پنجمین جلسه از دور یازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی تخت جمشید شیراز با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) با استادی همسفر خدیجه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر شکوفه در روز دوشنبه مورخ ۱۴۰۳/۰۱/۲۷ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این جایگاه را تجربه میکنم. جا دارد که تشکر کنم از راهنمای خوبم، خانم میترا عزیز که اجازه دادن در این جایگاه باشم، همچنین ایجنت محترم شعبه، مرزبانان، همسفران و نگهبان و دبیر محترم. امیدوارم که حال شما خوب باشد. حال منم هم بحمدالله خوب است و تعطیلات خوبی را سپری کرده باشید.
دستور جلسه این هفته ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است. ظرفیت؛ یعنی گنجایش، اندازه، قیاس، مسئولیت؛ یعنی پذیرش آن کاری که به من محول شده است و من باید در قبال آن مسئولیت پاسخگو باشم. وقتی میخواهیم، نماز بخوانیم روبهقبله میایستیم؛ چون مقدسترین جا قبله است. قبله گم کردن؛ یعنی انسان از هدفش دور شده باشد و از مسیر خودش خارجشده باشد. قبله گم کردن؛ یعنی ناسپاسی، منیت که ریشه تمام اینها در ناآگاهی و نادانی است. هر شخصی برای پذیرش هر مسئولیت باید اول به خودش نگاه کند که آیا مسئولیت این کار رادارد؛ یعنی ظرفیت من چقدر باشد که اگر مسئولیتی به من دادند، قبله گم نکنم و راه گم نکنم و آن مسئولیت را به نحو احسن انجام بدهم. اگر به گذشته خودمان برگردیم و با خودمان روراست باشیم که کجا باید از اشتباهات خودمان درس بگیریم و میخواهم تغییر کنم و بیشتر بدانم و طرز فکرم نسبت به خودم عوضشده است و خواستار کسب دانش و دانایی و گنجایش ظرفیت در خودمان هستم؛ یعنی ندانی را بدان تا بدانی را بدانی. ظرفیت ما باید بهاندازهای باشد که آن مسئولیت را به من میدهند و آن ظرفیت را درون گنجایش و ظرفیت خودم جای میدهم. هر چه گنجایشم بیشتر باشد، ظرفیتم بیشتر است و هرچه دانایی بیشتر باشد، ظرف من هم بزرگتر است. ظرفیت در ما ذرهذره به وجود میآید که خدا را شکر با آموزشهای کنگره ظرفیت خودمان را با توجه به مثلث دانایی که تجربه، تفکر و آموزش هست بالا ببریم. بالاترین ضربه به این سیستم این است که به کسی مسئولیت بدهیم که گنجایش آن را نداشته باشد؛ یعنی از عهده آن برنیاید و تخریب ایجاد شود.
در هر جایگاهی اگر ظرفیت آن را نداشته باشیم، اخلاقمان عوض میشود. در قدیم میگفتند، فلانی در سال دو تا کفش پاره کرد؛ یعنی فقط سالی یکبار کفش میخریدند، اگر آدم زرنگی باشد، دو تا کفش در سال پاره میکرد یا اگر دوتا شلوار میخرید، میگفتند شلوارش دوتاشده که در اصطلاح به کسی که دوتا زن داشت میگفتند؛ یعنی طرف قبلهاش را گمکرده است. هر چه انسان مقام و منزلتش بالاتر برود، باید سرش پایینتر باشد، مثل درختی که هرچه پربارتر است، سرش خمیدهتر و افتادهتر است.
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هر گز نخورد آب زمینی که بلند است.
یعنی متواضع باشیم، تواضع داشته باشیم،
فروتن باشیم؛ یعنی خودمان را از دیگران برتر ندانیم. در مورد حاشیه و نق زدن هم اگر زندگی ما روی اصول و برنامه خودش باشد، امکان ندارد که نق بزنیم. حاشیه هم در همهجا هست، در کنگره هم هست. نباید وارد حاشیه و مسائل منفی بشویم؛ چون به کنگره آمدیم که وقت خودمان را صرف یادگیری و آموزش و یادگیری کنیم؛ چون نق زدن اول روی ذهن و تفکرمان است، هر چه فکر کنیم، همان به وجود میآید. وارد حاشیه شدن در کنگره؛ یعنی دور شدن از مسیر اصلی و هدف خودمان که درمان، آگاهی و دانایی هست گم شویم. صحبتهایم را با یک بیت شعر از سعدی شیرازی که مربوط به دستور جلسه هست به پایان میرسانم.
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود.
ممنون که با سکوتتان من را همراهی کردید و به صحبت هایم گوش کردید.
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم)
ثبت و ارسال:همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1093