جلسه هفتم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگرۀ 60؛ نمایندگی زالپارس؛ با استادی مسافر حسین ، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه "کار، تحصیل، قدرت" شنبه نهم مردادماه 1400 ساعت 16 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک باردیگردر این مکان بسیار ارزشمند در کارگاه آموزشی زال پارس در خدمت شما عزیزان هستم تا آنچه را که آموختهام در اختیار شما قرار دهم و در ادامه از مشارکتهای شما آموزش بگیرم.
اما دستور جلسه این هفته کار، تحصیل، قدرت هست. دلیل اینکه امروز من در خدمت شما در این جایگاه نشستم تعطیلات تابستانی که در پیش روداریم هست. یکی دیگر از دلایل هم این هست که دوست داشتم تمام دوستان را از روبرو ببینم و در این مدت دو هفته که یکدیگر را نمیبینیم با شما سخنی گفته باشم.
در ابتدا امیدوارم این تعطیلات به همه شما خوش بگذرد و نهایت استفاده را از این ایام لذت ببرید. اولین سفارش من برای سفر اولیها هست که به مسافرت نروند و همانطور که میدانید نرفتن مسافرت در سفر اول در کنگره 60 یک قانون هست و برای اینکه در کارمان موفق باشیم باید به قوانین احترام بگذاریم.
شاید برای شما نرفتن مسافرت کمی سخت و مشکل باشد اما با آموزشهایی که در کنگره فراگرفتهایم میتوانیم از این اندوخته استفاده کنیم و آنها را در زندگی کاربردی کنیم.
آقای مهندس بنیان کنگره در روز چهارشنبه خیلی جامع و کامل در مورد دستور جلسه صحبت کردند و در همین مورد شعری را بیان کردند با این مضمون که برو قوی شو اگر عزم زندگی داری که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است.
من اگر بخواهم برگردم به گذشته خودم و به این فکر کنم که از این دستور جلسه چه برداشتی میتوانم با توجه به گذشته خودم داشته باشم به این نتیجه میرسم که میبینم درگذشته خیلی کار میکردم. صبح ساعت 6 از خانه بیرون میزدم و تا 11 شب کار میکردم. تصورم این بود که چون خیلی کارمی کنم قدرت زیادی دارم اما عملاً بسیاری از چیزهای دیگر را ازدستداده بودم. تفکرم این بود که اگر انسان پول داشته باشد همهچیز دارد؛ اما وقتی وارد کنگره شدم دیدم نه واقعیت چیز دیگری است.
کار خوب هست، تحصیل خوب است و داشتن قدرت هم بسیار خوب و مفید است اما هرکدام از این آیتمها در جای خودش خوب و باید بهجا استفاده بشود. من به جهت اینکه مصرفکننده مواد بودم فکرمی کردم باانرژی کاذبی که مواد به من میداد فقط باید کارکنم و با پول میتوانم بسیاری از مشکلات را حل کنم.
برای اولین بار در شعبه الهیه بود که با این دستور جلسه برخورد کردم و وقتی این دستور جلسه را شنیدم با خودم گفتم یعنی چه؟ من آمدهام که اعتیاد خودم را درمان کنم اینگونه مسائل به چه درد من میخورد؟ طبیعی بود که در ابتدای سفرم با چنین افکاری روبرو شوم؛ اما رفتهرفته و باگذشت زمان و آموزشهایی که از کنگره گرفتم به این نتیجه رسیدم که واقعیتهایی در زندگی وجود دارد که فراتر از افکار من در دوران مصرف بوده است.
یک مصرفکننده مواد مخدر وقتی وارد کنگره میشود و درمسیرآموزش و درمان قرار میگیرد در حقیقت در مسیر تحصیل قرار میگیرد. تحصیل و فراگیری علومی که تابهحال با آن بیگانه بوده است. همین فراگیری علوم هست که فرد را به تعادل و همچنین رهایی از مواد مخدرمی رسانده یک فرد درگیر مواد مخدر میتواند بهفرمان عقل برسد. آقای مهندس دژاکام با کشف روش DST و شکافتن صورتمسئله اعتیاد گام بسیار بزرگی درزمینهٔ اعتیاد برداشتند که سالها لاینحل باقیمانده بود.
اساساً انسان موجودی نیست که اگر بهعنوانمثال جسمش به تعادل برسد همهی کارهای او به سرانجام رسیده است بلکه روان و جهانبینی از مسائل بسیار مهمی است که تأثیر بسزایی در نگرش آدمها به زندگی دارد.
در پایان از اینکه صبوری کردی و به حرفهای من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.
تصویربرداران مسافررحیم و مسافرحسن
نگارش وتنظیم برای وبلاگ: مسافرحسن
باتشکرازمرزبان کشیک مسافرمحمد و لژیون خدمت گذار(لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1175