English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ شیشه و تخریب های آن روی من

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ شیشه و تخریب های آن روی من

این جلسه دومین جلسه از دوره پنجاه و ششم کارگاههای آموزش جهان بینی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران سفر دوم با دستور جلسه شیشه و تخریب های آن روی من به استادی و نگهبانی آقای امین دژاکام و دبیری پیمان در روز چهارشنبه مورخ نهم تیرماه 95 راس ساعت 16 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

انشااله حال همگی خوب باشد و از ماه رمضان بهره خوبی داشته باشیم. روزه درصدی در حد خودش قابل اجرا هست و کسانی که هیچوقت روزه نگرفته اند، می توانند با این روش نقطه تحمل خود را بالا ببرند و یک مقدار احساس درونشان بوجود بیاید. چون خود من اینطور هستم که وقتی روزه نیستم، دوست ندارم که پای سفره افطار بنشینم، چون انسان مبارزه ای نکرده است که بخواهد جایزه ای بگیرد. 
ولی کسانی که نقطه تحملشان 8 ساعت است و یا بیماری دارند، می توانند با روزه درصدی نقطه تحمل خود را بالا ببرند و در سال های بعد میتوانند روزه کامل بگیرند.
من مقداری راجع به شیشه صحبت می کنم واینکه ابتدایی که شیشه رایج شد، سال 82 یا 83 بود و قیمت بالائی داشت. یعنی به پول الآن معادل 500 هزارتومان بابت یک گرم شیشه بود. ابتدای کار یک گرم می توانست 30 نفر را نشئه بکند، چون دوز مصرفی بالا نبود و بعنوان یک داروی محرک در بین همگان شیوع پیدا کرد و حتی به جایی رسید که در سالن های ورزشی بعنوان یک مکمل استفاده شد.
آقای مهندس آن سال ها اعلام کردند که سونامی به اسم شیشه در راه است. آن موقع چون کرک مد شده بود، شیشه هم کنارش بود، ولی کرک زیاد دوام نداشت. آقای مهندس این پیام را دادند و در سطح کشور اقدام کردند. ابتدا شیشه بعنوان یک کالای فانتزی مثل هایپ استفاده می شد، ولی بعدها برای شیشه سخت ترین مجازات را که اعدام بود تعیین کردند و این خیلی تأثیر گذار بود.پ
الآن الحمدلله این شیوعی که در مورد شیشه داشتیم، نداریم. شاید این آگاهی اگر راجع به شیشه بین مسئولین پخش نمی شد، شاید جنایت هایی در بین مردم داشتیم که قابل کنترل نبود.
مصرف کننده تریاک از یک پلیس راهنمایی رانندگی هم می ترسد، ولی مصرف کننده شیشه از هیچ کس نمی ترسد. 
ما در مغازه مان با یک شیشه ای همکار شده بودیم و بلاهایی که به سرمان می آورد، خیلی جالب بود. البته آن موقع شیشه مصرف نمی کرد، فقط اثرات مصرف شیشه بود. ما آنجا تخریب شیشه را دیدم. خدا را شکر که معجزه درمان دی اس تی یکی اتفاق افتاد.
همه می گفتند که ترکیبات شیشه امفتامین است و ترکیبات تریاک آلکالوئید و مرفین است، بنابراین ترکیبات تریاک نمی تواند داروی مناسبی برای درمان شیشه باشد.
الآن هروئین آمده است و هروئین پیش شیشه پادشاه است. تریاکی وقتی مواد خودش را مصرف می کند، یکسری مرام ها دارد، ولی یک مصرف کننده شیشه تبدیل می شود به یک موجود ناشناخته و بیشتر شبیه تسخیری ها هست.
خیلی وقت ها انسان تلاش می کند و زحمت زیادی می کشد و از تمام تخصص خودش استفاده می کند، ولی نتیجه ای که بدست می آید، نتیجه نامطلوب است. کنگره مکانی است که اگر کسی می ایستد و خدمت می کند، چون مسائل مادی وجود ندارد، بغیر از هدایای که در مراسم به یکدیگر اهداء می کنند، مراودات مالی دیگری وجود دارد،بهمین دلیل خیلی از مسائل در کنگره حذف شده است. 
یعنی خیلی از کدورت ها و گره ها بواسطه همین معماری دقیق و تصمیمات درست از کنگره حذف شده است و این باعث شده است که ما یک مکانی داشته باشیم که بتوانیم در این مکان از انرژی و محبت یکدیگر برخوردار باشیم و رشد کنیم.
در صور آشکار قضیه مراودات مالی است، یعنی اگر ما مراودات مالی داشتیم، ابتدا خیلی خوب بود ومی گفتیم بیائیم و از این پتانسیل مان استفاده کنیم، ولی همیشه استفاده از این پتانسیل ها خوب نیست. مثلاً من یک ویلا دارم، چرا دیگران را به ویلای خودم نیاورم؟ ولی کنگره این را منع کرده است، کنگره می گوید درست است که شما ویلا دارید، ولی حق ندارید که چند خانواده را در آن دعوت کنید. این همان آبشاری است که ابتدا خوشایند است، ولی در انتها یک دوزخی است که معلوم نیست که از کجا سر در بیاوریم.

یا ابتدای کار که 14 نفر در اینجا شروع به کار کردند، یکی از بچه ها ویلا داشت و اصرار داشت که بیائیم در این ویلا که شومینه و امکانات دارد، باشیم، نه اینکه کنار گاو و چادر.
خدارو شکر ما رفتیم و کنار گاو و طبیعت و چادر را به شومینه و ویلا ترجیح دادیم و انرژی های خوبی را تجربه کردیم که قبلاً تجربه نکرده بودیم. حالا یک انتخابتهای غلطی داشتیم که بلاهایی هم سرمان نازل شد، تا اینکه راه را پیدا کردیم. 
در واقع همان مطلبی که کنگره می گوید عاقلانه نه حسابگرانه اتفاق افتاد. خیلی وقت ها انسان حسابگرانه تصمیم گیری می کند و بعد دچار بلاهایی می شود که قبلاً تصورش را هم نمی کرده. 
تجربه ما در کنگره این موضوع را برای ما مشخص کرد که مهم تر از مکانات و منافع و خواسته های ما، قوانینی است که ما در پرتوی این قوانین می توانیم کنار یکدیگر در سطح و آرامش زندگی کنیم و در این شرایط آموزش بدهیم و آموزش ببینیم و از خیلی آفت ها محفوظ باشیم.
کشاورز خوب کسی نیست که اگر دید آبی مجانی است، آب را مرتب پای درختانش بریزد. درختی که آب زیادی به پایش بریزید، ریشه هایش سست می شود و ریشه ای که باید 20 متر داخل آب برود و آب را از لایه های زمین جذب کند و از طوفان درخت را مراقبت کند، این اتفاق نمی افتد. مثلاً شما دیدید در خیلی باغها وقتی یک باد می وزد، تمام میوه ها به زمین می ریزد، چون همانطور که ریشه سست است، ساقه ها و شاخه ها هم سست می شود.
برای انسان هم همینطور است، اگر هرچیزی در جلوی دستمان بود، استفاده کردیم، باید منتظر یکسری عواقب باشیم که در توانائی های ما در ادامه خلل ایجاد خواهد کرد. توانائی های ما وقتی کاهش پیدا کند، دیگر آن شادی و توانائی و کارهایی که می توانستیم انجام بدهیم، را نخواهیم داشت. 
بنابراین آب به اندازه، خشکی و سرما به درخت قدرت می دهد، ما در کنگره قوانینی را یاد می گیریم که یک جا می توانیم از یکسری شرایط استفاده کنیم، ولی تعمداً واز روی دانش از آن استفاده نمی کنیم. ممکن است اینجا ما خیلی صمیمی نشویم، ولی همین صمیمی نشدن خیلی زیاد باعث می شود که ما بتوانیم خیلی از کارها را انجام بدهیم.
در صور پنهان هم این قضیه است. یعنی هم در صور آشکار است، استفاده کردن درست از امکانات لازم و در صور پنهان هم این قضیه است. من مسئله نیاز و وسوسه یا خواسته نامعقول را مطرح کردم، که این هم این موضوع را تعیین می کند.
یعنی نشانه یا یکی از ملاک هایی که ما می توانیم بعنوان قطب نما در کنگره از آن استفاده کنیم، همین قضیه است. چون این قضیه سر ما آمده و بهای زیادی نسبت به آن پرداخت شده است. و آن این است که هم رهجو و هم معلم باید به این قضیه توجه کند که باید بگردد و نیاز رهجو را برآورده کند یا در جهت برطرف کردن نیاز رهجو قدم بردارد.
یک سفر اولی باید به این قدرت تشخیص برسد که بین نیاز خودش و خواسته های نامعقول خودش تفاوت قائل شود. یک رهجو وقتی دوست دارد که کنگره بیاید و کلاس ورزشی هم داشته باشد و در کنارش با دوستانش هم بیرون برود و کافی شاپ و کلاس آشپزی هم برود و بین این ها نمی تواند تفاوت قائل شود، یک روز می آید و یک روز نصفه می آید، یک روز می گوید کلاس دارم و باید باشگاه بروم، این نشان می دهد که این رهجو نیاز خودش را نمی داند، یا اینکه هنوز نیازمند و تشنه نشده است.

چون شما وقتی تشنه باشید، امکان ندارد که جایی آب بدهند و شما از کنارش به راحتی بگذرید. پس بنابراین ما باید به این قضیه هوشیار باشیم. وقتی یک نفر می آید و در طول سفر دنبال رویای خودش مثل کلاس موسیقی و ... باشد، این راهنمائی که با این موضوع روبرو می شود، باید قاطعانه با این شخص رفتار کند. 
اگر من آنجا بخواهم که رهجوی خودم را حفظ کنم و رهجو برای من بماند و جزو آمارم باشد، اینجا این ارفاق را می کنم که با او مراعات کنم و اینجا من به وسوسه این شخص پاسخ می دهم و به خواسته نامعقول او.
در اینجا من شده ام خدمتگزار نفس اماره آن رهجو. طبیعتاً من هرچقدر به این شخص سرویس و خوراک بدم، در نهایت این شخص یک اژدهائی می شود که در نهایت اولین کسی که به او حمله می کند، خود من هستم. پ
رهجویی که نامه اعتراض امیز نسبت به مرزبان و راهنما می نویسد، کسی است که راهنما به او خوراک داده، بخاطر اینکه خواسته او را نگه دارد.
دیسیپرین یا نظم یا سخت گیری هایی که می شود، یک صافی است که مشخص می کند کسی که نیازمند است، باشد و کسی که هنوز به نیاز نرسیده یا هنوز چیزهای دیگر برای او اولویت هست، برود دنبال کارش تا زمان آن فرا برسد و بعد مراجعه کند.
من مطالعه می کردم و می دیدم که چرا دانشگاه هاروارد اینقدر معروف است، دیدم که نوشته شده است که تابحال 40 جایزه نوبل توسط دانشجویان دانشگاه هاروارد دریافت شده است، این خیلی زیاد است، چون ما حتی یک جایزه نوبل هم نداریم. بعد دیدیم که نوشته شده که در رشته های ورزشی 36 مدال طلا بدست آورده اند و یک جایی نوشته بود اگر یک دانشجوئی بیش از دو جلسه غیبت داشته باشد، از دانشگاه اخراج می شود. نوشته بود جدیداً برای دانشجوهایی که شرایط ندارند، امکانات مالی دیگر وجود ندارد و این دلیل این همه موفقیت است.
در لژیون هم باید این سیستم پیاده شود، تا محصول مناسبی بدهد. کسی که منظم نباشد، اصلاً مفهوم محبت و نظم را یاد نمی گیرید، چون هر وقت خواسته محبت کند، راهنمایش با کمک کردن مانع این اقدام شده.
تا شخص در نقطه انتخاب قرار نگیرد و نگوید که باید بخاطر درمانم از ورزش و خیلی کارها بگذرم، موفق نمی شود. و با این کار کم کم محبت را درک می کند و پتانسیل خدمت را پیدا می کند. 
برای ادامه کمک کردن به انسان ها این افراد می توانند مثمرثمر باشند. ولی کسانی که همیشه دنبال منفعت کوتاه مدت بوده اند، اصلاً حس لازم را ندارند. ممکن است به زور راهنما و با تشویق دوستان به مرحله کمک راهنمائی برسد، این شخص تازه آماده میشود تا یک نسل بدتر از خودش را تحویل دهد. 
درست است که راهنما باید یک تعدادی رهجو را به رهائی برساند، ولی بهتر است بجای 10 نفر ، 8 نفر را به رهائی برساند، چون یکی مرد جنگی به از صدهزار . 
چون این شخص یک خصوصیاتی را جذب و تجربه کرده است، و می تواند به دیگران هم انتقال دهد.
پس ما نبایستی بسادگی از کنار این قضیه بگذریم و از آن خوف داشته باشیم. قوانین کنگره می گوید که ما از هر امکاناتی که داریم استفاده نمی کنیم. این قدرت ماست. چون این به ما کمک می کند که به توانائی هایی برسیم که بتوانیم کارهایی مهم تری را انجام دهیم.
تا موقعی که این قوانین را رعایت کنیم، این مسائل و راه ادامه پیدا خواهد کرد.
قضیه پول و خانه یکدیگر رفتن که در حرمت کنگره مطرح شده است، صور آشکار قضیه است و توجه کردن به خواسته های نامعقول دیگران یا خودمان، قدرت و توانائی ما را از ما می گیرد. من این را بارها امتحان کرده ام.
من مواقعی قدرت و توانائی ام را از دست داده ام، که خواسته های نامعقول دیگران را اجابت کرده ام و این قضیه قدرت نه گفتن را از انسان می گیرد، چون راهنما تصور می کند که اگر این آدم را از دست بدهد، فردا به مشکل بر می خورد.
ما جهان بینی را برای این یاد می گیریم که ما بین خواسته های معقول و نامعقول خودمان و دیگران تفاوت قائل شویم. 

انسان هایی که خواسته های معقول خودشان را به اجراء در نمی آورند و مأخوذ به آداب می شوند و از حقوق خودشان می گذرند، قدرت، شادی و توانشان را از دست می دهند و کسانی که به خواسته های نامعقول توجه می کنند با ضعف برخورد می کنند.
ما باید تمرین کنیم که به قوه تشخیص برسیم.
موضوع بعدی، در زندگی شما انسان ها، یک موضوعی به اسم ویروس وجود دارد. کلاً ما چند مدل ویروس داریم. 3 مدل ویروس من پیدا کرده ام. یک نوع ویروس است که در بیماری پیدا می شود، اصولاً ویروس در بیرون کاری انجام نمی دهد و موجود زنده ای نیست، ولی وقتی به ترکیبات بدن وصل می شود، زنده می شود و شروع به خراب کردن می شود.
یک نوع ویروس دیگر وجود دارد که الآن چند سال است که کشف شده است، اینها ویروس های کامپیوتری هستند، من هم با این ویروس ها برخورد کردم و یک بار که فلش من ویروسی شده بود، نتوانستم مطلبی را از آن استخراج کنم و آنوقت دیدم که این موضوع هم خیلی جدی است. با یکی از دوستان صحبت کردم و گفتم این ویروس ها چکار می کنند؟ توضیح داد که وقتی ارتباطی وجود ندارد، ویروسی هم وجود ندارد، وقتی شما به اینترنت وصل می شوید یا ارتباطی بوجود می آید، ویروس منتقل می شود. بعضی ویروس ها نیاز به ارتباط دارند، ولی بعضی ویروس ها نیازی به ارتباط ندارند و یکبار که وصل شدند، شروع به تخریب می کنند.
یکسری ویروس ها اطلاعات را منتقل می کنند، یکسری ویروس ها هستند که محتویات را خراب می کنند و سیستم را یا سرقت می کنند یا از درون تخریب می کنند.
یک نوع ویروس دیگر هم وجود دارد، آن هم ویروس هایی هستند که در اندیشه و ذهن انسان وارد می شوند، ویروس هایی که وارد قلعه عقل می شوند و این ویروس ها را ما بعنوان حقه های نفس می شناسیم. چون ویروس یک حقه است. شکل موجهی دارد، با شکل موجه دعوتش می کنید و بعد می بینید که این ویروس یک دشمن یا موجود مخرب بود.
یک انسانی خلق و خوی خوبی دارد و این طبیعی است، ولی بعد از مدتی می بینید که یکسری حرف های غلطی می زند، بعد شما متوجه می شوید که ممکن است این شخص ویروس گرفته باشد. این ویروس ها به همان اندازه ای که انسان آن را دریافت می کند، کارایی و توانائی های انسان را مختل می سازد.

 

سخنان آقای مهندس:
امیدوارم حال شما هم خوب باشد، چهارشنبه هفته آینده فکر کنم که عید فطر باشد. امیدوارم که روزه هایتان مفید واقع شده باشد و برای شما مبارک باشد. من دلم می خواهد ماه رمضان تمام نشود، ولی بالاخره تمام می شود. راهنماها توجه کنند، هنوز قانون نشده است، ولی ممکن است بعداً تبدیل به قانون شود.
رهجویی شاگرد یک راهنما است، به مقطع 3دهم ، تی دی اس می رسد. بعد می گوید که می خواهم راهنمایم را عوض کنم، بعد به راهنمای دیگر می گوید، من شب ها خواب ندارم و پاهایم درد می کند، بعد راهنما این شخص را بالا می برد.دیدم که اینطوری ایجاد مشکل می شود، به راهنمای شخص گفتم که شما این کار را نکن، شما ابتدا مصرفش را 15 روز نصف کنید، بعد از 15 روز مجدداً روی همان میزان مصرفش تثبیت کنید. این کار را انشاء الله انجام می دهیم که رهجوها نتوانند راهنما و کنگره را دور بزنند. 

 

نام فایل تاریخ مدت زمان حجم (MB) لینک
فایل صوتی رهایی ها 95/04/09 01:10:16 32.1 دانلود
 
نگارنده: مسافر احمد شریفیان
عکاس: مسافر سیروس
فایل صوتی: مسافر وحید
منبع : کنگره 60 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .