وقتیکه قرار شد در مورد «سی دی نیروهای خفته» بنویسم اولین چیزی که به ذهن من رسید این بود که چرا جناب مهندس روی این جمله؛ غم بزرگ میتواند انسان را به دو درجه پایینترین یا بالاترین مقام خاص الهی سوق دهد، بسیار تأکید کردند. چون این روزها پس از کسب تجربیات و آموزش در کنگره هر کدام از ما میدانیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم در زندگی غم و شادی را کنار هم داریم. با تعمق بیشتر متوجه شدم در لایه زیرین این جمله؛ ما بر سر دوراهی انتخاب قرار میگیریم و میتوانیم با اختیار خود نامه آینده خود را بنویسیم، درواقع تصمیم با خودمان است؛ در وجود غمها شکی نیست اما من در برابر آن، چگونه عمل کنم اهمیت دارد و تعیینکننده است، بنابراین اینجا هم گفتههای ناب استاد بزرگوار به کمک من میآید که برای چگونگی واکنش به مصیبت و گرفتاریها باید تفکر کنم و صورتمسئله آن را بشکافم و بدانم که با تجزیهوتحلیل صحیح میتوانم از بزرگترین مشکلات هم درس بگیرم و همچنین راه رسیدن به مقصد موردنظر را هموار کنم و حتی به عالیترین درجات هم برسم.
از منظر دیگر این جمله میتواند آرامبخش و امیدوارکننده برای هر انسان آشفتهحال باشد که در برابر هر غمی حتی بزرگترین آن استوار بایستد و بفهمد که این اندوهها همیشه مسئله منفی نیستند و پلی برای عبور و رسیدن به مقصد مطلوب و پیشرفت هستند و باتلاش، حرکت مداوم و درست خود برسد به آنچه خواستار آن است. بداند که فقط این آشفتگیها مسبب تمام کابوسهای شبانه اوست و بهجز اینکه بپذیرد که تا آرام و امیدوار و تلاشگر نباشد مسئلهاش حل نخواهدشد و با این وضعیت در مسیر دیگری که پر از رنج و سختی و تاریکی است پا خواهد گذاشت که نتیجهاش سقوط است؛ اما اینکه از کجا بفهمد کدام غم ارزشمند است و چگونه آن را اسباب رسیدن به بهترینها کند نیازمند تجزیهوتحلیلی مضاعف است که آیا این نگرانی و درد و رنج من تاریخ انقضا معتبر دارد یا خیر؟ آیا مانعی است که فقط در حد یک تصور منفی ذهنی مربوط به گذشته است و فکر کردن به آن حاصلی جز ربودن آرامش و وقت من را ندارد؟ پس باید بسیار نادان باشم که خود را از آن رها نکنم. یا نه با بررسی و تجزیه جزئیات آن ببینم در پس آن؛ چه درسی برای من نهفته است که این تنها با رسیدن به عقل و درایت امکانپذیر است.
گاهی این رنج و اندوهها ساخته فکر خودمان است و در زندان خودساخته گیر کردیم و بدانیم نگرانیها به نقطهای کوچک سایه بزرگ میاندازند؛ بنابراین باید با تمام توان این عوامل مزاحم را بر سر راه برداریم. نکته دیگر اینکه به هیچ قیمتی نمیتوان جلوی بعضی اتفاقات را گرفت بنابراین فکر کردن برای چیزی که هنوز رخ نداده هم کار عبث و بیهودهای است و فقط نیروی ذهنی و قدرت تفکر را میگیرد. زندگی بدون غم و اندوه امکانپذیر نیست و هرکسی در دورههای مختلف از زندگی خود باید متحمل سختیهای گوناگونی شود، چنانچه شاعر بزرگ ما جناب رودکی میفرمایند: زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو؛
در این میان فقط امروز یعنی لحظه حال به من تعلق دارد و بهسادگی میتوان در برخورد با هر پدیده و معضلی به قسمتهای منفی و سیاه آن نگاه کرد یا بخشهای مثبت و نیروزای آن را دید، قرار نیست همهچیز بهدلخواه ما باشد؛ قرار است ما با همهچیز زیبا برخورد کنیم. پس چهارچوبهای کهنه را بشکنیم و الگوی تازه فکری بسازیم و روی اندیشههای خود کارکنیم و دوراندیش باشیم تا بهترین و مطلوبترینها را کسب کنیم و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشیم و سپس چراغ راهی برای انسانهای دیگر بشویم.
موضوع دیگر اینکه نیروهایی بهصورت بالقوه در وجود انسان نهفته است؛ چنانکه حضرت علی میفرمایند: آیا گمان میکنی تو جرم صغیری هستی، درحالیکه در تو، جهان بزرگتری درهمپیچیده و متمرکزشده است. این نیرو در میان فرهنگهای مختلف اسمهای گوناگونی دارد که برخی معتقدند برای رشد و پیشرفت و اتفاقهای اعجابانگیز باید آنها را بیدار کرد که در این مطلب هم جناب مهندس با تجزیه آن به سه بخش یعنی نیروی خفته الهی، شیطانی و خنثی تأکید نمودند که چشم دلباز کنید که فقط جنبه مثبت آن را نبینید و این را به ما یادآوری میکنند که در برخورد با هر چیزی تمام جوانب آن را بررسی کنید. ممکن است تجربه بیداری این نیروها برای برخی لذتبخش و روشنگر بوده و تغییراتی در آگاهی آنها به وجود آورده است که این در مورد حالات بسیار خاص و نادر است اما موردی که بیشتر خود را نشان داده، بیداری این نیروها شوکی برای کل سیستم عصبی و روانی دارد شاید هم به دلیل عدم توانایی در رویارویی با بسیاری از حقایق است؛ بنابراین حواسمان باشد که گاهی رسیدن به چیزی شاید سخت نباشد اما اینکه تحمل آن را داشته باشیم بسیار اهمیت دارد همانطور که استاد گفتند رفتن در اقیانوس اهمیت ندارد بلکه در اقیانوس زندگی کردن مهم است و این سه مؤلفه زندگی که چه بخواهیم؛ چه فرمانی بگیریم و چه نامهای بنویسیم باید در رأس امور ما باشد.
جهان و حیات باتلاق بزرگی نیست که انسان در آن دستوپا بزند بلکه اتفاقهای خوشایند و باشکوه میان همین سنگلاخها و مصیبتها رخ میدهد، فقط کافی است فرمانهای الهی را در عمل اجرا نماییم تا راه را گم نکنیم و جزء راهگمکردگان قرار نگیریم؛ از کسانی که پیش از ما مسائلی را تجربه نمودند استفاده کنیم و از تفکرات منفی دوریکنیم زیرا فرصتهای ما دوام چندانی ندارند و مهمتر از همه بر روی خواست تکیه کنیم و درنهایت چالش ما این است که باعقل و عشق که بالاترین مقامی است که هر انسانی میتواند به آن برسد و باورهای درست که هر سه کاملکننده همدیگر هستند چگونه بهترینهای خودمان را رواج بدهیم.
برداشت از سی دی نیروهای خفته
نویسنده: همسفر حکمت کمک راهنمای لژیون 19
ارسال: همسفران نمایندگی شیخ بهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2666