English Version
English

کارگاه آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی الهیه مشهد

کارگاه آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی الهیه مشهد

جلسه سیزدهم از دوره نوزدهم کارگاه آموزشی خصوصی کنگرۀ 60 نمایندگی الهیه مشهد استاد: کمک راهنمای محترم مسافر فرهاد؛ نگهبان: مسافر هاشم؛ دبیر موقت: مسافر محمد با دستور جلسه وادی سوم و تاثیر آن بر روی من روز سه شنبه مورخ 97/09/06 راس ساعت 17 آغاز بکار نمود.

 

سلام دوستان فرهاد هستم یک مسافر:

خیلی خوشحالم که در خدمت شما عزیزان هستم تا خدمت کنم و از نگهبان عزیز سپاسگزارم که به من این فرصت را عنایت فرمودند. جا دارد که خدمت همه شما عزیزان تبریک ویژه‌ای بابت حضور پررنگ در مراسم گل‌ریزان عرض کنم و همچنین از ایجنت محترم آقای فلاح بابت زحمات ایشان تشکر می‌کنم.

ما مصرف‌کنندگان قوی‌ترین، باهوش‌ترین و بامحبت‌ترین افراد هستیم. علت هم این است که بدون هیچ ترسی اعمالی را با جسم خود انجام دادیم که بسیاری از افراد جرات آن را ندارند و این نشانه قدرت یک فرد مصرف‌کننده است. حالا چرا یک فرد مصرف‌کننده آن توانایی و جایگاه را که قبل از اعتیاد داشته را کنار می‌گذارد و تبدیل به یک مصرف‌کننده می‌شود؟

هر کس دلیلی دارد، یک نفر برای کسب درامد بیشتر، دیگری برای کسب قدرت بیشتر و دیگری برای کسب شادی بیشتر دست به این امر می‌زند. هر فردی دلیلی مخصوص به خود دارد ولی مهم این است که همه این افراد بعد از مصرف جایگاه خود و فر ایزدی خود را از دست می‌دهند. من خودم پس‌ازاینکه مصرف‌کننده شدم، خیلی سعی کردم که از آن فضا بیرون بیایم و جایگاه‌های قبل را به دست بیاورم. قطعاً رسیدن به این جایگاه برای من سخت بود زیرا دیگر آن فرد سابق نبودم، لذا از همه طلبکار بودم و دست‌وپا می‌زدم تا خودم را نجات بدهم. برای همین از همه توقع داشتم و می‌گفتم چرا افرادی که قبلاً من به کمک آن‌ها می‌شتافتم، اکنون‌که به آن‌ها نیاز دارم به یاری من نمی‌آیند؟ چرا دست من را نمی‌گیرند؟

اینجاست که توقع پیش می‌آید؛ و سپس حس ناامیدی به سراغ ما می‌آید. در اینجا وادی‌های کنگره 60 به زیبایی به کمک ما می‌آیند، در ابتدا می‌گویند اول تفکر کن، اصلاً چرا می‌خواهی مواد مصرف کنی یا چرا می‌خواهی درمان بشوی؟ یا اینکه هدف تو از خلقت چه بوده است؟ وادی اول این‌ها را به ما می‌گوید. از این وادی که گذشتم قدم درراه درمان می‌گذارم، قدمی که باید ورای ناامیدی‌ها و یاس‌ها بردارم. در اینجاست که به من می‌گوید نباید ناامید بشوم و اجازه ندهم نیروهای ناامیدی دوباره مرا به اوج تاریکی سوق بدهند.

وادی سوم چه می‌گوید؟ می‌گوید که باید دانست هیچ موجودی به‌اندازه انسان به خویشتن خویش نمی‌اندیشد. بسیار ساده تعداد مجدودی کلمات کنار هم چیده شده‌اند که معنایی بسیار عظیم دارند. در این جمله سه کلمه خود، خویشتن و خویش وجود دارند که تأکیدی بر نقش پررنگ خود ما دارند. اگر توکاری برای دیگران انجام داده‌ای حق منت گذاشتن بر سر آنان را نداری. باید نقش خود را بپذیری. درجایی ازجمله می‌گوید هیچ موجودی و نمی‌گوید هیچ مخلوقی. به نظر من در اینجا منظور او این است که حتی خود خدا که وجود است و موجود است، از او هم نباید توقع داشته باشی و باید نقش خودت را باور کنی.

باید حرکت کنی، راه و پروتکل مشخص است و سندهای بدون نقص آن نیز حضور دارند، باید خودت حرکت کنی و مسیر را به‌تنهایی طی کنی. این وادی را باید عملیاتی نماییم و وادی‌ها و پله‌ها را یکی‌یکی طی نماییم. در جمله‌ای دیگر در این وادی می‌گوید که ما با سفر خود آغازی تازه را شروع کرده‌ایم. ناامیدی به درون انسان راهی ندارد و انسان باید این مسیر را با امید طی نماید.

درست است که وسوسه‌ها در مسیر به سراغ ما می‌آیند و قطعاً مسیری سخت در پیش است ولی باید آن را بپذیریم و قدم در این راه بگذاریم و باهمت خود پس از گذشت 11 ماه سفر خود را به‌درستی انجام دهیم. این‌که لباس سفید نپوشم، به حرف راهنما گوش نکنم، مشارکت نکنم، اعلام سفر نکنم یا خواب شب خود را تنظیم نکنم مطمئناً به درمان نخواهم رسید و حتی حالم خراب‌تر هم خواهد شد. چون دیگر اگر قبلاً هم مواد جواب مرا می‌داد.

 

 

نگارش متن: مسافر احسان لژیون دوازدهم 
عکاس: مسافر محمد لژیون دوازدهم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .