جلسه اول از دور چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی نمایندگی دلیجان کنگره۶۰، با استادی مسافر محمد و نگهبانی مسافر یاسر و دبیری مسافر طاها با دستور جلسه "وادی چهارم و تاثیر آن روی من" دوشنبه 31 خردادماه 1400 راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، ابتدا از راهنمای عزیزم آقای فهیمی تشکر میکنم که به من اجازه دادند چهارده جلسه در جایگاه نگهبانی خدمت کنم و آموزش بگیرم، آموزشهای خوبی را در این مدت دریافت کردم. هر اتفاقی که در کنگره پیش میآید جنبه آموزشی دارد، و اگر در کنگره به همه اتفاقات به دید آموزش نگاه کنیم میتوانیم خیلی از مسائل خودمان را حل کنیم، همچنین از دبیر عزیزم آقای یاسر که چهارده جلسه من را همراهی کردند، تشکر میکنم و در ضمن جایگاه نگهبانی آقا یاسر و جایگاه دبیری آقا طاها را تبریک میگویم انشاالله متعاقباً این دو عزیز را در جایگاه کمک راهنمایی ببینیم. در کنگره ۶۰ ابتدا اشخاص برای درمان اعتیاد میآیند، اما پس از سفر کردن و درمان قطعی اعتیاد در مسیر آموزش و خدمت قرار میگیرند و جایگاههای مختلفی را در کنگره تجربه میکنند و از راهنمای گرامی آقای فهیمی و نگهبان جلسه تشکر میکنم به جهت اینکه به بنده اجازه دادند امروز در جایگاه استادی خدمت کنم.
دستور جلسه وادی چهارم و تاثیر آن روی من، عنوان این وادی این است که در مسائل حیاتی به خداوند سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، یک مسئلهای در مذاهب و ادیان مختلف وجود دارد که انسانها هر چیزی را به خداوند نسبت میدهند، مثلاً اگر من خوشبختم و یا بدبخت هستم و یا اگر اتفاقی برایم میافتد و یا توانایی انجام کاری را ندارم اینجا خداوند را مقصر میدانم، در حالی که خداوند در هستی حکم یک قاضی و داور را دارد و من بازیگر هستم و در قبال حرکتی که انجام میدهم برای من حکم صادر میشود، و بین قاضی جهان مادی و قاضی هستی یک تفاوت اساسی وجود دارد که قاضی جهان مادی بر حسب یک گزارش و یا یک پرونده رای یا حکمی را صادر میکند، اما قاضی هستی همه چیز را میبیند و با توجه به حس و تفکر و عملکرد من در مورد من قضاوت میکند وحکم صادر میکند حتی بدون اینکه ذرهای کم یا زیاد شود همانطور که در قرآن شریف بیان شده است که: «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره» و هر عمل خیر یا شری را که انسان انجام میدهد قطعاً انعکاس و نتیجه آن را خواهد دید.
در کلام الله حجت تمام شده است، ما چیزی به عنوان جبر نداریم حالا درست یک جاهایی جبر وجود دارد، ولی جبری که بخواهد سرنوشت و کار ما را رقم بزند وجود ندارد، چون جبر خود دلیل بر بیعدالتی میباشد، جبر زمانی اتفاق میافتد که من مجبور باشم و باید یک اتفاق برای من بیفتد، من بذری را کاشتهام یا کاری را انجام دادهام، و همانطور که میدانید گندم از گندم بروید جو ز جو، وقتی من حنظل کاشتهام نباید انتظار داشته باشم خرما یا یک میوه شیرین و گوارا برداشت کنم.
انسان با سعی و تلاش خودش مسائل خودش را رقم میزند یک انسانی در راستای حل مسائل خودش سعی و تلاش میکند، ولی شخصی دیگر فقط به خداوند واگذار میکند و همه تقصیرها را گردن خداوند میاندازد، که درکنگره۶۰ نیز این مسائل اتفاق میافتد، به عنوان مثال یک شخصی وارد کنگره میشود آموزش میگیرد کارش را درست انجام میدهد به درمان سیگار و مواد میرسد و در ادامه جایگاههای مختلف خدمتی را تجربه میکند و نتیجه آن را در زندگی نیز خواهد دید، و به موفقیت بالایی میرسد، اما شخص دیگر هنوز بر سر دوراهی مانده است که آیا این مسیر درستی هست یا نه، آیا بازگشت کنم و دوباره مواد مصرف کنم یا مصرف نکنم؟ خب مسلماً تکلیف این شخص معلوم است و به این سرنوشت که برای خودش رقم میزند محکوم است و باید در این سرگردانی بماند و این همان عدالت است، چون هر شخصی نسبت به سعی و تلاش و افکار و اندیشهاش در جهان هستی با او برخورد میشود و اگر خداوند با افرادی با افکار و اندیشه و اعمال متفاوت یک جور برخورد کند و قضاوت یکسانی داشته باشد، این بیعدالتی میباشد.
پس تکلیف مشخص است، ما نباید در مسائل حیاتی به خداوند واگذار کنیم، چرا که تمام مسائلی که داریم، حاصل اعمال خودمان است و اگر به مشکلی برخورد میکنیم باید به درون خود بنگریم و علت را در وجود خودمان جستجو کنیم، گاهی اوقات یک شاگرد وظایف و تکالیف خود را درست انجام میدهد و تلاش میکند اما به یک مسئله سخت برخورد میکند، آنجا معلم او را یاری خواهد داد، چون تلاش و خواست قلبی را در وجودش میبیند، ولی شخص دیگر فقط جهت تظاهر یک سری تکالیف را انجام میدهد و در باطن خواستهای ندارد دیده بان محترم آقای حکیمی نیز روز سه شنبه در شعبه امین قم در صحبت هایشان این مسئله را بیان کردند، که وقتی یک رهجو برای راهنما سیدی مینویسد و حتی اگر سی دیها را کامل بنویسد اما خواسته و هدف درونی نداشته باشد، و به عمق آموزشها توجه نکند این همان تظاهر به تلاش کردن است و اینجا نمیشود گفت، که خدایا چرا سرنوشت من اینگونه است و سرنوشت فلان شخص یک جور دیگر است وقتی شخص تکلیف خودش را نمیداند، نباید انتظاری از خداوند یا شخص دیگر داشته باشد.
در بیرون از کنگره این مسئله تخریب زیادی را به وجود آورده است، انسانهای زیادی معتقدند که همه چیز دست خداوند است و خیلیها تلاش نمیکنند و مسائل خود را به خداوند واگذار میکنند، اما خداوند به انسان اختیار داده است و خود خداوند در قبال این اختیاری که به انسان دادهاست، تاوان پس میدهند و من باید این مسئله را متوجه شوم و درک کنم که از این اختیار در مسیر درست استفاده کنم و باید بدانم که من میتوانم همه چیز را درست رقم بزنم، و اگر امروز یک برگ چکی را میکشم باید تلاش کنم و آن را پاس کنم نه اینکه بدون تدبیر و تامل یک برگ چک را به طلبکار بدهم به این منظور که برای مدتی رضایت ایشان را جلب کنم اما بعد از مدتی منجر به زندان رفتن من شود، که در اینحال، من مسئول اعمال خودم هستم.
اگر این قضیه را درک کنم و از خداوند انتظار بیجا نداشته باشم با تفکر سالم بهترین عملکرد را با کمترین کنش خواهم داشت، من باید بدانم که در مسیر مسائل خودم باید خودم حرکت کنم و در این صورت خداوند نیز به من یاری خواهد رساند و به موفقیت نیز دست خواهم یافت برای همه دوستان آرزوی موفقیت دارم و از اینکه به صحبتهای من گوش کردید ممنون و سپاسگزارم.
تایپ و عکس: مسافر سعید
-
منبع:
دلیجان
- چهار شنبه 2 تير 1400
- تعداد بازدید از این مطلب :
752