هفتمین جلسه از دوره چهارم لژیون سردار نمایندگی صالحی با دستورجلسه «قول و قرار، وفای به عهد» به استادی همسفر سپیده و نگهبانی راهنما همسفر اکرم و دبیری همسفر اعظم در روز سهشنبه ۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۵:۴۵ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
باعث شور و شعف من است که بهعنوان استاد جلسه انتخاب شدم دستورجلسه «قول و قرار و وفای به عهد» در مورد این دستورجلسه صحبت راهنمایم بسیار زیبا بود که میگفتند: «وقتی شما در لژیون سردار یا حتی در جلسه مشارکت میکنید، شما هم یک نوع استاد هستید؛ اینگونه نیست که حتماً کسی که به عنوان استاد نشسته است تنها استاد باشد، کسی که میتواند صحبت کند و از این زمان و مطلب استفاده کند هم استاد میشود.» فکر میکنم این دستورجلسه بسیار زیبا و تمامی دستورجلسات نکاتی را به ما یادآوری میکنند. در ابتدا قول و قرار را میتوانیم تعریف کنیم؛ قول و قرار یعنی عهد و پیمان، صحبتی که از زبانم جاری میشود حتما باید از قوه به فعل در بیاید. اکنون زمانی است که ما به قول و قرارمان عمل کرده و به عهد خود پایبند باشیم. زمانی که جشن گلریزان میشود همان زمانی است که من از قولی که دادهام میگذرم و باید قرارم را انجام دهم. در مسیر آمدن به کنگره طبق عادت مطالب و سیدی برای خود مینوشتم، شخصی از من پرسید آیا دانشگاه میروی؟ در جواب گفتم بله دانشگاه میروم. ورودم به دانشگاه دقیقاً در روز جشن گلریزان بود، در مدت یک سال آموزش گرفتم؛ البته تنها من در این مسیر آموزش نیستم، بلکه افراد بسیاری در این مسیر قرار دارند. پس از سپری شدن این مدت باید به وعده خود عمل کنم؛ زیرا به پایان موعد قول و قرارمان میرسیم، قول و قراری که گذاشته شده تعیین کننده کیفیت زندگی ما است.
من در این یک سال چیزهای بسیاری را برداشت کردم. همیشه تصور ما از برداشت کردن این است که من چیزی را با دست بگیرم و لمس کنم؛ اما این طور نیست ما در کنگره آموزش گرفتیم که هر عملی صورآشکار و صورپنهان دارد این صورآشکار و صورپنهان تمام چیزهایی که از بیرون به من وارد میشود را دریافت میکنند، مانند مال و ثروت که میتوانیم لمس کنیم؛ اما گاهی اوقات برخی چیزها را تنها میتوانیم حس کنیم، مانند حضورمان در لژیون سردار. لژیون سردار حس را باز میکند و متوجه میشوم بعد از یک سال که در لژیون سردار بودم چه چیزهایی را دریافت کردم و توانستم عملی کنم. باید این رفت و برگشت داشته باشد و برای من که زمانی قراری گذاشتم و دعوت شدم تلنگری باشد. در جشن گلریزان همه با یک شور و اشتیاقی اعلام میکنند که من میخواهم سردار شوم. فکری که در ذهنم بوجود میآید این است که به چه میزان میتوانم پرداختی داشته باشم. این دو ملک روح و جن که در وجود من است هر کدام ماموریتی دارند که من را به یک سمتی بکشانند؛ اما منی که قرار است فرمانبرداری کنم، جن نیست روح است. میتوانم بگویم زمانی که حرف روح را گوش میدهم مطمئن میشوم که دستم را بالا بگیرم و من هم عضو لژیون سردار شوم در آن لحظه در ابتدا فکر میکنم حتماً من ذوق زده شدهام، دوست دارم شرکت کنم؛ اما زمانی که در لژیون سردار شروع به تعهد دادن میکنم متوجه میشوم بسیاری از مطالب را دریافت میکنم و این دریافت و برداشتی است که من آخرین روز وعده مقرر دقیقاً همان روز که عهد و وفا را انجام میدهم.
در سیدی «وادی چهاردهم» استاد سردار میگویند: «جهان بر پایه اضداد آفریده شده است.» برخی اوقات ما کارهای خوب و بدی انجام میدهیم که مخالف هم هستند این اضداد در لژیون سردار هم برای من به طور واضح مشخص میشود زمانی که میخواهم کمک کنم با خودم میگویم این هفته نمیخواهد پول تعهدی خود را پرداخت کنی. این رفت و برگشت و درگیری تو را به سمت خوبی یا بدی میکشاند و به من آموزش میدهد. این که گفته میشود اضداد برای من معلم هستند و وقتی من میتوانم از این معلم آموزش بگیرم که بتوانم اضداد را تشخیص دهم؛ البته باید بدانم که در کدام مسیر قرار دارم. زمانی که در مسیر کنگره قرار میگیرم یعنی در مسیر درستی حرکت میکنم. روح من قسمت مثبت و قسمتی که من را از این مسیر درست دور میکند اضداد میشود همانطور که تاریکی و روشنایی ضد هم هستند.
آقای زرکش در یکی از مصاحبههایشان میگفتند: «زمانی که شما چیزی را بخواهید اگر اعتقاد و ایمان داشته باشید آن موقع است که اتفاق میافتد، البته باید در مسیر درست باشید و از حال خوبی برخوردار باشید تا تغییرات اتفاق بیافتد؛ اما اگر حالت خوب نباشد و کارهای درست را انجام نداده باشید به عقب برگشت میکنید.» به عقیده من وقتی چیزی را مینویسیم باید روی آن فکر کنیم که دقیقاً چه مطلبی را بازگو میکند. اگر من قبول داشته باشم این جایی که من هستم جای درستی است؛ پس این اعتقاد را داشته باشم، حرفی که میزنم، عملی که انجام میدهم بنابراین اتفاقهای خوب برایم میافتد.
یکجملهای که من شنیدم زمانی که حالت بد است سوراخهایی درونت به وجود میآید و نمیتوانی حالت را تغییر دهی و حال خوب از بین میرود. ما همیشه همه جا دنبال این هستیم که حالمان خوب باشد، برنامهریزی میکنم جمعه پارک، مسافرت بروم، با چه کسی همسفر شوم؛ بنابراین من همیشه دنبال جای خوبی هستم و دقیقاً این قول و قرار که میگذارم برای حال خوب است. انشاالله بتوانیم به عهدمان وفادار و سر پیمانمان باشیم.
ارسال: همسفر مهسا رهجوی همسفر اکرم راهنمای لژیون یازدهم
عکاس: همسفر الهه راهنمای تازهواردین
رابط خبری: همسفر زهرا راهنمای تازهواردین
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
271