادن هرگونه داروي كمكي مثل خواب‌آور ، ضدافسردگي و آرامبخش جداً خودداري گردد چون جلوي فرايند زاينده بهبودي سيستم ها را سد مي‌نمايد و نمي‌گذارد جسم خودش ، خودش را ترميم نمايد. در ضمن شخص به آرامي اعتياد جديدي را نيز تجربه خواهد كرد ، كه همانا اعتياد به قرص‌ها مي‌باشد.
اعتياد وابستگي دارويي است :
عده‌اي معتقداند اعتياد وابستگي دارويي است ، اگر اعتياد وابستگي دارويي است ، بازهم بايستي دليل آن كاملاً مشخص گردد كه چرا معتاد بايستي دارو مصرف نمايد و اين دارو به مصرف كجاي جسم مي‌رسد و بايستي دقيقاً دلايل آن را بدانيم و روشي كه ميتوان وابستگي را بطور علمي از بين برد چگونه است و پروتكل درماني آن چيست. به اعتقاد اينجانب اين تعريف هم ما را به مقصد هدايت نمي‌كند.

درمان اعتياد به طور كلي سه مؤلفه دارد .
الف ـ جسم
ب ـ روان
ج ـ جهان‌بيني
اگر فردي بيش از سه سال بطور روزانه و مرتب از موادمخدر استفاده نمايد ، در سيستم‌هاي بيوشيميايي شبه‌افيوني جسم خود تخريب ايجاد نموده و موادمخدر بيروني جايگزين موادمخدر دروني جسم او گرديده است و در اثر قطع مصرف موادمخدر و بدليل اين‌كه مواد شبه‌افيوني جسم دچار مشكل شده‌اند ، اختلالاتي در جسم بوجود مي‌آيد كه در اثر آن اختلالات ، جسم عكس‌العمل نشان مي‌دهد كه اين عكس‌العمل‌ها شامل دو گروه عمده اند كه نقطه كور درمان يا ترك اعتيادهاي ناموفق و متداول امروزي در آن تبلور مي يابد.
الف : عكس‌العمل‌هاي آشكار
ب : عكس‌العمل‌هاي پنهان

عكس‌العمل‌هاي آشكار
درصورت نرسيدن موادمخدر ( خانواده ترياك و مشابه ) به شخص مصرف‌كننده و يا قطع ناگهاني موادمخدر مصرفي ، عكس‌العمل‌هايي در جسم شخص معتاد ظاهر مي‌شود ، كه بسته به نوع مواد مصرفي ، مقدار و تعداد دفعات مصرف در 24 ساعت پس از چند ساعت از دير شدن نوبت مصرف آغاز مي‌شود. عكس‌العمل‌هايي كه به آرامي شروع مي‌شود و پس از 24 ساعت به اوج خود مي‌رسند ، شامل موارد ذير است :
عطسه‌هاي پي‌در‌پي بي‌خوابي
آب‌ريزش از‌بيني استخوان درد ، در مچ‌پا و بازوها
عـرق‌كـردن پرش‌پا
اسهـال خميازه پشت‌سرهم
گرفتگي عضلات پا و گردن
در اين عوارض اگر از دارو هم استفاده نشود ، مكانيزم جسم حداكثر پس از يك‌هفته خودبه‌خود باعث مي‌گردد كه جسم انسان بطرف تعادل ميل نمايد و پس از طي دوهفته به حداقل خود ميرسد ولي بازهم ادامه دارد .

درمان در مرحله عكس‌العمل‌هاي آشكار
براي درمان در اين مرحله هم‌اكنون از روش‌هايي استفاده ميشود ، كه در درمان قطعي اعتياد چندان اهميتي ندارد و مخرب نيز هست چون به سيستم‌هاي شبه افيوني جسم يک شوک مخرب وارد مي نمايد که شايد تا آخر هم قابل جبران نباشد و اين سيستم‌ها قادر به بازسازي خود نشوند. به عبارت ديگر ، چون موادمخدر طبيعي جسم از کار افتاده است و موادمخدر بيروني مثل يک ستون زير سقف تعادل شخص معتاد قرار گرفته است ، با قطع ناگهاني موادمخدر بيروني مثل آن مي‌ماند که ستون زير سقف تعادل جسم شخص را يک مرتبه برداريم که قطعاً سقف فرو خواهد ريخت. شرط عقل آن است که ستون اصلي جسم را به آرامي ترميم نماييم و هماهنگ با آن بار ستون مصنوعي موادمخدر بيروني را کم نماييم .
روش هايي که اکنون اعمال مي شود عبارتند از :
1 ـ از طريق پزشک با استفاده از دارو ، بمدت يک يا دوهفته
2 ـ از طريق طب سوزني همراه با دارو
3 ـ کاهش موادمخدر مصرفي در يک يا دوهفته (روش سنتي)
4 ـ از طريق روش‌هاي خشن و قوه قهريه مثل شلاق درماني ، زندان درماني در منزل ، بستن معتاد به تخت و يا طناب پيچ کردن
5 ـ سم زدايي سريع و فوق سريع که بسيار تا بسيار مخرب است
6 ـ با روش سقوط آزاد يا قطع ناگهاني و داوطلبانه موادمخدر
7 ـ ورزش درماني ، موزيک درماني ، جادو درماني ، جن درماني و . . .
ظاهراً تمامي روش هاي فوق براي ترک اعتياد در مقطع بروز عکس‌العمل‌هاي آشکار مؤثر است ، چون فرد معتاد اگر آزمايش ادرار بدهد ، آزمايش منفي است يعني موادمخدر در ادرار شخص نيست بنابراين به غلط مي گويند کار درمان جسمي يا فيزيکي يا فيزيولوژي تمام است و فرد معتاد از نظر جسمي مشکلي ندارد و بقيه مشکلات معتاد ، روحي ، رواني و رفتاري است که بايستي درمان شود مثلاً با گفتار درماني يا گروه درماني ، تصور مي کنند چون اسهال فرد معتاد بهبود يافته ، ديگر مشکل جسمي ندارد . تعجب مي‌کنم از اين همه اشتباه دانشمندان و متخصصين علم !

عکس عکس العمل هاي پنهان
اين مرحله که حساس‌ترين و سرنوشت‌سازترين مرحله درمان اعتياد بوده و هميشه از چشم متخصصان پنهان مانده است و اگر هم پنهان نبوده به آن توجه جدي نمي‌کردند و ساز و کار آن را نمي‌دانستند که چگونه و در چه مدتي بايستي اين مرحله را سپري نمود و جسم را ترميم نمود !
البته مشکلات اين مرحله در مرحله اول هم وجود داشتند ولي انسان کمتر متوجه آن‌ها مي‌شد. براي مثال کسي كه در مرحله نخست دچار اسهال شديد گرديده و مرتب دل‌پيچه دارد و به طرف توالت مي‌رود ، هرگز افسردگي را حس نمي‌كند. اين مشكلات عبارتند از :
1 ـ افسردگي 2 ـ نااميدي
3 ـ گوشه‌گيري 4 ـ عدم‌ميل به زندگي
5 ـ كم‌حوصلگي 6 – زود خسته‌شدن
7 ـ بي‌خوابي 8 ـ تنبلي
9 ـ كندذهني يا فراموشي 10 ـ گريه كردن
11 ـ ترشح بزاق چسبناك در گلو 12 ـ بيدارشدن ميل جنسي
13 ـ ناتواني جنسي ( انزال سريع )

نكته بسيار مهم :

مشكلات فوق‌الذكر هيچ‌كدام در مرحله نخست منشا يا ريشه رواني ندارند ، درصورتيكه اكثر قريب به اتفاق متخصصين ريشه اين مشكلات را علت‌هاي رواني مي‌دانند و مي‌خواهند با گفتار درماني و يا گروه درماني آن را حل نمايند ، درصورتي كه اين اختلالات در اثر ضعيف شدن سيستم ضد درد بدن انسان و عدم توليد يا بازدهي نامناسب سيستم‌هاي توليدكننده مواد شبه‌افيوني و شبه‌مرفيني جسم انسان است كه كاملاً ريشه فيزيولوژي دارد. بايستي براي معالجه به‌گونه‌اي عمل شود که اين سيستم‌ها به آرامي دوباره كار خود را شروع نمايند و دادن داروهاي خواب‌آور ، ضدافسردگي و روان‌گردان بعنوان داروهاي كمكي به بيمار نه تنها كمكي به او نخواهد كرد بلكه باعث تخريب بيشتر سيستم افيوني جسم مي‌گردد ، به عبارت ديگر با آب ريختن درون چشمه‌اي كه خشک شده ، نمي‌توان آن را به جوشش درآورد ، بلكه بايستي بصورت اصولي و اساسي چشمه را ترميم نمود. امروز ما با معتادين زيادي برخورد داريم كه براي مثال موادمخدر را همراه با قرص‌هاي مختلف مصرف مي‌كنند ، اين‌ها همان كساني هستند كه قبلاً ترك‌اعتياد كرده‌اند اما با عود مجدد به اين قرص‌ها هم اعتياد پيدا كرده‌اند. گاهي مشاهده شده اشخاصي كه 60 الي 80 عدد قرص و گاهي 300 الي 400 عدد قرص (كه به تصور و فكر هم نمي‌گنجد) مصرف مي‌كنند !
براي ترميم سيستم‌هاي شبه‌افيوني ، تجربه نشان داده است كه درصورت برنامه‌ريزي صحيح مي‌توان با طي مسافت زماني حدود 11 ماه به 90 درصد تعادل از نظر جسمي رسيد. با تعادل جسم ، روان هم به تعادل مي‌رسد. 10 درصد باقيمانده درطول زمان حل مي‌شود ، البته مشكل جهان‌بيني يا نگرش فرد نسبت به خودش و جهان پيرامون و ساير انسان‌ها هنوز به قوت خود باقي است كه بايستي با شركت در كلاس‌هاي گروه‌درماني كه از روز نخست درمان آغاز مي‌گردد ، حل شود. لازم به توضيح است كه اگر اين مشكل ، يعني جهان‌بيني حل نشود با برطرف شدن كليه مشكلات جسم و روان ، شخص دوباره به اعتياد روي خواهد آورد .

درمان در مرحله عكس‌العمل‌هاي پنهان

درمان در اين مرحله به يك روش ولي دونوع ماده مصرفي انجام مي‌گيرد :
الف : استفاده از يك داروي جايگزين استاندارد
ب : استفاده از خود ماده‌مخدر
الف : استفاده از خود‌ ماده‌مخدر
در استفاده از خود ماده مخدر ابتدا ميزان مصرف روزانه و دفعات مصرف در طول 24 ساعت ، ظرف حداكثر يك‌هفته مشخص مي‌گردد. هيچ لزومي ندارد ما بخواهيم ميزان مصرف اوليه يا دفعات مصرف آن را كمتر از ميزان مصرفي بگيريم ، چون تعادل شخص با شروع درمان بهم خواهد ريخت و ادامه راه را مشكل مي‌نمايد . درضمن با شروع درمان مواد مصرفي به سرعت كاهش مي‌يابد. پله‌هاي كاهش بايستي 21 روزه يا 3 هفته باشد . چون هفته اول فرد به ميزان اندكي كاملاً متعادل نيست ، هفته دوم كاملاً اوضاع عادي مي‌شود و هفته سوم مواد كاملاً فرد را سرخوش مي‌نمايد و آماده مي‌شود براي حركت يا كاهش بعدي. درطول زمان كاهش ، ممکن است هرگونه مشكلي مثل كم‌خوابي ، كم‌حوصلگي و يا افسردگي بروز نمايد. بايد بدانيم كه مشكل بسيار جزيي است و حتماً بايستي صبر كند و تحمل نمايد چون به سرعت جسم كمبود موادمخدر را جبران مي‌نمايد. و لازم است درنظر داشته باشيم جسم با تمام قدرت درحال ساخت و ساز مي‌باشد و حتي بعضي از بيماري‌هاي سابقه‌دار شخص مثل هپاتيت ، نارسايي يا تپش قلب ، مشكلات گوارشي ، افسردگيهاي طولاني ، مشاهده شده كه پس از پايان دوره درمان ، بهبود حاصل مي شود و استفاده از هرگونه داروي كمكي مثل خواب‌آورها ، آرام‌بخش‌ها ، ضدافسردگي‌ها ، باعث جلوگيري از درمان قطعي مي‌گردد.

ميزان كاهش :
درمجموع ميزان كاهش بايستي حدوداً يا 20 درصد مرحله قبلي باشد و اگر تعداد دفعات مصرف روزانه بيش از يك‌بار باشد ظرف مدت 5/5 ماه شايسته است به نقطه يك‌بار مصرف در روز برسيم و كليه دفعات مصرف به ترتيب اولـويت يكي ، يكي حذف گردند .
اين مرحله را مي‌توان فقط با استفاده از يك‌دارو استاندارد طبق روش الف درمان را به مرحله اجراء درآورد .
نكته : خارج از بحث‌هاي قانوني و حقوقي من به تجربه دانستم که هيچ ‌دارويي مناسب‌تر ، قـويتر ، كامل‌تر ، كم‌خطرتر و مفيدتر از خود موادمخدر براي درمان همان ماده‌مخدر نيست اما در عين حال ، ترياك بعنوان يك‌داروي تركيبي با 25 آلكالوييد براي درمان اكثر بيماري‌هاي اعتياد مثل هرويين ، انواع قرص‌ها ، شيشه ، كوكايين ، بسيار مؤثر مي‌باشد و خداوند هيچ‌گونه دارويي سالم‌تر و مفيدتر از ترياك تاكنون خلق نكرده است .
 
Narcotics Addiction, The cure Proper Methods 
I appreciate the monthly publication “companion” that brought about the needed criteria for opinions and views on Narcotics addiction. Reading a great article named “What is cure?” in the 13th issue of the companion journal which describes the ideas of the U.N office of fight against Narcotics and Crime, made me really happy. I studied it very carefully and it caused me to write my own view on curing addiction which I had put to test in congress60 and have received successful result. Because to cure any kind of illness, first the illness has to be diagnosed and then proper treatments can begin. Of course in this article only the physical aspects of Narcotic Addiction are discussed.
Now we take a look at some diagnosis of experts in this field.
 
a)     Drug Addiction is chronic poisoning
b)    It is dependency on Medication or Narcotics.  
 
A) Drug addiction or Narcotics Addiction is chronic poisoning:
Currently, there are 185 million addicts worldwide, according to a U.N statistical report. If this views that Addiction is chronic poisoning is a false view, which we say it is; then millions of addicts and thousands of doctors and experts are mislead. Therefore, who is responsible for this scientific mistake?
 
 
Narcotic Addiction Is Not Chronic Poisoning. Why?
 
Because when the cause is poisoning then we are talking about a poison, therefore we recommend detoxification.
It has to be said that Narcotics are not poisons at all.
For example Diacetylmorphine which is the medical name for Heroin. From one Kilogram Morphine, 900 grams of Heroin is made. Every day in the medical field Morphine is used by doctors as a beneficial substance. Opium contains Morphine, Codeine, Papaverine and other substances, which are very useful in medicine. In Marijuana and Hashish there is a substance called THC which has been a very popular Medication for a longtime. We do accept that overdose of any of these substances could lead to poisoning or even death. (Also Psychedelic pills; Painkillers, sleeping pills etc.). Poisoning is a relative matter and the following definition can define it:
Any external substance (in the form of Gas, Liquid and Solid) entering the body and causing imbalance in the body or even death, can be defined as poison. Therefore when someone is bitten by a snake and is taken to hospital, first thing is that the poison is extracted out of the body since snake’s poison is deadly and has to be quickly extracted from the blood flow. This is called Detoxification. If a person, who is not an opium addict, consumes more than 1 gram of opium, he might die since it has a deadly effect on him and the poison has to be immediately extracted out of his body.
I am deeply surprised by this scientific mistake and the fact that how experts in the medical field don’t pay attention to this important fact.
Now I present some questions to furthermore clarify this misunderstanding.
First question: let’s assume a patient has been injecting Morphine (8 units) in the hospital for 2 years under medical supervision. Now the doctor in charge wants to discontinue the injections. What does the doctor do?
A)   Does the doctor perform Detoxification?
B)    Or the doctor Tapers off the morphine?
 
Second question: let’s imagine a person who has been using all kinds of anti-depressants, sleeping pills and other relaxants for 10 years. To stop his usage of these medicines due to an emergency situation, what should be done?
A)   Detoxification
B)    Tapering off the medication
 
Most probably you would answer that tapering off the drug is the best solution. Because if detoxification takes place and the remainder of the drug is taken out of the patient’s system, it could damage the health or even cause death.
Third Question: A person has been using Heroin and opium for 20 years.
Now we want to discontinue his usage. What should be done?
 
a)                 Detoxification
b)                Tapering off the narcotics
 
 
Surely you would say that opium and heroin are different from medication drugs and are considered as Narcotics. They are poisons and detoxification should be done. Also some medications must be prescribed so that after detoxification these drugs block the intake of heroin and opium in the body if the addict relapses. The experts insist that they have experimented this method on mice and it was successful. Poor mice!!
It is necessary to mention at this point that our argument is a scientific discussion and is different from the society’s point of view or even the legal view. The discussion is about the human’s physiology.
Finally, my last question is this: isn’t it true that Heroin is the commercial name for Diacetyl Morphine? And opium is the commercial name for drugs such as Morphine, codeine, Narcotin ,Narcein and papaverin ? And opium is a powerful Compound in all kinds of antidepressants and relaxants?
Therefore we are not just dealing with Narcotics popular names and titles.
If enough attention was given to their medicinal names, the problem would have been solved much easier and a proper treatment would be given for them.
Now another example is given to show that narcotics are not poisons.
A person who is not a drug user will die if he consumes more than 1 gram of opium.
Now another person who is addicted to opium and is consuming 10 grams of opium daily , after eating that much opium only becomes normal and gains natural balance. If the doesn’t eat that amount he will be imbalanced, and there is a chance of death for him, therefore what kind of a poison is this? A deadly substance for one and a life giving substance for another?
 
If in the Medical field, Morphine, diacetyl morphine, Narcotin, Narcein
And papaverin are considered as poisons, then we can say that Heroin and Opium are also poisons, and all these poison should be banned from the medical field. Because medications like cough medicine (syrup) and pills that contain Codeine or Morphine and Opium products are poisons that we humans consume knowingly.
 
 ® Knowledge that is gained through experience, is a perfect proof ®
 
Everyone says, and we say it too that there are many ways to cure addiction but the correct and right method is only one, and in order to reach that objective three important factors are necessary:
a)     Starting point
b)    Destination
c)     Objective or aim
In order to treat any disease the above mentioned factors should be taken into consideration. For example a cancer patient: Starting point is diagnosis of the kind of cancer and its advancement, Destination is chemo-therapy or surgery and objective is to cure the cancer.
Maybe one would say that for a journey or an illness, the starting point or origin is not important and only destination matters. We would reply that if you are in an area on planet earth and have a map, compass and the necessary equipments, but you don’t know where you are, how can you arrive at your destination?
To cure an illness, how can we treat it, if we don’t know what the illness is? Therefore to cure any disease, we have to diagnose it first and determine at which stage the patient is and exactly which parts of the body are affected.
Now we ask this question:
How has an addict’s body or physiology been affected?
We don’t want to discuss the psychological aspects of it yet which are also very important.
Now we will study the original point “beginning, destination and objective” of all available methods of treatments currently existing.
 
A look at physiological methods of treatment of addiction
Starting point or diagnosis: the existence of some poison or Narcotic in the body
Destination: the extraction of the poison using different methods
Objective: Negative result from the urine test proving that the poison has been extracted.
Now I ask for a reasonable reply. Isn’t it true that medical science is based on experience and result? If constantly this method is failing, why is it still accepted as the only method? In my opinion the method of detoxification is based on false ideas and has failed completely. I think they would answer that Narcotics addiction has no cure.
 
Narcotics addiction is chronic substitution
This means external Narcotic substances, whether natural or chemical, even Alcohol have been substituted in the place of internal Narcotic like substances of the body. For example Narcotics like opium and Heroin have substituted natural substances of the body like Dinorphin which is 200 times more powerful than morphine, or Endorphin or Enkephalin (70 times more powerful). In general all the systems producing Natural narcotics in the body which can also be called Bio-chemical opiate system have been damaged after years of using external Narcotics or drugs. Therefore for successful treatment these natural systems in the body must be repaired and re-started.
Experience has shown that to rebuild these systems successfully, approximately 11 months is needed. Of course with a correct method of treatment, as 95% of re-lapses and imbalances of addicts after detoxification is due to failures to rebuild these natural Narcotic like producing systems of the body.
Thus the treatment process in our opinion is:
a)     Original point or diagnosis: determine the damage done on these natural systems
b)    Destination: re-building and rehabilitating the systems in 11 months
c)     Objective: eliminating the psychological and mental problems and reaching optimum balance and avoiding re-laps and cravings.
 
Congress 60 other view points
 
Diagnosis of the illness:
When a person uses any kind of Narcotics or Medicinal Drugs on a daily basis (Heroin, Opium, Marijuana, Hashish, Antidepressants, Pain killers, Alcohol, Cocaine, Crystal Meth and etc.) and these substances disturb the natural balance of the body; that person has damaged the natural narcotic like producing system of the body(Opiate like system of the body)
 
The treatment process: (Destination)
The human body has a system that repairs itself as long as the right conditions are available, Of course until death. Therefore the best method is the tapering off or gradual reduction of the Narcotics. This is done in stages of 21 days and the used Narcotics are tapered off gradually; and sometimes Narcotics from the same family can substitute each other. For example for Heroin use, Opium can act as a substitution. After complete withdrawal from Heroin for 3 days, half a gram or one gram of Opium in two daily intakes could be consumed. For other Narcotics, the substitution method is as follows: Opium with opium; Alcohol with alcohol; Hashish with hashish; Cocaine with cocaine; all kinds of pills with Opium and Heroin with Opium. Opium can be used as a substitution for Crack and Crystal Meth too.
The duration of the treatment process for all addicts is the same 11 months.
Whether one has been using Narcotics for 20 years or 3 years, or half a gram or 20 grams daily, just like cultivation of wheat. If you sow little or a lot, the time of the harvest is the same, or the birth of an infant, it doesn’t matter if he is white or black, fat or thin, Asian or European, it requires nine months for the birth process.
 
Objective: Nothing else in this world can substitute Narcotics for an addict. Not money, Power, spouse, religion, or even God for that matter can be a substitution. The only substitution is the natural Opiate like substances of his own body. Because with rebuilding these Narcotic producing systems of the body, the drug abuser can enjoy his own body’s natural, healthy, cost-free Narcotics and most of his problems that we think are mental and psychological will disappear. 
 
Substituting the Drug
Since all the Narcotic like substancesthat the human body produces, have not been discovered, therefore the consumption of that Narcotic itself in the gradual tapering method could be the least harmful substitution. Calculated reduction will give the natural systems of the body the chance to rebuild themselves. Of course if in certain conditions, the society and law don’t permit this substitution then the use of a standard medicine like Methadone is recommended.
If Methadone is substituted for opium or Heroin, the first step is to determine the use of Methadone according to the Narcotic abuse and the frequency of usage during the day. It needs to be mentioned that it takes about one month for the natural systems of the body to accept the substitution. After that, tapering process in periods of 21 days should begin, so that in each stage the body produces the decreased dosage naturally. Consuming any other medications like sleeping pills, antidepressants and relaxants must be avoided since they prevent the rebuilding process of the body’s Narcotic like system and a new addiction to these medications might take place.
 
Addiction is dependency on medication: 
Some have this view that addiction is drug dependency. If this is true, then again it must be determined why the person must use this medication and which part of the body benefits from this drug. The scientific method of eliminating this addiction and its treatment protocol must be discovered.
In my view, there are 3 main factors involved in successful Treatment method.
a)     Body
b)     Psyche (mind)
c)     Spiritual or philosophical outlook on life : ((all that we perceive, feel, understand and receive from the whole Universe))
 
When a person uses any kind of Narcotics or medications on a daily basis for more than 3 years, he or she has damaged the bio-chemical opiate production system which produces Narcotic like substances naturally in the body. External narcotics have replaced internal narcotics of the body; as a result of this, when the external usage is discontinued or suddenly stopped, there would be reactions or symptoms which could be divided into two categories:
a)     Visible symptoms
b)    Invisible symptoms
 
A) Visible symptoms:
In the case of lack of Narcotics in the body (opiate family) sudden withdrawal, certain physical reactions appear in the body depending on the kind of Narcotics, frequency of usage and the amount used in each intake. These symptoms are:
       i.            Frequent sneezing
     ii.            Insomnia
  iii.            Runny nose
   iv.            Bone ache, wrist, and muscle ache
     v.            Excessive sweating
   vi.            Frequent yawning
vii.            Diarrhea
 
If no medication is used to treat these symptoms, the immune system of the body naturally heals itself and move towards balance within two weeks, but some of them still continue.
 
Treatment for visible symptoms:
There are many methods of treating the visible reactions of withdrawal that are, in fact harmful to the body as they impact a shock on the narcotic producing system in the body and this damage could be permanent.
In other words external narcotics that have replaced the internal ones, act as a pillar in the balance of the addict. Sudden withdrawal means, the pillar support is taken away, and the collapse of the system follows.
We should repair the system slowly and gradually so that an internal pillar is ready to replace the external one.
 
A few methods are as follows:
 
1)    Using medication under a doctor’s supervision for a period of one or two weeks
2)    Using acupuncture along with medication
3)    Decreasing the Narcotics consumption in one or two weeks
4)    Violent method like confinement by force, physical punishment or chaining one to a bed
5)      Detoxification which is very harmful
6)    Cold turkey or sudden withdrawal
7)    Sports treatment, Music therapy, Magic therapy, Spirit therapy…
 
Apparently all the above mentioned methods are effective to treat the physical symptoms, because if a urine test is conducted, the result would be negative. This means no trace of Narcotics can be found in the addict’s urine, leading to a false assumption that the physical treatment or healing process has been accomplished, and the addict’s other major issues such as psychological, mental and behavioral problems must be tackled. For example since the person doesn’t have diarrhea any more, it mean he has been cured and he no longer has any other physical problems!!? I’m surprised by this much misunderstanding and misconception of the experts in this field.
 
B) Invisible symptoms:
This phase or stage is the most sensitive and crucial part of the healing process and has been constantly ignored by the specialists and experts. They have not been paying attention to this important factor and don’t know how long this process takes. Of course the reactions or symptoms in this phase also existed in the first stage but less attention was given to them. For example someone who is having diarrhea and stomach pain, and is constantly going to the bathroom, doesn’t notice his depression.
These invisible symptoms include:
1)    Depression
2)    Hopelessness
3)    Isolation
4)    Indifference or lack of motivation in life
5)    Impatience or lack of tolerance
6)    Excessive Exhaustion
7)    Insomnia
8)    Laziness
9)    forgetfulness
10)                       abnormal crying
11)                       awaking of sexual desires
12)                       premature ejaculation
An important point:
The above mention symptoms do not have psychological roots in the early stages: where as the majority of the specialists diagnose these problems as psychological and attempt to treat them by talk therapy or using group therapy. However these disorders are caused by the deterioration of the body’s anti-pain system and Opiate like production system’s lack of producing the vital substances needed for proper functioning of the body. The treatment should be done in a way that all these systems gradually restart their production and all those sleeping, anti-depressant’s pills that are supposed to help the patient, only damage these Morphine like system deeper and deeper. In other words by pouring water into a dry spring, you can’t get the spring to start flowing again, and a prop solution must be found. These days we come across many Narcotic addicts that are consuming all kinds of pills along with their own drugs because they had attempted to quit their addiction by these drugs and relapsed back into addiction with more substance abuse. Some of them consume up to 400 pills a day which is very hard to imagine.
According to our experience to repair and rebuild this opiate like system of the body and to achieve 90% of a successful recovery we must follow a proper guideline in a period of 11 months. Having a balanced physiology, a balanced mentality is achieved also and only leaves the spiritual outlook on life which must be revived by attending group therapy classes every week. It needs to be mentioned that if this spiritual view is not recreated, then re-laps back into addiction is almost certain.
 
Treatment or curing the invisible symptoms:
Treatment at this stage is using one method but with two kinds of substitution:
a)     substitution using a standard medication
b)    using the Narcotic itself
Using the Narcotics itself:
For this method, first the daily dosage and number of daily intakes must be determined within a week. There is no need to reduce the initial amount in the beginning because it will imbalance the person and causes more problems at the start of the journey. This gradual tapering will do the reduction very quickly anyways. Tapering stages must be every 21days or every 3 weeks .In the first week a little discomfort is felt, in the second week conditions become normal, and in the third week once again intoxication happens, and the person is ready for the next tapering.
In the duration of the journey, problems like lack of sleep, agitation and depression can appear, but we must remember that these are very minor problems and patience is needed. The body can make up for the Narcotic reduction very quickly and even some health condition such as Hepatitis, indigestion, chronic depression and irregular heart beat of some patients are cured after 11 months journey. The use of medications such as sleeping pills, anti depressants and relaxants can prevent a successful recovery.
 
Reduction amount:
Overall the reduction or tapering at each stage must be 20% of the total amount used at that stage, and if the number of daily intakes is more than one, then it’s recommended that within 51/2 months only one intake per day be consumed.
 
Attention: outside of legal issues, I have experienced this knowledge that there isn’t any Drug or Narcotic as powerful, beneficial, complete, safe and healing as opium in the world. Since it is a compound of 25 useful Alkaloids, it is the best replacement for Heroin, Crack Cocaine, Cocaine, Crystal Meth and other pills.
God hasn’t created a better drug than Opium and if he has, I am not aware of any.
 
Translated by: Saeed Moeini