دهمین جلسه از دور بیستم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی دکتر منصور و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر بیژن با دستور جلسه: «وادی هفتم و تأثیر آن روی من» روز جمعه مورخ 19 شهریورماه 1400 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان دکتر منصور سیفی هستم، مؤسس و مسئول فنی کلینیک کیمیای رهایی.
همیشه در زندگی سؤالاتی مطرح میشود مانند اینکه چطور خودمان را بشناسیم و شناخت پیدا کنیم؟ چطور به معنای واقعی زندگی برسیم؟ اما کتاب ۱۴ وادی این سؤالات را بهدرستی پاسخ میدهد و نحوه شناخت انسان را میآموزد. در ۴ وادی اول در رابطه با تفکر صحبت میشود، وادی پنجم در مورد عمل کردن به تفکر و حرکت کردن هست، وادی ششم اینکه عقل را بهعنوان یک فرمانروا بپذیریم، در وادی هفتم باید باقدرت تعقل و کشف مسائل ناشناخته، راه را پیدا کنیم؛ در این وادی مسئله پیدا کردن راه است. بسیاری راه را یافتهاند و بسیاری هم راه را پیدا نکردهاند، آنها انسانهای خوب و باارادهای هم بودهاند اما به دلیل نیافتن راه باعث نابودی خود و دیگران شدهاند.
در مورد واژههایی که در تیتر این وادی به کار گرفتهشده، کمی بررسی میکنیم. در زبان انگلیسی واژهها تفکیکشده هست اما در زبان فارسی چند کلمه را برای یک مفهوم استفاده میکنیم. ما چند واژه داریم؛ یکی مسئله یا problem هست، یعنی در موردش چیزی نمیدانیم اما روشی برای دانستن آن وجود دارد، ذهنهای پرقدرت مسئله را حل میکنند، مثل اعتیاد که پس از سالها حل شد. کلمه بعدی، سِر هست که در زبان انگلیسی میگویند secret و یک موضوع ناشناختهای نیست و بین دو نفر به اشتراک گذاشته میشود و نمیخواهند کسی متوجه آن بشود و تنها راه دستیابی به آن این است که یکی از آن دو نفر این سر را برملا کند. اما واژه راز در انگلیسی mystery، یک مفهوم ناشناخته و مجهول هست، حقیقت یک مفهوم ناشناخته و مجهول است و با واقعیت تفاوت بسیاری دارد و هرکسی نمیتواند به آن دست پیدا کند، برای مثال در آسمان کویر ستارههای بسیاری وجود دارد و دیده میشود، این واقعیت است اما حقیقت این است که تعداد زیادی از آنها صدها سال پیش از بین رفتهاند.کلمه رمز درواقع همان کد یا پسورد هست؛ مثلاً برای باز کردن یک گاوصندوق به رمز آن نیازمندیم. کلمه کشف به معنی آشکار ساختن هست. در رابطه با رمز و آشکار شدن یک حقیقت اگر بخواهیم اینها را به هم مرتبط کنیم، در این مقوله پیدا کردن و مفهوم آن حقیقت ناشناخته یک رمز دارد و معنای آن رمز همان راه و پیدا کردن راه است و راز همان چیزی است که ما دریافت میکنیم. طبق وادی هفتم ما هم میتوانیم جزء افراد کمخرد باشیم و هم میتوانیم جزء انسانهای خردمند باشیم. کمخردان بدون تفکر زندگی خود و دیگران را نابود میکنند اما خردمندان قبل از انجام هر کاری، خوب فکر میکنند. حتی قبل از صحبت کردن، زیرا کلام هم یک راهکار و یک تعیین مسیر هست.
قسمت دوم؛ آنچه برداشت میکنیم و این بسیار مهم است. هستند کسانی که سالهاست به کنگره میآیند اما هنوز چیزی برداشت نکردهاند. در زندگی، من برای یافتن راه شاید سالها تفکر کردهام. اگر میخواهیم مسیری را طی کنیم، ابتدا باید بدانیم کجا هستیم و این اولین گام است. شخصی مصرفکننده باید بداند درگیر اعتیاد است و راهی که برایش تعیینشده همان روش dst، کارگاههای آموزشی و...هست و انتهای این مسیر، رسیدن به خود است و اینکه چقدر میتواند برداشت کند بستگی به خود شخص دارد. بزرگترین گنجی که ما باید به آن برسیم گنج درون هست و برای رسیدن به این گنج، رمز را در اختیارداریم اما زمان زیادی نداریم. باید تا میتوانیم برداشت کنیم؛ از آموزشها استفاده کنیم و از اساتید الگوبرداری کنیم. ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
مشارکتها:
سلام دوستان اردشیر هستم یک همسفر. ارشد روانشناسی بالینی، کلینیک نشان سلامت.
ابتدا باید بدانیم فلسفه طرح وادی هفتم چیست و بر چه اساس مطرحشده؟ مهندس در این وادی بهصورت ریشهای به موضوع نگاه کردهاند. در این وادی از حقیقت صحبت میشود نه از واقعیت و میگوید برای کشف این حقیقت باید آن را پیدا کنیم و بعدازآن دریافت کنیم. گویی مهندس اشاره میکنند که درمان اعتیاد در کشور ما یک راز و رمزی است که قبل از آن کشف نشده و برای رسیدن به این حقیقت باید یکسری نقشهها را پیریزی کنیم. اگر بخواهیم حقیقت را بشناسیم و تفاوت آن را با واقعیت بدانیم، باید بگویم حقیقت شامل هیچ قیدی نمیشود. قید مکان، زمین، حالت و...حقیقت شامل پایه و اساس است. برای مثال چیزی را که من الآن دریافت میکنم تا ابدالدهر وجود دارد مثل خدا، علم و...درواقع این وادی میگوید حقیقت درمان اعتیاد را باید کشف کنیم که آقای مهندس آن را کشف کردهاند و بعد گفته حال باید ببینیم چه میزان از آن دریافت میکنیم. میزان دریافت به خود شخص بستگی دارد. درمان اعتیاد در کنگره یک حقیقت است.
سلام دوستان من دکتر فرشته تکیه فردی هستم مسوول فنی و موسس کلینیک فرشته در منطقه 4 و حدودا 10 سال یا 8 سال است که با آقای مهندس همکاری می کنم.
در رابطه با وادی هفتم؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی پیدا کردن راه و دیگری آنچه برداشت میکنیم. زمانی که خداوند انسان را خلق کرد، میتوانم بگویم رمز به انسان دادهشده ما باید به دنبال راز خلقت باشیم که پیمودن صراط مستقیم در زندگی هست. در کتاب در جستجوی معنا مطلبی خواندهام که اشاره میکند جهنم هنگامی است که در لحظه مرگ آن چیزی که هستیم با آن چیزی که میتوانستیم باشیم، ملاقات خواهد کرد و آنوقت اگر تفاوتهای زیادی باشد، حسرت خواهیم خورد که میتوانستیم بهتر از اینها باشیم اما نبودیم و دیگر وقتی هم برای جبران نیست. با خودم گفتم که از خودمان شروع کنیم و از خودمان سؤال کنیم که راه ما چیست؟ به دنبال چه هستیم و چه چیزی میخواهیم برداشت کنیم؟ هدف همه ما از ورود به کنگره، رسیدن به رهایی بیماران هست و اینکه راهکار درمان را ارائه بدهیم، اطلاعات و آگاهی درمان را منتقل کنیم تا همه آنها بدانند اعتیاد درمان دارد و باورشان را عوض کنیم و در این مسیر، کتاب ۱۴ وادی بسیار به ما کمک میکند و باوجوداین کتاب و کنگره ۶۰ بسیار آسان است که قوه عقل را بکار بگیریم، حس خودمان را پالایش کنیم و باورهای غلط را کنار بگذاریم. آقای مهندس سالها زحمتکشیدهاند تا این باور غلط که اعتیاد درمان ندارد را اصلاح کند و همه ما هم در این امر باید بکوشیم.
سلام دوستان دکتر بابک شربتیان هستم، کلینیک راستقامتان.
کشف حقیقت در زندگی همه آدمها است. این وادی درباره حقیقت گفته ولی حقیقت را باید از طریق عقل کشف کنیم. عقل درواقع پیامبر ثانی است که خداوند در اختیار ما قرار داده فارغ از هر دینی، ولی ما حقیقت آن را گم میکنیم. اگر عقل را گم کنیم منجر بهاشتباه میشویم و خیلی مهم است. همین عقل را اگر ما دنبال کنیم صد در صد به مسیر اصلی میرسیم و ما میتوانیم کشف کنیم. به قول آقای مهندس: اصلاً انسان به دنیا آمده تا بتواند مشکلات را حل کند و دنیا بدون مشکل معنا ندارد.
سلام دوستان دکتر شهرزاد هستم یک همسفر. (کلینیک دکتر مرادی).
من هم پیرو صحبتهای دوستان میگویم پیدا کردن مسیر درست، در بین انسانها یک خواسته مشترک هست. این پیدا کردن مراحل مختلفی دارد و ما باید در تمام ابعاد زندگی این مراحل را طی کنیم و همواره به دنبال یافتن راه درست باشیم، زیرا برای انجام هر کاری حتی یک کار ساده ابتدا باید مناسبترین، امنترین و بهترین راه را پیدا کنیم و قطعاً بهترین مقصد هم در انتظار ماست. در مسئله اعتیاد هم خود من تلاشم بر این هست که شخص بیمار بداند در کجا قرارگرفته و باید با کمک دوستان شخص رو متوجه این موضوع بکنیم و وقتیکه این مطلب برای فرد روشن شد مسلماً میتواند راه خود را بهخوبی بیابد. امیدوارم که هم در این مسیر کمکحال بیماران باشیم.
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر.
وادی به معنای راه است و تمام بزرگان تاریخ که به هدف مدنظر خود رسیده است، مسیر خودش را علامتگذاری کرده و چون مشکلات و سختیهای راه پشت سر گذاشته و مسیر را هموار کرده و به قله رسیده و به همین دلیل اگر به ما بگوید از این مسیر بالا بیایید ما میتوانیم به او اعتماد کنیم و سخنش را با جانودل قبول کنیم، اما اگر خود، پایین قله بایستد و بگوید که بروید بالا، کسی اعتماد نخواهد کرد. ۱۴ وادی کتاب عشق همان علامتگذاریهای مسیری هست که جناب مهندس پیموده است. به این دلیل میگویم سخت، چون از ازل کسی نتوانسته بود این مسیر را طی کند و سختیهایش را به جان بخرد و ما هم الآن میتوانیم این راه را برویم. تعداد زیادی در این راه تنها سراب دیدهاند و به بیراهه کشیده شدهاند، به کسی که تریاک مصرف میکرده، متادون دادهاند و شما خوب میدانید که متادون چه عوارضی دارد. خدا را شکر که راهی پیداشده که شخصی که مواد مصرف میکرده الآن میداند در روز چقدر باید پروتئین مصرف کند، چه زمانی بخوابد و چه زمانی بیدار بشود، محبت کند، خدمت کند و این بسیار ارزشمند است. نکته جالب اینجاست که در این مسیر، مقصد درمان اعتیاد بود اما الآن میبینیم که در بسیاری از بیماریهای دیگر هم امکان درمان وجود دارد. در خان ششم شاهنامه وقتی دیو سفید شکست خورد، دیوهای دیگر فرار کردند. جناب مهندس هم دیو اهریمن و تاریکی را که همان اعتیاد است خلع سلاح کرده و دیوهای دیگر یا همان بیماریهای دیگر هم به یاری خدا درمان میشوند.
سلام دوستان دکتر افشارمند هستم عضو هیئتعلمی دانشگاه اسلامشهر.
راجع به وادی اگر بخواهیم صحبت کنیم، وادی به معنی آبادی است. عطار هم از واژه وادی استفاده کرده و ۷ وادی را بیان کرده. جامی از ۸ وادی صحبت کرده. در اینجا هم ۱۴ وادی هست که درواقع این کتاب راه یک زندگی خوب و سالم را به ما نشان میدهد؛ مرحلهبهمرحله با تفکر آغاز میشود، وادی هفتم درواقع ستون این وادیها هست و با کشف و شهود و اطلاعاتی که به ما داده میشود باید از یک سری مجهولات برسیم به معلومات، از یک سری معلوم ناقص برسیم به یک معلوم درست و صحیح و زمانی که این اطلاعات را ارزیابی و تجزیهوتحلیل میکنیم، باید یک مسیر را پیدا کنیم. خیلی از انسانها بسیار هم بااراده و مصمم هستند اما قدم در یکراه غلط میگذارند و تصور میکنند بهترین راه کوتاهترین راه است، اما اینگونه نیست. آقای دکتر حاج رسولی همیشه به من میگفتند در را برو اما درست برو. زمانی که ما این راه را یافتیم باید به میزانی که ظرفیت ما هست از آن بهره ببریم. دوستان فرمودند کسی ممکن است بعد از سالها هنوز آنطور که باید برداشت نکردهاند اما شخصی هم ممکن است از همان ابتدا شروع به برداشت مفاهیم و دریافت اطلاعات کند. افرادی به دریا میروند و همه میگویند ما به دریا رفتهایم، درصورتیکه یکی از آنان فقط کمی در ساحل دریا قدم زده، دیگری در دریا شنا کرده و یکی دیگر در پریا غواصی کرده است و تعاریف در اینجا بسیار متفاوت است و برداشتهای متفاوتی هم خواهد شد.
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. کارشناس ارشد مشاوره.
درزمینهٔ اعتیاد راه پیداشده اما آنچه برداشت میکنیم متفاوت است. اینکه من فقط به رهایی جسم (ترک) یا به درمان برسم یا به تعادل برسم این بستگی به برداشت خودمان دارد. تأثیری که این وادی روی من داشته قطعاً رهایی من بوده. ویکتور فرانکل جمله زیبایی دارند که میگویند: ما رسالت زندگیمان را کشف میکنیم، ایجاد نمیکنیم. همانطور که مولانا در فی ما فی میگویند: هر انسانی برای انجام کاری به این دنیا آمده است و اگر هر کار دیگری انجام دهد اما رسالت اصلی خود را انجام ندهد انگار در انتهای کار، کاری انجام نداده. برای خود من هم همینطور بوده است؛ سالها به دنبال یافتن آن مسیر و رسالت بودم و اینکه من چه کسی هستم و برای چه به دنیا آمدهام و کنگره و این وادیها آن مهر نهایی را برای من زد.
صحبتهای جناب مهندس:
کتاب عشق بیشتر از 230 صفحه نیست ولی جالب است بدانید که 10 سال طول کشید تا این کتاب نوشته شد. البته از وادی یک تا وادی پنجم یا ششم را در تهران ظرف مدت یک هفته نوشتم، اما از وادی ششم یا هفتم به بعد، شاید هر وادی شش ماه یا حتی یک سال طول کشید. این حرف را برای اولین بار در اینجا میگویم، وقتیکه میخواستم این وادیها را بنویسم به هتلهای شهر چالوس میرفتم و در آنجا تنهایی یک یا دو هفته میماندم و یک وادی را مثلاً وادی هفت را مینوشتم تمام میکردم میآمدم به تهران. به این شکل اینقدر زمان طول کشید تا این کتاب 320 صفحهای به نگارش درآمد.
در وادی هفتم میگوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ دقت کنید یک رمز داریم و یک راز داریم و کشف حقیقت. فکر کنید که ما یک رمز داریم و یک راز و راز ما در یک گاوصندوق است. وقتی راز ما در گاوصندوق است تا رمز آن را پیدا نکنیم نمیتوانیم به راز آن پی ببریم. باید رمز را پیدا کنیم تا به راز برسیم. درمان بیماری اعتیاد یک رمز دارد اگر ما آن رمز را بلد باشیم میتوانیم به راز اعتیاد پی ببریم. یک موقعی است که ما میخواهیم مصرف نکنيم، هیچچیز هم از اعتیاد نمیدانیم، میگویند با دوستان ننشین، با رفقا ننشین، مواد مخدر نبین، زمینت را عوض کن، یارت را عوض کن، پرهیزمدار باش و از دیگر قصههایی که حتی در تمام کتابهای علمی هم نوشتهشده. چو ندیدهاند حقیقت ره افسانه زدند. این یک چیز کلی است؛ مثلاً میگوید اگر میخواهی با ماشین تصادف نکنید نباید از خانه بیرون بیایید. باید از خانه بیاید بیرون ولی باید آموزش ببیند و تربیت بشود. درمان اعتیاد این نشد که ما شخص را در کمپ بکنیم و بگوییم مصرف نکن؛ اصلاً بهعنوان یک درمانگر ما میخواهیم چه چیزی را مطرح کنیم و میخواهیم چهکار کنیم؟ وقتی موضوع نکشیدن و مصرف نکردن باشد، آری. ولی موقع درمان باشد نه. باید رمزش را پیدا کنیم تا گاوصندوق را بازکنیم ببینیم رمز آن چیست؟ و بارها گفتهام و این قضیه را ثابت کردهام، نمیگویم میخواهیم ثابت کنیم، بلکه ثابت کردهایم. چهل هزارتا، پنجاه هزارتا الآن حی و حاضر و موجود داریم. هروئینی را ما درمان کنیم و بگوییم در لابراتوار هرویین شب تا صبح کار کند و نه مصرف کند نه وسوسه شود. چیزی به نام craving را باید خط بطلان بکشیم. اگر هروئینی را درمان کردیم و در لابراتوار هروئین سازی کار کرد و مصرف نکرد میگوییم بله این شد درمان. اگر تریاکی را درمان کردیم و یک گوزَن به آن دادیم و گفتیم برو در مزارع خشخاش آنها را تیغ بزن و تریاکها را جمع کن و آنها را بریز در یک پاتیل و اگر مصرف نکرد آنوقت میگوییم درمان انجام شد. منظور ما از درمان این است و آنوقت ما به درمان رسیدهایم.
نمونهاش مبصرهایی که در کلینیکهای شما کار میکنند و یا راهنماهایی که در کلینیکهای شما کار میکنند؛ کلینیکهای شما پر از متادون و شربت تریاک است، مگر راهنما آنجا نیست؟ مگر راهنما دائماً دفتر رهجو را نمینویسد 2 سیسی شربت تریاک، نیم سیسی، پنج سیسی؟ مگر آنجا در کنار شما ننشسته که شما شربت را میریزد در ظرف و به شاگردها بدهید؟ این نمونه بارز درمان است دیگر. داریم میبینیم. حدود 300 کلینیک با ما کار میکند که حداقل 300 مبصر در آنجا کار میکنند که 50-60 کلینیک هم راهنما دارند. خب 300 تا 400 نفر در کلینیک شما کار میکنند که دائماً هم عوض میشوند، در محیطی هستند که تریاک هست و وسوسه و ناراحتی و craving و از این حرفها نیست. نه من امروز فقط مصرف نکنم! خب چیز خوبی است ولی چه زندگی مرگباری است ولی هر روز بگویم من مصرف نکنم! تا کی؟ تا قیامت؟! اصلاً برو بکش. چون رمز و رازش پیدا نشده، نه رازش پیداشده و نه رمزش. رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است 1: وقتی گاوصندوق باز کردی رازش این است که به شما میگوید راه چه هست و کدام است. راه درمان اعتیاد یک شبه و دوروزه نمیشود! درمان اعتیاد حداقل 10 ماه وقت نیاز دارد، درباره اعتیاد یکسری مزخرفات گفتند، حتی سازمان بهداشت جهانی گفت که واقعاً مزخرف و غلط بود، درست است که اسمش را یدک میکشد ولی مسمومیت مزمن درباره اعتیاد اصلاً صادق نیست، وابستگی دائمی هم اصلاً مفهومی ندارد! اصلاً یعنی چه وابستگی دائمی؟! مسمومیت مزمن یعنی چه؟! اصلاً مسمومیت نیست. اینقدر تفکر نکردهاند که اگر بگویند اعتیاد فرد معتاد مسمومیت مزمن است (مسمومیت قدیمی)، باید اول ثابت کند که مواد مخدر سم است، تریاک که سم نیست! چه کسی میگوید تریاک سم است؟! کدئین نارکوتین نارسئین مورفین و... هروئین دی استیل مورفین است که سم نیست. شیشه، آمفتامین سم نیست که. حشیش، THC سم نیست که! اگر سیانور بود میگوییم سیانور سم است ولی تریاک یا حشیش که سم نیست که! میگویند زیاد مصرف کنید سم است، هر چیزی هر قرصی دیازپام لورازپام آسپرین آکسار یا هر دارویی را هم شما زیاد مصرف کنید سم است. شربت سینه را هم شما پنج بطری بخور سم است. همهچیز سم است، آب خالی، نان بربری را شما 2 عدد بخور هضم نمیشود و خفه میشوید، سم است. خب سم که شما هر چیزی را زیاد مصرف کنید سم است. میگوییم رمز و رازش این است که اعتیاد جایگزینی است، یعنی مواد مخدر بیرون جایگزین مواد مخدر درون شده است، یعنی مورفین جای دینورفین را گرفته است، مورفین جای انکفالین را گرفته است و یا فلان ماده جای انکفالین را گرفته است. بالانس تمام ناقلهای عصبی مخدرهای طبیعی بههمریخته است. یک معتاد تمام سیستم بیوشیمیاش اصلاً کار نمیکند! خواب مشکل دارد، مسائل زناشوییاش اختلالات دارد، راه رفتنش اختلالات دارد، بدنش مشکل دارد و چاقیهای مفرط میاورد و هزاران مرض دارد. چون سیستم بالانس نیست. با کوچکترین مسئلهای سکته میکند، با کوچکترین مسئلهای مریض میشود، مرگومیر بینشان بسیار زیاد است (آنهایی که با سقوط آزاد ترک کردهاند) بروید نگاه کنید آمارگیری کنید، چون رمز و راز آن کشف نشده است.
ما در مسئله سرطان خون نوع حیوانی آن را آزمایش کردیم. انشا الله برسد به مراحل دیگر. ما روی نمونههای جانوری آزمایش کردیم، کیس هم دادیم، کنگره هم اکسپت شد در کشورهای خارج. خب این هنوز به نتیجه نرسیده انشا الله که به نتیجه برسد. آنهم همان رمز و راز کشف حقیقتش بود. ما باید ببینیم چه چیزی میخواهیم پیدا کنیم. حتی همین بیماری کرونا، (دکتر مهران هم که اینجا نشستهاند متخصص عفونی هستند) رمز و راز کشف حقیقتش چیست؟ صورتمسئله آن چیست؟ صورتمسئله بیماری کرونا تجمع مقداری ویروس در دهان، گلو، بینی، سینوس و ریه است و این تجمع ویروسها باعث مرگ شخص میشود و الیآخر. راهحل برای از بین بردن ویروس چه هست؟ آنتیویروس. شما یک آنتیویروس طبیعی پیدا کن و دهان را ضدعفونی کن. گلو و بینی و ریه را هم به همین ترتیب؛ که ما در کنگره این کار را میکنیم. شما جمعیت کنگره را نگاه کنید، صد و ده هزار نفر است. ما چه تعداد تلفات دادهایم؟ در یک کوچه میبینیم 2 نفر مردهاند ولی در کنگره... یکی دو نفر هم که در کنگره فوتشدهاند کسانی بودند که پروتکل را اجرا نکردند و اگر اجرا میکردند نتیجه میگرفتند.
ما میگوییم ما درمان قطعی اعتیاد را میخواهیم، استخوانلایزخم نمیخواهیم. بعضی از درمانها استخوانلایزخم است و وقتی بیرون میآید کار آسان میشود. بارها و بارها گفتهام که هر پزشکی دلش میخواهد بیمارش خوب شود. بیمار جان میکند، پزشک جان میکند، پرستار جان میکند، روانشناس جان میکند، مشاور جان میکند، دارند کار میکنند، اعصابها همه خورد، مریض هم به درمان نمیرسد. همه کار میکنند همه میخواهند که مریض خوب شود ولی نتیجه نمیدهد. علت آن چیست؟ علت این است که راه درمان غلط است. راه را غلط میروی. میخواهی بروی به چالوس باید از شمال بروی ولی بهطرف جنوب میروی. حالا بهطرف جنوب میروی، راه سنگلاخ هم هست، دره هم هست، پرتگاه هم هست، کفشت هم خرابشده است، پایت هم تاول میزند... خب به نتیجه نمیرسی. کادر پزشکی در اعتیاد الحق زحمت میکشد و من شاهد هستم. سروکله زدن با شخص خمار آدم را بیچاره میکند. صحبت کردن با یک مریض معمولی، مریض قلب، ریه، کبد مشکلی ندارد، ولی صحبت کردن و متقاعد کردن یک فرد مصرفکننده که خمار هم باشد و مواد هم مصرف نکردهکار بسیار دشواری است و اصلاً کار آسانی نیست. حالا چقدر قرار است از او پول بگیرد؟ 50 تومان، 20 تومان، 100 تومان... میدانید چه مشقتی دارد؟ پیر میکند و بعد پول هم نمیدهد. میگوید آقای دکتر ندارم حالا بعداً میدهم و هزاران مکافات دیگر. ولی بااینوجود اگر ما آن راز درمان اعتیاد را بدانیم، فقط همین را بدانیم که اعتیاد یعنی جایگزینی و ما باید ناقلهای عصبی را درست کنیم که درست کردن این مسئله حل است.
ما یکچیزی داریم به نام بیماری، یکچیزی داریم به نام اختلالات و یکچیزی داریم به نام سندروم. وقتی یکچیزی را گفتیم اختلالات است یعنی هیچ درمانی ندارد. میگوییم بیماری یعنی عامل بیرونی است مثل میکروب یا ویروس یا عامل درونی است مثل خون، رگ، قلب یا اینهاست. یکسری اختلالات است که منشأ آن معلوم نیست که به آنها اختلالات میگوییم. برای مثال اسکیزوفرنی جز اختلالات است، بایپولار اختلالات است، اعتیاد اختلالات است. چون اعتیاد رفت در جدول اختلالات یعنی قابلدرمان نیست. مثلاً سرطان را میگوییم درمان ندارد و باید کارهای موقتی کنیم؛ بنابراین اگر ما بتوانیم و توانستیم اعتیاد که جزو اختلالات است، اگر ما یک بیماری اختلالات را حل کنیم گویی میتوانیم تمام بیماریهایی که شامل اختلالات است تا مرحله 95 درصد آنها را درمان کنیم و ما الآن داریم میبینیم که اعتیاد درمان دارد فقط به خاطر اینکه رمز و رازش پیداشده است. هر کاری که ما بخواهیم انجام دهیم باید اول راه آن را پیدا کنیم. میخواهیم مغازه بزنیم، میخواهیم زمین بخریم، میخواهیم ازدواج کنیم، حتی اگر میخواهیم متارکه کنیم، میخواهیم خارج از کشور برویم، میخواهیم ویزا بگیریم، میخواهیم در رشته تخصص بگیریم و... هر کاری که میخواهیم بکنیم اول باید راه منطقی و عقلایی آن را پیدا کنیم و بعد آنچه برداشت مینمایند.
ممنون از همه عزیزان. دو هفته آینده خانم دکتر فرشته استاد جلسه هستند. البته این هفته، هفته مرزبان و ایجنت هست که بچههای کنگره 60 از مرزبانان و ایجنتها با پاکت تشکر و قدردانی میکنند. عزیزان هم اگر بخواهند قدردانی کنند مشکلی نیست.
از اینکه به حرفهای من توجه کردید از همه ممنونم.
نگارش: مسافر بهمن و علی
تهیه و تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
810