کمک راهنمایان، پهلوانان و نگهبانان، دبیران و خزانهداران لژیون سردار نمایندگیهای استان اصفهان در نمایندگی سلمان فارسی روز پنجشنبه 1 مهرماه 1400 در نمایندگی سلمان فارسی دور هم جمع شدند.
سخنان دیدهبان لژیون سردار مسافر علیرضا زرکش:
وقتی به شجره کنگره نگاه کنیم، هیچ جزئی با جزء دیگر فرق نمیکند، همه در یک مسیر، همه در یک صراط هستیم، یک سفر اول داریم که از مصرف مواد تا قطع آن و سفر دوم از قطع مواد تا رسیدن به خود ادامه دارد. در سفر اول ما 16 پله داریم که بعد از رهایی است. در سفر دوم هم جایگاههای مختلفی وجود دارد تا به رهایی کامل برسیم، جایگاههایی مانند: مرزبانی، ایجنت، دیدهبانی، نگهبانی، میکروفن گردانی، آبدارخانه و لژیون سردار که اینها همه مراتب خودش را دارد. قطعاً کسی که میکروفن میگرداند با کسی که در اتاق مرزبانی خدمت میکند کاملاً جایگاهشان فرق میکند توانایی در انجام کار مهم است، قطعاً یک راهنما با کسی که وارد سفر دوم شده است یا شال تازه واردین را دارد متفاوت است. همه شما یکدیگر را میشناسید و هیچکدام نمیگوید که من بالاتر یا پایینتر هستم، این مسیر را باید برویم این مسیری است که کنگره برای رهایی، آرامش، آسایش و رسیدن به کمال انسانی برای ما در نظر گرفته است.
یکی از این جایگاهها لژیون سردار است؛ کار لژیون سردار چیست؟ ما در کنگره لژیونهای مختلفی داریم، لژیونها تعریف دارند، یک گروه C14 داریم که 14 دیدهبان هستند، یک C5 داریم که برای مرزبانان است، ما لژیون کمک راهنمایان را داریم، لژیون سفر اولیها راداریم، اینها جمع میشوند و یک کار انجام میدهند، آقای مهندس فرمودند: که، توانایی یعنی اینکه شما علم داشته باشید، انسانهایی را هم داشته باشید که این علم را داشته باشند و در یک جهت بخواهند حرکت کنند، یکی از شاخهها این است که توانایی مالی داشته باشید، انرژی داشته باشید که بتوانید به هدف خود برسید، البته در این مسیر هیچ اجباری وجود ندارد، هیچکس مجبور نیست که کمک مالی کند، در سفر اول کنگره کاملاً رایگان است. مگر ما که شال انداختیم گردنمان کسی اجبار کرد که ما این کار را انجام دهیم؟ ولی به یک تفکری رسیدیم که این کار را انجام دهیم، مسافر اصغر خیلی زیبا میگوید؛ کنگره یک نشریات دارد، یک آقای مهندس دژاکام دارد، علم کنگره است که قدرت فهم و قدرت بخشش را به رهجو میدهد و اختیار با خود رهجو است.
بخشش را شما در طول زمان، از سیدیهایی که آقای مهندس آموزش میدهند یاد میگیرید، بعد زمان گلریزان که میشود دیگر مجبور نیستید بگویید تو باید پول بدهی، کسی که دانش دارد، دیدگاهش این است که من موظف هستم به دیگران کمک کنم و اصلاً مسیر زندگی من درگرو مسیر دیگران است. خیلی راحت میتوانیم این کار را انجام بدهیم. لژیون سردار در سفر دوم، برای کسانی است که دوست دارند خدمت مالی کنند. وقتی من بهعنوان یک راهنما نگاه میکنم، یک مرزبان در لژیون من است یا یک میکروفن گردان در لژیون من است، چهار نفر دارند مشارکت میکنند، نشان میدهد که من توانستهام از نشریات الگو بگیرم. من دیدهبان لژیون سردار هستم، چه کسی به اعتبار من به کنگره پول میدهد؟ ۴۰ یا ۵۰ میلیارد به کنگره خدمت کردند، به اعتبار کنگره بود و به اعتبار دانش کنگره بود، پهلوان آمد، دنور آمد، عضو لژیون سردار آمد، همه به اعتبار دانش کنگره بود. این را من همیشه با خود میگویم، من که اعتبار میبخشم، خودم معتبر میشوم.
این را هم در نظر داشته باشید، کار لژیون و خدمت مالی کردن و بخشش بسیار سخت است، با یک پهلوان صحبت میکردم، اصفهان هم، خوش پهلوان است میگفت: آقای مهندس راست میگوید، ۲۰ سال جان دادم این پول را درآوردم، این که شما میگویید حاصل ۲۰ سال جان من است، اما چه میشود که ما به جایگاهی میرسیم، به یک توانایی همدیگر را میرسانیم که میتوانیم این عمل را انجام دهیم. عمل بخشش، عمل گذشت، عمل خدمت مالی کردن، کار راحتی نیست و نیاز به تفکر و اندیشه و دانش زیادی دارد. آقای مهندس میگویند ما در حال ساخت دانشگاه هستیم، جلسه لژیون سردار بود از قشم کلیپ آمده بود و بتنریزی نشان میداد، گفتند: ما هفتهای یک میلیارد چک مینویسیم برای دانشگاه، و این اتفاق را من و شما داریم رقم میزنیم؛ ولی باید جلسات لژیون سردار را محترم بشمارید، اگر رهجویی دارید اجازه بدهید در لژیون سردار شرکت کند، اگر رهجویی دارید که متوجه میشوید رهجویی است که در این مسیر میتواند آموزش بگیرد، این کار را انجام دهید. شما شال به گردن دارید و وقتیکه شال انداختید و خدمت کردید زندگی شما تغییر کرد، مگر میشود خدمت مالی کنید و این اتفاقات برایتان نیافتد؟ من فکر میکنم هرچه درگیری مالی بیشتری دارم باید خدمت مالی بیشتری انجام دهم.
اگر کسی را دارید حتماً معرفی کنید ما ترغیبش میکنیم و میسپاریم دست لژیون سردار، آنها زبانشان را بهتر بلد هستند. من باور نداشتم ولی به این باور رسیدم که این توانایی میخواهد، بتوانی کسی را جذب کنید و از او بخواهید که در لژیون مالی شرکت کند، ببینید ما با توانایی بچهها کارداریم و نه با پول بچهها، توانایی است که امسال پهلوان میشود و میگوید سال بعد هم هستم، حالا پهلوان نشوم ولی بازهم هستم، پهلوان هستم اما سه برابر پهلوان میدهم.
لژیون سردار در شعبهها زیر نظر ایجنت شعبه است، ما همه باهم هستیم، هرکس بخواهد بگوید من جدا هستم کار او تمام است. لژیون سردار هم یک جایگاه خدمتی است که زیر نظر ایجنت شعبه خدمت میکند، هرچند ایجنت شعبه قطعاً اهمیت لژیون سردار را میداند، مرزبانها اهمیت لژیون سردار را میدانند و در جایگاه خودشان با هماهنگی گسترش بدهند، من اگر بخواهم زیاد صحبت کنم بچهها میآیند و صحبت من را کامل میکنند، یک عضو سردار میگفت: آقای زرکش ما از پهلوانها صدسال عقب هستیم، گفتم چه طور محاسبه میکنی که صدسال عقب هستیم ؟ گفت من 85 سال عضو لژیون سردار بشوم، تازه میشوم پهلوان، یکعمر از شما عقب هستیم، انشاالله که همه بتوانیم دست به دست هم بدهیم و مسئولیتی که در کنگره به ما محول شده را به نحو احسنت انجام دهیم.
سخنان دیدهبان شعب اصفهان مسافر اصغر منصوری:
من اول خوش آمد میگویم به آقای علیرضا زرکش و هیئت همراه و بچههایی که زحمت کشیدند از تهران و قم تشریف آوردند، خیر مقدم به شما کمک راهنماها که زحمت کلی کنگره، به گفته آقای مهندس دژاکام بر دوش راهنما است و همیشه ما یاد گرفتهایم و دیدهایم که هیچ جایگاهی مهمتر از کمک راهنمایی نیست. پیشنهادی که ما همیشه به رهجوها میکنیم این است که بهترین چیز در کنگره ۶۰ کمک راهنمایی است. من افتخار پیدا کردم به جایگاه دیدهبانی برسم، ولی هیچ وقت آن شال را حاضر نیستم با شال راهنمایی عوض کنم، چون در جایگاه راهنمایی همه میدانیم که کمک به انسانسازی میکنیم، کمک میکنیم پهلوان، مرزبان و… درست شود؛ پس خیلی مهم و مقدس است. به خودمان تبریک میگویم و خدا را شکر میکنم به خاطر اینکه یک چنین راهی برای ما توسط آقای مهندس دژاکام هموار شد، که ما بیاییم و از وقت خودمان درست استفاده کنیم، وقت خود را به بطالت صرف نکنیم، و خوشحالیم از اینکه خدا این اجازه را به ما داده است.
من به دستور آقای ترابخانی که دوست داشتند امروز هم اینجا باشند چند مورد را تذکر میدهم، چند وقتی به خاطر کرونا است که دور هم نبودهایم که انشاالله کرونا تمام شود و آن جشن راهنمایی دایر شود که همدیگر را بیشتر ببینیم به خاطر اینکه همین حرفی که آقای زرکش فرمودند: هماهنگی و گروهی کارکردن است. ما یک قوانینی داریم و اینکه اجرای آن با ما است. در اجرای آن ممکن است خدای ناکرده سلیقهای انجام دهیم و این باعث میشود که کار خراب شود. اگر به تمام ادیان نگاه کنیم و مثلاً ادیانی که کتاب دارند و یا دین خودمان در اصل یک کتاب است و در اجرا درآوردن دچار مشکل شدند به خاطر ناهماهنگیهای بین آنها است. ما اگر موفق هستیم در اصفهان و یا در کل ایران، توسط کمک راهنمایان است که با هم هماهنگ هستیم. بخاطر اینکه از سی دی استفاده میکنیم.
راهنمایان سیدیهای هر هفتهی آقای مهندس، و صحبتهای چهارشنبه آقای مهندس را گوش میکنند، و این نشان میدهد که کار ما دارد به قشنگی پیش میرود. من یک پرانتز باز کنم خبری به شما بدهم؛ دو روز پیش در استانداری بودم به افتخار این هماهنگیها و این روش آقای مهندس یک دقیقه تمام مسئولین شهر به خاطر شما قیام کردند، این به خاطر هماهنگی فرامین است. چند مورد است که خدمت شما عرض میکنم که انشالله یادآوری شود برای خودمان، اگر سی دیهای آقای مهندس را ننویسیم مطمئن باشید که رهجوی خوب نداریم.
ممکن است یکی با روشهای دیگر ترک کند و همه میگویند چقدر چاق شده است ولی میبینیم که از درون خالی است و این به خاطر نداشتن روش صحیح است. حالا ما هم همینطور، روش درست را یاد گرفتیم، ولی باید انجام بدهیم و انجام ندادن درست این روش، خیلی بدتر از بیرون از کنگره است، چون ما روش را میدانیم و عمل نمیکنیم؛ ولی آنها نمیدانند. خداوند در قرآن میفرماید: آیا آنان که میدانند با آنان که نمیدانند برابرند؟ ما میدانیم اگر سی دیها را خودمان ننویسیم، نمیتوانیم رهجوهای خوبی داشته باشیم، حتماً باید سی دیها را به ایجنت بدهیم تا امضا کند. آقای مهندس میفرمایند شال به یک چوب هم آویزان باشد باید به آن احترام گذاشت، یعنی شما به خود آقای مهندس احترام میگذارید. ما هم باید به ایجنت احترام بگذاریم. ممکن است ایجنت رهجوی خود ما باشد؛ اما آقای مهندس خودشان این فرد را انتخاب کردهاند که این شخص ایجنت باشد. اگر سی دیها را ننویسید سه ماه به شما وقت داده میشود و بعد لژیون شما جمع میشود و این دستور خود جناب مهندس است و به نظر من کار درستی است. وقتی من نمیخواهم و ایمان نداشته باشم فایدهای ندارد و اینجا عشق لازم دارد. اگر کسی با عشق به کنگره نیاید نمیتواند رهجوی خوبی پرورش دهد.
هفته پیش یک راهنما رهجوی بیسوادی را برای رهایی نزد آقای مهندس برده بودند آقای مهندس مستقیم تماس گرفتند و لژیون آن راهنما را جمع کردند و باید رهجوی بیسواد را به کلینیکها هدایت کنند، چون ۹۰ درصد کار ما با سواد است و حتماً باید به این مسئله توجه کرد و حتما اطلاعرسانی کنید. تا همه راهنماها در جریان باشند. از روزی که بیماری کرونا آمده است ارتباط بیرونی هم زیاد شده است و وقتی که چهارسال شما تمام میشود و درخواست تمدید کمک راهنمایی دارید و درخواست شما رد میشود به خاطر همین مسائل است. حرمت کنگره هم میگوید این کار اشتباه است. خداوند بستری را برای ما فراهم کرده است و باید سعی کنیم این بستر را تخریب نکنیم، رفت و آمد ممنوع، این یک آفت است. حاضر و غایب را درست انجام بدهیم، چون پیمان بستهایم و آقای مهندس در صحبتهای دیروز خود فرمودند: باید برای امضاء و کار خودمان ارزش قائل شویم و این پیمان برای ما بسیار مقدس است و باید قدر خودمان و این مکان مقدس را که در آن پا گذاشتهایم بدانیم و با کارهای اشتباه، جایگاه خودمان را خراب نکنیم. یک نکته دیگر: رهجویی که در پلههای آخر است و کرونا میگیرد نباید با حال خراب او را برای رهایی ببریم. رهجو را بعد از اینکه خوب شد برای رهایی نزد جناب مهندس ببرید؛ چون با حال خراب و مریض احوال فکر میکنند روش کنگره اشتباه است.
نکته بعدی: احترام به مرزبانها است. حتماً با یک حس خوب سر لژیون تشریف ببرید چون رهجوها با حس راهنما ارتباط بر قرار میکند. سعی کنید که بین راهنماها حس بد نباشد و با هم مشکل نداشته باشید. چون در دراز مدت اگر هم راهنما از حس بد خود با یک راهنمای دیگر سر لژیون صحبت نکند ولی در ادامه رهجوهای آنها حس بدی به هم دارند. سعی کنید سیدیها را واو به واو بنویسید، من خودم از روزی که سیدیهایم را دارم کامل مینویسم یک ذره تازه فهمیدم که کجا آمدم، بانوشتن سی دی دارد جهانبینیمان تغییر میکند. در اصفهان ریزش رهجو بسیار زیاد شده، علتهایش را یک خوردهای کار کردیم، یک خوردهاش هم کرونا بود. من وقتی که وارد کنگره شدم راهنمایم یک صندلی کنارش را داد به من، حواسش به من بود، وقت برایم میگذاشت، تا دو، سه هفته برای من وقت گذاشت تا آن پیوند محبت را از او دریافت کردم و بعد از من چیزی خواست.
نکتهای دیگر: به هیچ وجه رهجوی قرصی قبول نکنید، بسپارید به کلینیکها، سعی کنید قرصیها را رد کنید اگر یک وقت هم دیدید اصرار دارد، به تهران بروید پیش آقای مهندس تا اجازه بدهند.
یک نکته: یک شعبه ما داریم که ۸۰۰ نفر هستند من خبردار شدم برای نگهبانی دو نفر کاندید شدند. چرا؟ راهنما رهجو را میخواهد برای خودش نگه دارد، رهجو مال من نیست، مال کنگره است. یک رهجو وقتی سفر دوم شد به مرزبانی معرفی میکنیم که یک خدمتی به او بدهند. اگر برای خودتان نگهدارید تا شما هستید میخواهد کار کند، اگرشما نبودید، نمیخواهد کار کند. شعبه امام قلی خان هم مراحل ساختش تمام شده، خدا را شکر یک شعبه اضافه میشود آقای مهندس میگویند: اصفهان خیلی خوب هست، به خاطر شماهاست.
پهلوانان که جلو نشستند. اینها مهم نیست که در کدام لژیون پهلوان باشد. چرا همه دلشان میخواهد پهلوان داشته باشند؟ لژیون علی رحیمی دو تا پهلوان دارد. اصلاً این پول را کنگره نمیخواهد ما آن چیزی یاد گرفتیم، محبت است که باید انتقال بدهیم. دستور جلسه نمیندگی گلپایگان و مبارکه؛ چرا کمک کنیم بود. من گفتم چرا کمک نکنیم؟ چقدر ما حالمان خوب است؟ چه چیزی میخواستیم و به دست نیاوردیم؟ عزت، آبرو و هر چه میخواستیم خداوند به ما داده است، پس چرا کمک نکنیم؟ ساختار خودم است کمک کنم و انتقال بدهم به رهجویان
وحرف آخرم که میگویند زشت است ما به کسی بگوییم آقا بیا کمک کن، برای خودت اگر بگویی بله زشت است. من الان چند سال است نماینده شما هستم در ارگانها میروم، میدانید چرا سرم بالا است؟ چون چیزی برای خودم نخواستم. اگر در درونت چیزی را برای خودت بخواهی، نمیشود و نمیتوانید بگویید.
راهنمایی که بگوید زشت است بگویم کمک کنید، نه زشت نیست ما تذکر دهنده هستیم، خداوند در کلام الله به پیغمبر هم گفت: تذکر بده ما هم تذکر میدهیم. انشالله که امسال هم یک گلریزان خیلی خوبی داشته باشیم که بتوانیم دانشگاه را بسازیم. و در ضمن فردا جشن ایجنت و مرزبان پارک را داریم در پارک شهدای شهرداری و من خیلی از ایجنت پارک آقا رضا شاهمرادی راضی هستم. انشاالله امروز هم به بچهها این پیام را بدهید که یک جشن خیلی قشنگ و با شکوهی را در پارک شهدای شهرداری داشته باشیم. از همه شما هم تشکر میکنم به خصوص از آقای زرکش که به من هم وقت مشارکت دادند به افتخار آقای مهندس دست بزنید. ممنونم.
تایپ و ویرایش: گروه سایت نمایندگی سلمان فارسی
عکاس: کمک راهنما مسافر سعید نمایندگی شیخ بهایی
تنظیم: مسافر مهدی لژیون 24
مسافران نمایندگی سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3039