English Version
English

لژیون پزشکان پارک طالقانی روز جمعه مورخ ۱۳۹۶/۷/۲۱؛ از فرمانبری تا فرماندهی

لژیون پزشکان پارک طالقانی روز جمعه مورخ ۱۳۹۶/۷/۲۱؛ از فرمانبری تا فرماندهی

یازدهمین جلسه از دور دهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای بهنام و نگهبانی جناب مهندس و دبیری آقای مجید با دستور جلسه «از فرمانبری تا فرماندهی» روز جمعه مورخ ۱۳۹۶/۷/۲۱ رأس ساعت ۸ صبح آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که اجازه استادی جلسه را به بنده دادند. در مورد دستور جلسه امروز، به‌طور خلاصه این دستور جلسه به ما می‌گوید که اگر کسی بخواهد یک فرمانده خوبی در یک مقطعی یا جایی باشد، می‌بایست از مراحل پایین یعنی فرمان‌برداری و فرمان‌بری شروع کند. اولین چیزی که درباره فرماندهی به ذهن ما می‌رسد، فرماندهی در یک ارگان نظامی مانند ارتش است. طبیعتاً وقتی کسی از روز اول وارد ارتش می‌شود به‌عنوان سرهنگ یا تیمسار وارد نمی‌شود. حتماً از مدارج پایین شروع می‌کند تا برسد به مراحلِ درجه‌داری و فرماندهی کل. در بحث آموزش هم همین‌گونه است و هیچ‌کسی یک‌شبه استاد یا معلم نمی‌شود و یا معلم به دنیا نمی‌آید. می‌بایست از دانش‌آموزی شروع و مراحل دانشگاهی و تخصصی را طی و کسب آموزش کند و درراه کسی عمل فرمان‌برداری کند تا بتواند به آن جایگاهی برسد که خود به دیگران آموزش بدهد و علم خود را منتقل نماید. در این باب ضرب‌المثلی هست که می‌گوید: یک استادکار خوب حتماً باید شاگردی کرده باشد. این کاملاً واضح است که برای تبدیل‌شدن به یک انسان متبحر در یک رشته خاص، باید مدت‌ها گوش کرد و فرمان برد و فرمان شنید تا بالاخره روزی بتوان فرمان صادر کرد.

حال باید دید این دستور جلسه چه ارتباطی با بحث اعتیاد و درمان آن دارد؟ آن چیزی که مربوط به بحث ما در بخش درمان اعتیاد می‌شود این است که نگاه عمیقی به باطن انسان دارد. وقتی نگاه به فرمان‌برداری تا فرماندهی یک فرد می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که نگاه یک فرد به خودش چگونه است. فرماندهی یک فرد نسبت به جسم و جان خود. برای توضیح این مسئله، یک نگاهی به‌صورت مسئله اعتیاد می‌اندازیم. در صورت‌مسئله اعتیاد ذکر شد که مهم‌ترین فاکتوری که باعث به هم‌ ریختن فرد مصرف‌کننده می‌شود، خارج شدن جسم و روان از تعادل طبیعی خود است. بانی این به‌هم‌ریختگی نظم و تعادل، اعتیاد است.

برای مفهوم بیشتر فرمان‌بری تا فرماندهی، یک مثالی می‌زنیم از زندگی فرد سالم و فرد مصرف‌کننده: یک فرد سالم و عادی صبح بیدار می‌شود، یک مجموعه کارهایی قبل از رفتن به محل کارش انجام می‌دهد حال ورزش یا استحمام و خوردن صبحانه و غیره و سر ساعت خاص از منزل خارج می‌شود و در طول روز یکسری کارها را بر اساس برنامه‌ریزی قبلی انجام می‌دهد تا انتهای شب که سر ساعت خاصی می‌خوابد. همین کارهایی که مثال زده شد به ما نشان می‌دهد که این فرد فرمانده جسم و روان خود است و تصمیماتی که می‌گیرد کاملاً به آنها اشرافیت دارد. حال این مقایسه را با فردی که مصرف‌کننده مواد مخدر است انجام بدهیم، از همان اول صبح قصه فرق می‌کند؛ یعنی اگر قرار هست ۶ صبح بیدار شود، ۱۰ بیدار می‌شود؛ یعنی بجای اینکه مانند یک فرد عادی با اشتیاق و انگیزه از صبح برنامه‌ریزی برای زندگی داشته باشد، ابتدا باید خود را به مواد برساند و اگر مواد نرسد، دست و پای او در اختیارش نیست که بخواهد کاری صورت دهد و این روند در طول روز ادامه پیدا می‌کند و بعد از مصرف اولیه که سرپا شد، چندین بار در طول روز به دلیل افت سطح مرفین خون، همه آن نظام‌هایی که در فکرش بوده به هم و مجبور است از تعادل کاری و برنامه‌ریزی خارج شود و تا مصرف نکند به تعادل برنمی‌گردد؛ یعنی یک‌چیز ساده که برای یک فرد عادی در طول روز اتفاق می‌افتد، برای فرد مصرف‌کننده یک معضل است که به آن می‌گوییم فرماندهی بر جسم و جان.

در اعتیاد این فرماندهی از بین رفته و حالا می‌خواهیم آن را درست کنیم و فرماندهی را به فرد برگردانیم؛ یعنی از فرمان‌برداری به مواد، به فرماندهی برگردد. حال شخصی که به این مرحله رسیده آیا می‌توانیم به‌راحتی مشکلش را حل کنیم؟ بگوییم بیا و اراده کن و برگرد! این فرد حتماً نیاز به کمک دارد. در کنگره ۶۰ این فرد که قرار است به فرد مصرف‌کننده کمک کند، راهنما نام دارد. راهنما کسی است که سرد و گرم این مسیر را چشیده و طبیعتاً می‌تواند اطلاعاتش را منتقل کند. پرواضح است که اگر قرار باشد فرد مصرف‌کننده که فرماندهی جسم و روان خود را از دست داده، دوباره به جایگاه اولیه برگردانیم، نیاز هست که مدت‌ها (در کنگره ۶۰ حدود ۱۱ ماه)‌ فرمان‌بردار کسی بشود که این راه را رفته و این راه را خوب می‌شناسد.

اطاعت از ارکان خیلی ساده شروع می‌شود تا به ارکان بزرگ و مهم زندگی برسد؛ یعنی یک فردی که وارد کنگره ۶۰ می‌شود، فرمان‌برداری را از شروع صبح با توجه به برنامه‌ای که راهنما در اختیار او قرار می‌دهد آغاز می‌کند، برنامه دارو را در چه زمانی و به چه مقدار مصرف کند و چگونه در جلسات حضورداشته باشد و وقتی این مراحل را یاد می‌گیرد در ادامه راه به‌جاهایی می‌رسد که در مراحل زندگی خود از قدرت تشخیص خوبی برخوردار می‌گردد.

جلسه به مشارکت گذاشته شد.

 

 آقا اردشیر:

وقتی به دستور جلسه نگاه می‌کنیم، آقای مهندس یک کلمه آرمی (نظامی) را وارد این مقوله درمان نموده و فرمودند که:‌یک فردی که فرمان‌بردار خوبی هست، در آینده می‌تواند یک فرمانده خوبی شود. اول باید بدانیم که این دو مقوله چه ویژگی‌هایی دارند؟ و چه امتیازهایی نسبت به هم دارند؟

در اولین مرحله تراپی، بیمار بیاید و درمانگر یا راهنمای خودش را انتخاب کند که این فرد، می‌داند؛ یعنی این راه را طی کرده و راه‌بلد است. اولین قدم این است که بیاید این نارسیسم یا خودشیفتگی خود را کنار بگذارد و بگوید من نمی‌دانم و راهنما را قبول داشته باشد.

در مرحله بعدی مثلاً ما در مدرسه، از ابتدایی شروع می‌کنیم و به دوره‌های بالاتر می‌رویم؛ فرد بیمار هم باید بداند که در ابتدا باید بنشیند و یاد بگیرد که ارتباط چیست و با افراد جامعه چگونه برخورد داشته باشد؟ درمان چگونه است؟ و بعدازآن وارد مرحله بشود که خودش راهنما یا فرمانده شود. درمانگرهای خوب یا راهنماهای خوب کسانی هستند که درگذشته، شاگردان خوبی بودند. قطعاً دراین‌بین راه میان بُر وجود ندارد و باید تمام مراحل را طی نمود تا یک راهنمای خوب شد. وقتی به موفقیت‌های کنگره ۶۰ نگاه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که راهنماهای خوبی پرورش یافته‌اند و این راهنماها قطعاً در ابتدا شاگردان خوبی بوده‌اند.

 

دکتر مسعود

در مورد دستور جلسه، من خودم قبلاً یک فرد نظامی بودم و در اینجا از کلمه نظامی استفاده شده است. دریکی از ارتش‌های مجهز، در ابتدای ورود می‌گویند ۶ ماه باید سربازی بروی و مثل یک سرباز ساده باید به پادگان بروی و بعد از گذشت ۶ ماه، باید مثل یک گروهبان باشی و ۶ ماه بعدی نقش سرگروهبان و الی‌آخر باید همه مراحل را عملاً ببینی و آزمون بدهی و وقتی موفق شدی به مرحله بالاتر بروی و این فرد وقتی یک افسر می‌شد، کاملاً حال یک سرباز را می‌فهمید و می‌دانست که چه‌کاری انجام می‌دهد. ما متأسفانه در خیلی از جاها این دیدگاه را نداریم کما اینکه در دانشگاه‌ها ترم اولی‌ها همدیگر را دکتر صدا می‌زنند. یا اگر رشته مهندسی باشد، همه به هم مهندس می‌گویند درحالی‌که باید همه مراحل را طی کنند.

در بحث اعتیاد خاطرم هست که یک پزشکی وارد شد که مصرف‌کننده بود و در ابتدا سؤال کرد که راهنمایم کیست و چقدر می‌داند و غیره که من جواب دادم: درست است که شما پزشکی ولی در حوزه اعتیاد معلوماتی نداری و اگر داشتی که مصرف‌کننده نمی‌شدی. وقتی به‌عنوان یک مصرف‌کننده وارد اینجا شده‌ای، دیگر دکتر نیستی بلکه این راهنمای شماست که در این زمینه تخصص دارد و شمارا از ضد ارزشی که درگیر شده‌ای، آرام‌آرام به‌طرف ارزش‌ها راهنمایی می‌کند. پس باید تکبر و غرور را کنار گذاشت. این مسئله در کنگره ۶۰ به‌خوبی جاافتاده است. بنده خودم وقتی وارد کنگره می‌شود، همه عناوین خودم را پشت در می‌گذارم و وارد می‌شودم. هدفم از آمدن به اینجا، آموزش و یادگیری است و بعد از گذشت حدود ۱۴ سال حضورم در کنگره ۶۰، هنوز هم نیاز دارم چراکه هر هفته مطلب جدیدی آموزش داده می‌شود و یک نکته جدید یاد می‌گیرم. امیدوارم به مفهوم آن شعر برسیم که می‌گوید:

آنکس که بداند و بداند که بداند اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند بیدارش نمایید که بس خفته نماند
آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند 
آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند و الی آخر...

حداقل به‌جایی برسیم که بفهمیم که نمی‌دانیم و در یک موضوع خاصی مانند اعتیاد، به یک راهنما احتیاج داریم. کسی که راه‌بلد باشد و ما را آرام‌آرام جلو ببرد و ما را به‌جایی برساند که روزی بتوانیم راهنمای دیگران باشیم. بهترین گزینه، همین کنگره ۶۰ است که به‌آرامی و باراهنمایی اشخاصی که این راه را رفته‌اند، می‌توان به نتیجه رسید.

 

خانم دکتر آتوسا

 دستور جلسه امروز از فرمان‌بری تا فرماندهی است. به این فکر می‌کردم که این دستور جلسات و سی‌دی‌های هفته چقدر جذاب و مانند قطعات پازل هستند که راه را برای مسیر درمان شدن اعتیاد و حتی مسیر زندگی را برای ما روشن می‌کنند. چیز جالبی که در مورد رهجوهایی که به مرکز من مراجعه می‌کنند وجود دارد این است که بعضی از این افراد بسیار منظم، بسیار باشخصیت هستند و طبق مقررات عمل می‌کنند و خواسته‌های اضافی ندارند و سروقت می‌آیند و می‌روند، طوری که رفت و آمد این‌ها احساس نمی‌شود. جالب است که من به بعضی از این‌ها می‌گویم شما برای راهنما شدن مناسب هستید، در جواب می‌گویند که در حال مطالعه هستند که در آزمون کمک راهنمایی شرکت کنند یا بعضی‌ها در آزمون شرکت کرده‌اند و منتظر جواب هستند؛ این یک واقعیت را به ما نشان می‌دهد که ابتدا باید فرمان‌بردار بود تا بشود فرمانده شد. نکته دیگر اینکه در سی دی اشاره شده، مهندس می‌فرمایند: یک راهنما فقط راهنمای راه است و مسیر درمان را به یک رهجو نشان می‌دهد و کسی نیست که بتواند در مورد تمام‌مسیرها و مشکلات زندگی به رهجو کمک کند؛ یعنی برای راهنما یک چهارچوب تعیین‌شده است و طبق این چهارچوب، رهجو از راهنمای خود کمک می‌گیرد.

جناب مهندس:

امروز افتخار بزرگی نصیب ما شده و آقای دکتر پرویز افشار، معاونت کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر و از دوستان قدیم بنده در جلسه ما حضور به هم رساندند. ایشان سابقه زیادی در مسائل مواد مخدر دارند که در قدیم در سازمان زندان‌ها حضور داشتند و مدتی معاون وزیر بودند و همچنین مشاور و اکنون هم معاون وزیر هستند. خیرمقدم به ایشان و همچنین دکتر بیرجندی، مدیرکل سازمان‌های بنیاد مردم‌نهاد ستاد مبارزه با مواد مخدر عرض می‌کنم.

همچنین آقای دکتر آقابیگی، مدیر سابق سازمان تربیت‌بدنی استان تهران و رئیس کنونی انجمن راگبی کشور در جلسه ما حضور دارند که به همگی این عزیزان خیرمقدم عرض می‌نماییم. آقای عطارد به‌عنوان نماینده شرکت سازنده شربت تریاک (فاران شیمی) در جلسه ما حضور دارند که خواستیم از نزدیک نتایج این دارو را مشاهده کنند و از بابت میزان کیفیت یا نواقص این دارو، با ایشان تبادل‌نظر کنیم چون بزرگ‌ترین پایلوت این شربت، کنگره ۶۰ با حدود ۱۱ هزار نفر هست. البته حضور این حضرات به این دلیل بود که چون تیم راگبی کشور به خارج از کشور عازم شده بود و تیم کنگره ۶۰ به‌عنوان بهترین و تیم برتر راگبی کشور به نمایندگی در مسابقات برون‌مرزی شرکت نمود. این‌که می‌گوییم تیم برتر کشور، انسان نمی‌تواند تصور کند که مصرف‌کننده شیشه یا مواد مخدر دیگر، به مرحله درمان برسد و بعد در مسابقات راگبی شرکت کنند و سپس رتبه اول را کسب کنند!

یعنی این تیم با تمام تیم‌ها از شهرهای مختلف کشور مسابقه داده و برنده شده، همچنین تیم کشتی کنگره ۶۰ که برای شرکت در مسابقات ارمنستان، به این کشور اعزام شدند که در آذرماه مسابقات با حضور چندین کشور برگزار می‌گردد.

مسئله دیگر که باز برای کنگره افتخار بزرگی بود، باشگاه ورزش کنگره ۶۰ امسال در تهران به‌عنوان بهترین باشگاه ورزشی تهران انتخاب‌شده است.

 

دکتر صمد

در رابطه با دستور جلسه امروز، این دستور جلسه هم بمانند دستور جلسات دیگر، چیز بامسمایی است. از فرمان‌بری تا فرماندهی درباره فرد مصرف‌کننده است که تعادل را در جسم و روان و جهان‌بینی از دست داده است و فرمان‌بردار ضد ارزش‌هایی شده است که در درون خودش جمع کرده است و برای رهایی از این ضد ارزش‌ها می‌بایست زحمت بکشد تا رها نشود، از این فرمان‌برداری رها نخواهد شد. این ضد ارزش‌ها به‌آرامی و باتحمل سختی‌هایی و با صبر از فرد جدا می‌شود و بعد از رهایی، تحت فرمان عقل و قدرت مطلق می‌شود و اینجاست که زندگی فرد تبدیل به ارزش‌ها می‌شود. ما این‌ها را در مراکز خودمان تجربه کرده‌ایم. کسانی که از کنگره ۶۰ مراجعه می‌کنند، کاملاً مشاهده می‌کنیم که با روزهای اول چقدر تغییر کرده‌اند. ازنظر ادب، تشخصی، صحبت کردن و تمام صفاتی که در این افراد هست را مشاهده می‌کنیم تغییرات را کاملاً در درمان لمس می‌کنیم. البته تا تابع راهنما نباشند و راهنمایی‌ها را سرلوحه درمان خود قرار ندهند نمی‌توانند به فرماندهی برسند.

 

دکتر جهان فر

در بحث فرمان‌بری تا فرماندهی، کسانی به اعتیاد روی می‌آورند حال براثر شخصیت یا مشکلات خاص، انسان‌هایی هستند که دچار تخریب‌های زیادی شده‌اند و چون تخریب شده‌اند، فرمان‌بردار کردن این اشخاص کار بسیار سختی است؛ یعنی این‌که خانواده با مراجعه به پزشک یا تراپیست، اذعان می‌کند که فرزند من حاضر به درمان نیست، حاضر به ترک نیست. همه کاری را برایش انجام داده‌ایم ولی فرمان‌بردار نمی‌شود. در اینجا یکی از مشکلات اعتیاد این است که ما چطور یک فردی که اعتیاد دارد را فرمان‌بردار کنیم؟! چگونه به مسیر درمان بیاوریم و چگونه در این فرد انگیزه ایجاد کنیم؟

وقتی وارد مسیر درمان شد، ما باید برنامه داشته باشیم. به این شکل که ما یک عده انسان‌های لَنگی داریم که می‌خواهند ۵۰ کیلومتر را پیاده‌روی کنند، این افراد نیاز به یک فرمانده خوب، یک راهنمای خوب داریم که این راه را بلد باشد و این راه را طی کرده و به تمام مشکلات مسیر آشنا باشد.

ما در علم روان‌پزشکی یک اصطلاحی داریم بنام تراپیست. یعنی خود تراپیست باید یکسری خصوصیات خاصی داشته باشد. اولاً باید آموزش دیده باشد. باید دانش داشته باشد و چندین روش درمانی را بلد باشد اعم از دارویی و غیر دارویی. انواع و اقسام روش‌های روان‌درمانی را بلد باشد و تجربه کرده باشد و بعد در ابتدای کار می‌رسد به رابطه با بیمار. اینکه چقدر بر نفس خودش غلبه داشته باشد، به احساسات خودش مسلط باشد و با بیمار چگونه برخورد کند و خیلی مسائل دیگر.

در کنگره ۶۰، بنیان کنگره خودشان با توجه به دانش و تجربه‌ای که در این راه کسب کرده‌اند، ما به‌عین می‌بینیم که عده کثیری از مصرف‌کنندگان مواد مخدر را به درمان رساندند و موفق هستند و متوجه می‌شویم که در این راه، فرماندهی خوبی داشتند و عده‌ای هم که در این راه فرمان‌بری کردند، به‌خوبی توانستند دنبال‌رو فرمانده خود باشند.

 

دکتر مجید

اگر از یک دیدگاه دیگر به این موضوع نگاه کنیم، طرف حساب این کلمات و سی‌دی‌ها، فرد مصرف‌کننده موادمخدر است. اگر با این دید به موضوع نگاه کنیم متوجه می‌شویم که چقدر زیبا و بجا، مطالب ارائه می‌شود. ما به‌طور مرتب با برخورد با بیماران متوجه می‌شویم که تصور می‌کنند به همه‌چیز کنترل دارند و اسرار زیادی دارند که ما فقط کمک بکنیم تا این‌ها مواد را ترک کنند حال با سم‌زدایی با بستری کردنشان یا دارویی تجویز کنیم که در مدت یک هفته ترک کنند و تصور می‌کنند در ادامه همه‌چیز حل می‌شود. بارها و بارها این مسیر را رفته‌اند و ترک کرده‌اند ولی متأسفانه عود کردند و متوجه این موضوع نیستند.

من فکر می‌کنم وقتی این سی‌دی‌ها در لژیون‌ها کار می‌شود و راهنماها صحبت می‌کنند، مرتباً در طول هفته یک پتکی بر سر این افراد زده می‌شود که از یادشان نرود که تو وابسته و اسیر این ماده هستی و کنترلی در دست خودت نداری و اگر قرار باشد بهبودی پیدا بکنی، بایستی بپذیری که هیچ‌چیز در کنترل تو نیست و بعد به‌تدریج با کمک راهنما یاد بگیری که چطور می‌توانی کنترل خودت را به دست بگیری و همان فرماندهی را به دست آوری. به نظرم این سی دی، بهترین سی دی هست که من در بین سی‌دی‌ها گوش کرده‌ام و نکته بسیار مهمی در این سی دی بیان‌شده است که برای یک فرد مصرف‌کننده بسیار مفید است.

 

آقای دکتر پرویز افشار (معاونت کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر)

بسیار خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم. حقیقتاً این موضوع جلسه که مطرح نمودید، بسیار مهم و مناسبی است. یک فردی که تمام نیروهای او تخریب‌شده است به قدرتی برسد که بتواند اول فرمان‌بردار خوبی باشد و این فرمان‌بردار بودن هم نیاز به قدرت دارد؛ و بعدازآن، فرمانده خوبی شود و در این سیری که طی می‌کند تبدیل شود به یک قهرمان. این موضوع خیلی آسان نیست. حرف زدن ساده است، این‌که بگوییم شخصی که یک مصرف‌کننده است، تبدیل به یک قهرمان شود، نه در سطح گروه خودش، نه در سطح محله یا شهر با کشور خودش، بعضاً در سطح جهان. کنگره ۶۰ با طی کردن این مسیر و پله‌ها، قهرمانانی دارد که می‌تواند به آنها افتخار کند. احساس من این است که آقای مهندس دژاکام و دوستانشان، علاوه بر جنبه جسمی و روانی افراد، یک مسئله مهمی را مدنظر قرار داده‌اند و آن، اصلاح جهان‌بینی فرد است.

 

آقای دکتر محمد بیرجندی (مدیرکل سازمان‌های بنیاد مردم‌نهاد ستاد مبارزه با مواد مخدر)

خوشحالم که در جمع متخصصین هستم و از رویکرد جلسه که درونی کردن و استفاده از قوای درونی و معنوی و درمانی در جهت توسعه جامعه بشری و توسعه علم انسانی استفاده می‌کند تشکر می‌کنم. با حضور در این جلسه، مطالب خوبی یاد می‌گیرم و این یادگیری تأثیرات مثبتی در جهت برنامه‌ریزی بهتر برای فراهم کردن مسیر و بستری مناسب و کاهش موانعی که بتواند جلسات این‌چنینی که مسیر خوبی را سپری می‌کند، به ما رهنمود می‌دهد.

 

آقای حسن آقابیگی (رئیس انجمن راگبی کشور)

خیلی خوشحال هستم که در اینجا حضور دارم. امروزه بحث الگوسازی در جامعه بسیار مهم است و کنگره ۶۰ توانسته است با الگوسازی مناسب به سمت ورزش حرکت کند و ورزش توانسته است کمک شایانی به نگه‌داشتن درمان و سلامت جامعه باشد. امیدوارم با مشارکت همه دستگاه‌های اجرایی کشور بتوانیم جامعه سالمی داشته باشیم.

آقای عطارد (نماینده شرکت فاران شیمی، سازنده شربت تریاک)

من خوشحال هستم که به نمایندگی از یک شرکت تولیدکننده و تأمین‌کننده داروهای مخدر در خدمت شما هستم و بسیار خوشبختم که این دیدگاه وجود دارد که مشارکت یک شرکت تأمین‌کننده، می‌تواند کمک‌کننده باشد به روند درمان بیماران.

موجب افتخار بنده است که در این راه بتوانم کمکی کرده باشم.

جناب مهندس

از جناب آقای دکتر افشار می‌خواهم که حتماً یک هفته‌ای را مشخص کنند و به‌عنوان استاد جلسه در خدمتشان باشیم تا اگر مسائل و اشکالاتی در بحث درمان اعتیاد وجود دارد یا اگر کلینیک‌ها مشکلاتی دارند با ایشان درمیان بگذاریم و مشاوره کنیم تا با کمک ایشان، این مشکلات را برطرف کنیم.

خطاب به آقای افشار: همان‌طور که می‌بینید همه‌کسانی که در اینجا نشسته‌اند، خود را با نام کوچک معرفی می‌کنند. همه پزشک و روان‌پزشک هستند و تخصص‌های بسیار و مسئولیت‌های بسیاری دارند ولی وقتی ما همگی در اینجا دورهم جمع می‌شویم تا آن هدف گم‌شده را پیدا کنیم. آن هدف، دانش و اطلاعات و راهکارها است. تمام این پزشکان در طول هفته درگیر مسائل کاری خودشان هستند و صبح جمعه با عشق و علاقه در این جلسات حاضر می‌شوند.

چند کلامی در باب فرمان‌بری و فرماندهی عرض می‌کنم. مسئله مهمی که برای ما در کنگره ۶۰ هست، یک فرد مصرف‌کننده برای یک خانواده یا محله و یا یک شهر می‌تواند مخرب باشد و همه را به ستوه بیاورد. اصلاً تنها چیزی که متوجه نیست، همان فرمان‌برداری است. ولی ما چگونه این‌ها را تبدیل به فرمان‌بردار کردیم؟

اولاً در طول زمان، کنگره ۶۰ تبدیل‌شده است به یک سنگ آسیاب بزرگ و این سنگ زمانی که گندم‌ها را آسیاب می‌کند اگر چند عدد ریگ هم قاطی این گندم باشد را نیز آرد می‌کند چون بعد از چند سال پتانسیلی بالایی پیداکرده است. یک جو، یک فضا و اتمسفری طی این چند سال در تمام شهرها برقرارشده است که تمام این‌ها را آرد می‌کند. آموزش‌هایی که در کنگره ۶۰ ارائه می‌شود، در تمام شهرستان‌ها همین آموزش را می‌گیرند. گاهی اوقات در آزمون‌هایی که برگزار می‌کنیم شاهد این هستیم که شهرستان‌ها بسیار قوی‌تر از تهران هستند. حال چرا این‌ها فرمان‌بردار می‌شوند؟ این یک نکته بسیار کلیدی دارد. این کار قابل الگوبرداری نیست. بگویید با متدها و روش‌های دیگر این کار را انجام بدهید و نتیجه بگیرید، این اصلاً امکان‌پذیر نیست.

دلیل این است که فرد مصرف‌کننده تا زمانی که نشئه است، خیلی قابل‌اعتماد و متعادل است ولی وقتی خمار شد، دیگر هیچ‌کس حریف این شخص نیست. کاری که ما در پروسه درمانی کنگره ۶۰ با متد (D.S.T) با شربت (OT) انجام دادیم، توانسته‌ایم این‌ها را نشئه نگه بداریم. آخرین چیزی که در این افراد قطع می‌کنیم شربت است. هرجایی بروید ممکن است بگویند اول مواد را قطع کنید ولی کنگره ۶۰ می‌گوید آخرین چیز که قطع می‌شود مواد است چون خیلی مسائل مهمی قبل از مواد داریم.

وقتی ما با شربت این‌ها را نشئه نگه می‌داریم، مانند آهو هستند ولی وقتی خمار می‌شوند خوی یک گراز را می‌گیرند. ما با روش پلکانی هر ۲۱ روز یک‌بار این دارو را تیپر می‌کنیم و با هر بار تیپر و کم کردن دارو، یک شوک به بدن وارد می‌کنیم تا سیستم ایکس شروع به فعالیت می‌کند و کمبود بدن را جبران می‌کند. ما دارو را کم می‌کنیم که بدن خودش شروع به تولید کند و بعد از مدتی (حدود ۱۱ ماه) بدن فعال می‌شود و همه را خودش تولید می‌کند و آنجا دستور قطع دارو صادر می‌شود. پس یکی از دلایل فرمان‌برداری همین است، فرمان‌برداری در کنگره ۶۰ یک مثلث است. یک ضلع آن، فرمانده است. یک ضلعش فرمان‌بر. ضلع آخر موضوع فرمان. موضوع فرمان چیست؟ موضع فرمان یعنی در چهارچوب درمان اعتیاد. فرماندهی در چهارچوب مسائل دیگر نیست. اگر شخص می‌خواهد تجارت کند، راهنما کاری ندارد. اگر می‌خواهد ازدواج کند، طلاق بگیرد، ملک بخرد یا بفروشد، راهنما هیچ دخالتی نمی‌کند. فقط تحت موضوع درمان اعتیاد و در چهارچوب درمان اعتیاد فرمان راهنما مهم است. در کنگره ۶۰ علی الحق باید این فرمان باشد آن‌هم دقیق. ما در هر شعبه، کمیته انضباطی داریم و مسائل متخلفین در آن کمیته بررسی می‌شود. اگر این فرمان‌برداری در کنگره ۶۰ نباشد، ما نه نیروی انتظامی داریم، نه سگ داریم نه زنجیر که بسته باشیم؛ بنابراین با آموزش‌هایی که می‌دهیم این‌ها می‌توانند فرمان‌بردار شوند و ما می‌توانیم اینجا را حفظ کنیم.

در پارک طالقانی هر هفته از ابتدای این پارک تا انتها، حدود ۴۰ نفر پارکبان خودرو داریم که مسئول نظم خودروها هستند و این‌ها هر هفته از یکی از شعب کنگره ۶۰ هستند و این فرمان‌برداری است که توانسته‌ایم به اینجا برسیم.

 

حضوروغیاب پزشکان

 

 

تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .