منظور از برداشت محصول این است که شما یک کاری انجام دادهاید و منتظر نتیجه آن کار هستید؛ و وقتی میگویید به برداشت محصول نزدیک میشوید یعنی اینکه به هدف خود نزدیک میشوید. برای رسیدن به هدف باید برنامهریزی وجود داشته باشد. و تا زمان برداشت محصول باید مقیدبه بایدها و نبایدها باشیم . وقتی شخصی گندم میکارد باید نه ماه برای آن برنامهریزی کند. و بهموقع سمپاشی و آبیاری کند. اگر این کار انجام نشود مزرعه نابود خواهد شد. آفتها که همان حقه نفس است همیشه در کمین ماست. کسانی که امروز در لژیون و کنگره نیستند هدف اولین روز ورود خودشان که همان درمان بوده را فراموش کردهاند. و امروز با حضورشان در این لژیون انرژی لازم برای گذر سالم از تعطیلات نوروزی را کسب کنند تا دچار مشکل نشوند. اما متأسفانه با سرسری گرفتن قضیه، محصول مطلوب و مناسبی برداشت نمیکنند. ممکن است زحمت لازم را کشیده باشند اما به دلیل اینکه محصولشان سم مناسب یا آبیاری بهموقع نداشته در آخر کار دچار مشکل میشوند. به همین دلیل است که حضرت علی (ع) در مناجات خود میفرماید: خدایا لحظهای ما را به خودمان وامگذار
.
وادی هفتم: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است. یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم. حقیقت آن چیزی نیست که ما میبینیم یا میشنویم. شخصی کاری انجام میدهد اما چون ما از باطن او آگاهی نداریم نمیتوانیم بگوییم حقیقت است. ظاهر افراد را با باطن خودتان مقایسه نکنید. برای دیدن حقیقت باید حرکت کرد. هدف داشت و تلاش کرد. باید با پرسوجو به حقیقت برسی. رسیدن به حقیقت نیازمند راز و رمز است. راز به هر چیز پنهان گفته میشود. رمز کلید و راهی است برای رسیدن به راز. اعداد روی درب گاوصندوق رمز و محتویات داخل آن را راز میگوییم. برای رسیدن به هدف راه مناسب لازم است. برای درمان اعتیاد راههای مختلفی رفتیم اما با تمام آن راهها دچار مشکل میشدیم. دلیل اینکه برای انواع و اقسام بیماریها راههای درمان مختلفی هم پیشنهاد میشود. یکی با قرص و دیگری با ورزش میخواهد شمارا درمان کند، این است که حقیقت کار یعنی همان راه درمان شناسایی نشده است. اگر در کتاب 60 درجه توجه کنید از کشتیهای حمال نامبرده شده است. منظور کسانی هستند که قصد سوءاستفاده دارند. از همین مسئله اعتیاد چقدر سوءاستفاده میشود. یک نفر طب سوزنی دیگری متادون یا بوپرونورفین، ابوالفضل درمانی و داروهای مختلف گیاهی را تجویز میکند. پس وقتی راه مشخص نباشد همه سوءاستفاده میکنند. وقتی یک گرگ در پوستین بره وارد شود همه به مسلخ خواهند رفت. اما وقتی حقیقت که همان پوست گوسفند است کنار برود و ماهیت گرگ شود دیگرکسی دچار مشکل نخواهد شد. مسیری هم که تا رسیدن به هدف باید طی شود نیز باید در نظر گرفته شود. کنگره حقیقت و راه درمان را مشخص کرد، مثلث درمان را برای ما رسم کرد؛ و در مسیری که باید طی کنیم یک پلیسراه، یک استراحتگاه و یک راهنما قرارداد تا به بیراهه نرویم. درراه نیروهای بازدارنده به زیباترین شکل ممکن خودشان را به ما نشان میدهند. در وادی هفت به ما گفته میشود که در این راه باید لذت برد. وقتی رهجو به پلههای آخر میرسد و یا قطع نیکوتین میکند. بهگونهای عمل نکند که بیل را بگذارد و کلنگ بردارد؛ و مادهٔ دیگری را جایگزین سیگار کند. و یک سرگرمی همیشه به دنبال خودش همراه داشته باشد. او در این پله راحتتر میتواند با اطرافیان خود ارتباط برقرار کند. از زندگی لذت ببرد. نفس را باید به بازی بگیرد نه اینکه بازیچه نفس شود. در بیشتر مواقع در این شرایط نمیتواند جایگزین مناسبی برای خودش دستوپا کند و یک جایگزین بدی قرار میدهد و فکر میکند حتماً باید یکچیزی وجود داشته باشد. در برخی موارد مشاهده میشود رهجو پس از درمان سیگار هنوز آدامس بدون نیکوتین داخل جیبش پیدا میشود، چون برایش یک عادت شده است. وقتی به مسافرت میروید و دهان شما یا ماشینتان بوی سیگار نمیدهد این بهترین لذت برای شما خواهد بود چون بوی بد سیگار باعث آزار دیگران نمیشود .
اگر برداشتی که در این وادی از آن نامبرده شده است را به محصول ربط بدهیم، همان سعی و تلاش ما را نشان میدهد. یا اگر منظور از برداشت نوع نگاه ما باشد در این صورت بستگی به جایگاهی دارد که شخص قرار دارد و از چه بعدی به مسئله نگاه میکند. مثلاً اگر شما به یک ماشین از پشت نگاه کنید به یک صورت میبینید و اگر از جلو نگاه کنید به شکلی دیگر مشاهده خواهید کرد. پس نوع برداشت ما به نوع نگرش و جایگاه ما بستگی دارد. و جایگاه هر شخص هم وابسته به نوع جهانبینی و میزان دانایی اوست. شخصی که دو روز از ورودش به کنگره میگذرد مسلماً جایگاهش با شخصی که پنج سال است در کنگره حضور دارد فرق دارد؛ اما در مورد عدالت صندلی برای همه وجود دارد. برای اینکه جایگاه ما تغییر کند و به پلههای بالاتر برسیم باید بیشتر خودمان را بهفرمان عقل نزدیک کنیم. دانایی عقل محدود اما قابل پیشرفت است؛ و همین عاملی خواهد بود که ما را به کسب علم و دانش وادار میکند. پس باید سعی و تلاش کنیم که دانایی خود را که همان تفکر، تجربه و آموزش است را بالا ببریم. حقیقت را درست ببینیم و از کلاسها و کنگره خودمان را دور نکنیم. وقتی با مسئلهای روبرو میشویم سریعاً جبهه نگیریم و زود عکسالعمل نشان ندهیم؛ و اکنونکه در آستانه ورود به عید نوروز هستیم باید دیدگاه و نگرش خود را هم نو کنیم؛ و از نیروهای بازدارنده که سعی در تخریب افکار و رفتار ما دارند پرهیز کنیم. وقتی کسی را ببخشیم بزرگی از طرف ما خواهد بود. در ابتدای جلسه این دعا را میخوانیم که خداوندا ما را از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است نجات بده و از او به تو پناه میبریم این دعا را باید سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم. یاد بگیریم که از دیگران انتظار زیادی نداشته باشیم. هر شخصی این حق را دارد که حداقل یکبار در زندگی اشتباه کند. از خودمان هم انتظار زیادی نداشته باشیم. انشا الله در سال جدید بتوانیم نگرش خودمان را نسبت به اطرافیان تغییر بدهیم و در موردشان از قضاوت کردن پرهیز کنیم.
لژیون کمک راهنما محمد رضا رحمت الهی
نویسنده: مسافر علی اصلانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2723