هشتمین جلسه از دوره بیست و سوم ازسری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60، ویژه مسافران نمایندگی آزادی با استادی مسافر علیرضا و با نگهبانی مسافر قاسم و با دبیری مسافر علی با دستور جلسه "وادی چهارم و تأثیر آن بر روی من" در روز یکشنبه 30 خردادماه سال 1400 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که توفیق خدمت به من داده شد. از نگهبان جلسه و ایجنت و لژیون مرزبانی سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قراردادند. تا بتوانم خدمت کنم. وقتیکه وارد شعبه آزادی شدم. یک خاطراتی برای بنده زنده شد. کمک راهنمایی و شالی را که به گردن دارم. مدیون یک آموزشی هستم. در شعبه آزادی، باید یک قدردانی کنم از کسانی که پیشکسوت بودند؛ و شعبه آزادی را راهاندازی کردند.
یادم است، روزی که برای افتتاحیه شعبه آزادی در این مکان حضور پیداکرده بودیم. آقای وحید هاشمی یادش به خیر، با تعدادی زیاد از بچهها خیلی زحمت کشیدند. شاید 2، 3 ماه اینجا کارکردند. اینجا به این شکل نبود. آقای خان برای افتتاحیه در این شعبه حضور پیداکرده بود. هیچوقت آن صحنه از یادم نمیرود؛ و باز آن تصاویر برایم زنده شد.
افرادی که در کنگره خدمت کردند. الآن حضور ندارند. ولی صور پنهانشان همیشه در کنگره بوده و هست؛ و همیشه خواهد بود. باید قدردان این عزیزان باشیم. طوری میتوانیم قدردانی کنیم که این راه را ادامه بدهیم؛ و یک کاری کنیم؛ که این چراغ همیشه روشن بماند. تا آیندگان بتوانند استفاده کنند. چراکه من و شما زیر این سقف به حال خوش رسیدیم؛ و کاری کنیم؛ که افراد دیگر بتوانند استفاده کنند؛ و این چراغ همیشه روشن بماند.
در اینجا خاطرات شیرینی دارم. یک روز آقای وحید هاشمی و مجتبی بیغم کلاسی گذاشتند؛ و ما 6 نفر بودیم؛ که به ما آموزش دادند تا برای امتحان کمک راهنمایی آماده شویم؛ و از این شعبه من خاطرات خوبی رادارم. خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم.
و اما دستور جلسه وادی چهارم است. در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، وقتی بهعنوان یک مصرفکننده وارد کنگره 60 میشوم. با یک مثلثی مواجه میشود. به نام درمان اعتیاد و در ادامه متوجه شدم. درمان تمام مشکلات و مسائل من روی همین مثلث است؛ که اضلاع آن جسم، روان، جهانبینی است. من اول که وارد کنگره میشوم. اول جسمم باید به تعادل برسد. اصلاً نمیدانم روان و جهانبینی چیست میآیم مواد مخدرم را کنار بگذارم. وقتی یواشیواش به کنگره میآیم. متوجه نمیشوم به این شکل نیست. درست است. جسم من با شربت به تعادل نسبی میرسد. ولی یکچیزهای دیگر هم در کنار این خیلی مهم است. روان و جهانبینی است؛ و مهمترین ضلع به نظر من همین جهانبینی است. جهانبینی شامل خیلی چیزها میشود.
همانطور که میدانید مطالبی که در کنگره 60 است؛ و همانطور کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر است؛ که منابع آموزشهای کنگره 60 است. 14 تا وادی برای ما تعریفشده. سیدیهای که آقای مهندس برای ما هر هفته ارائه میدهند.
14 تا وادی بسان 14 تا ستون و 14 قانون زندگی هستند. اگر من بتوانم این قوانین را متوجه شوم؛ و در زندگی خودم اجرا کنم. به صلح آرامش و ثبات و به آنجای میرسم که کنگره میخواهد؛ و حال خوش است. از وادی اول تا وادی چهارم که به وادیها تفکر معروف هستند.
من در وادی اول فکر کردن را یاد میگیرم؛ که به چه چیزی فکر کنم و به چه چیزی فکر نکنم. طوری فکر کنم؛ که راه برگشت به عقب نداشته باشم. وقتی آموزش میگیرم شیطان به زیباترین شکل به سراغ من میآید؛ که از مهمترین ابزارش ناامید کردن است.
یک مسافر و یا یک شخص بخواهد در مسیر صراط مستقیم قدم بردارد از آن حربه استفاده میکند. مهمترین حربه شیطان ناامیدی و پوچگرای است. میگوید: تو عددی نیستی میخواهی چهکاری انجام بدهی؟ درمان شدهای میخواهی چیکار انجام بدهی فکر کردن را یاد گرفتهای، اینجا است؛ که وادی دوم به سراغ من میآید؛ و به من کمک میکند؛ و به من میگوید: تو بیهوده خلق نشدی پوچ نیستی و خیلی ارزشمندی و یک جمله در کتاب 60 درجه است؛ که میگوید: انسان جایگاه انسانی خود را در جای جاگذاشته است؛ و باید آن را بیاید؛ و من دنبال آن میروم که آن را پیدا کنم؛ و در ادامه به شکل دیگر نیروهای بازدارنده و منفی بیایند سراغم و بگویند: تو که داری ترک میکنی باید خانواده و دوستانت بهت کمک کنند. خودت تنهای این را نمیتوانی بروی اینجا، وادی سوم به کمک من میآید؛ و میگوید: علیرضا هیچکس بهاندازه تو نمیتواند به خودت کمک کند. خودت باید حرکت کنی؛ و خودت باید بخواهی و از زانوی خودت بگیری و بلند شوی و دیگران هم ازنظر مشورتی شاید بتوانند به تو کمک کنند.
و در ادامه شاید برای من گریزگاهی پیدا شود. من میگویم من آمدهام در این راه و میخواهم کارم را انجام بدهم. خداوند باید به من کمک کند؛ و اینجا وادی چهارم به کمک من میآید و میگوید: در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، وقتی سیستم ایکست را خراب کردی دنبال مواد مخدر رفتی خودت باید اینها را درست کنی. بدهی بالا آوردی، ور شکشت شدی، دچار مشکلات و مسائل خانواده شدی. این را خودت باید درست کنی. مسائل حیاتی یعنی مسائل زندگی و مسائل زندگی من به خداوند ربطی ندارد.
تنظیم و ارسال، تایپ، عکس: مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
986