جلسه ششم از دور هشتم با دستور جلسه وادی اول و تأثیر آن روی من با استادی دیده بان محترم آقای احمد حکیمی و نگهبانی خانم مریم و دبیری خانم حاجیه در تاریخ 6/7/93 رأس ساعت 17 شروع به کار نمود.
سخنان استاد:
چند روزی از اول مهر میگذرد و درس و تحصیل شروع شده اما تا به حال از خودمان پرسیدهایم که تحصیل به چه درد ما میخورد جواب این است که علم بیاموزیم و سواددار شویم چرا بعد از اینکه حروف الفبا را یاد میدهند از بچهها املا میگیرند چون انسان بعد از آموزش با مشکلات آشنا میشود تا یاد بگیرد چگونه با آنها روبرو شود. با آموزش و تفکر و اندیشه هر چقدر جلوتر میروند با معادلات سختتر روبرو میشوند تا فکر کنند برای حل مشکلاتشان برای پیدا کردن و خلق کردن اول یک تفکر و اندیشه لازم است در وادی اول برای هر خواسته انسان پایه و اساس است شما اگر میخواهید چیزی بسازید اول باید فونداسیون آن را بسازید و هر چیزی بن و اساس میخواهد در انسان صور آشکار و صور پنهان لازم و ملزوم یکدیگر هستند جسم سالم میتواند صور پنهان سالمی داشته باشد و برعکس آنهم اتفاق میافتد. این وادی بسیار در عملکرد انسان تعیینکننده است به هر خواستهای که میخواهی برسی اول راه آن خواسته را پیدا کن و برای آن نقشهای بریز بعضی از خواستههای انسان میتواند اهریمنی باشد و هر دو اینها میتوانند از ذهن کمک بگیرند مثل ترس حس و فقط روح و عقل است که مبراست ما اگر خواسته معقولی داریم برای رسیدن به آن باید راه را پیدا کنیم و هدفمان باید روشن باشد خواسته را باید مدام در ذهن تکرار کرد. و این وادی برای کسانی که تخریب دارند میگوید باید به سه مؤلفه بپردازی به چی فکر کنی به چی نباید فکر کنی و چگونه فکر کنی وقتی مسیر تکاملی خود را آغاز کردی در وادی میگوید همهچیز اول مثل یک صفحه سفید نقاشی است که در پیمان الست سفید بود کمکم انسان آن را سیاه کرد و دوباره سفید کرد در این صفحه سفید نقاشی با عملکردش یک شکلی کشیده شده و بقیه هم نگاه کردند و گفتند که زیباست یا زشت است و این را یک موقع ما متوجه میشویم یک موقع متوجه نمیشویم. انسان باید یک مؤلفه را رعایت کند یکی غیبت کردن و دیگری تجسس است انسان اگر میخواهد به ساختارهای خود پی ببرد باید از اینها بپرهیزد آن موقع به او اجازه داده میشود که خودش را حس کند و هنگام بههمریختگی سعی میکنیم خود را درست کنیم و حس خوبی به دست آوریم و مشکلات اطراف حال ما را خراب نمیکند این وادی به مسافران میگوید در زندگی خود کاری کنید که ناگزیر نشوید دوباره به عقب برگردید باید اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرید.
در جنگ بین دو کشور یکی حمله میکند و یک سازمانی به نام شورای امنیت هست که اگر حق را به هر کشوری بدهد آن کشور باید غرامت بپردازد و به آن کشور دو تخریب وارد میشود چون هم نیرو از دست داده و هم غرامت پرداخت کرده این مثل مسافری است که برگشت زده باشد و در زمان برگشت تعیینکننده اینکه چه موادی بزند بر عهده نیروی بازدارنده است و در این حالت از جایگاهی که دارد پایینتر میرود و این نقشه ایست که راه به عقب دارد. وقتی به اعتیاد حمله میکنی باید ریشهاش را بکنی اگر بدون تفکر این کار انجام شود میشود ترک یعنی مسافری اگر بیاید کنگره و سفر خوبی داشته باشد ولی جهانبینی کار نکند شکست میخورد. در قرآن میگوید صیاد در کمین است نفس اماره هم با انسان همین کار را میکند او همیشه در کمین انسان است تا خواسته نامعقول داشته باشد و هیچوقت تیرش به خطا نمیرود نفس اماره وقتی میخواهد کسی را به اعتیاد بکشاند نمیگذارد که او اعتیاد را ببیند میگوید تو با همه فرق داری تو اعتمادبهنفس داری آن موقع آخرین تیرش را رها میکند و با قرار دادن حسهایی که القا میکند اجازه دیدن خیلی چیزها را به او میدهد و این فقط در مورد اعتیاد نیست در همه موارد زندگی ممکن است اتفاق بیفتد. وقتی انسان تفکر سالم انجام میدهد چهرهاش عوض میشود و این آن نیروی القا احیا و تحرک را به وجود میآورد و این سه نیرو در برطرف کردن تمام ساختارهای منفی انسان یک قانون است و در آخر هم یک توصیه دارم هیچ کاری به مسافرتان نداشته باشید فقط مسئولیتی که به عهده دارید را درست انجام دهید اگر به خداوند ایمان دارید مزد خود را میگیرید اگر در جایی بذری بکاری در جای دیگر برداشت خواهی کرد و برای این کار باید از سی دی و وادیها کمک بگیرید.
اگر نفس را سر کار نگذارید نفس شما را سر کار میگذارد...
منبع : وبلاگ نماینگی افسریه
- تعداد بازدید از این مطلب :
2912