ششمین جلسه از دور بیستم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی دکتر مهدیه و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر بیژن دستور جلسه: «کتاب عبور از منطقهی 60 درجه زیر صفر و تصاویر آن» روز جمعه مورخ 28 خردادماه 1400 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدیه هستم همسفر:
دکتر مهدیه عبدالله زاده هستم مؤسس و مسئول فنی کلینیک زندگی آرام، فلکه دوم صادقیه ابتدای اشرفی اصفهانی که به مدت ده سال است که در حوزهی درمان اعتیاد فعالیت دارم.
دستور جلسهی امروز: کتاب عبور از منطقهی 60 درجه زیر صفر هست. این کتاب درواقع مرجع کنگره نامیده میشود و میتوانیم از این کتاب بهعنوان نقطهی صفر کشف درمان اعتیاد نام ببریم و این کتاب خودآموزی برای درمان اعتیاد است که به زبان بسیار روانی نوشتهشده و هرکسی بهتناسب ظرفیت وجودی خودش، چه کمسواد، چه تحصیلکرده خیلی راحت میتوانند از محتویات این کتاب استفاده کنند. مهمترین نکتهای که از ابتدا در این کتاب به آن توجه شده این است که کوتاهترین راه بهترین راه نیست. در هر زمینهای، مخصوصاً درزمینهٔ ی اعتیاد، برای اینکه در خیلی از مواقع برای رسیدن به مقصد بهدرستی یا نادرستی مسیر توجه کرد و راهی را انتخاب کنیم که بعد از عبور از سختیها و مشقتها بینتیجه نماند.
در این کتاب آقای مهندس مسیر سفر خودشان که از ماه رمضان سال 75 شروع شد را نوشتهاند و توضیح دادند، مصرف تریاک خودشان را به پنج قسمت تقسیم کردهاند که یک نوبت در سحر و یک نوبت در افطار و سه نوبت در طول روز استفاده میکردند و شروع به تیپر کردن مقدار و دفعات مصرف کردند و تا حدود آذرماه سال 76 که کلاً سفرشان به اتمام رسید و ایشان رها شدند. این کتاب بهاینعلت به نام عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر نامگذاری شده که خود مسئلهی اعتیاد به سرمای 60 درجه زیر صفر یا شاید بدتر تشبیه شده و همانطور که سرما سلولهای بدن را منجمد میکند، اعتیاد هم همینطور علاوه بر اینکه جسم را نابود میکند آسیبهای خیلی جدی در افکار، احساسات و ارتباطات افراد وارد و کلاً زندگی را مختل میکند.
در کتاب بیان شده زمانی که فرد درگیر اعتیاد میشود برای اینکه بتواند از سرمای منفی 60 درجه جان سالم به درببرد نیاز به یکسری ابزار دارد، این ابزاری که در درمان اعتیاد استفاده میشود درواقع همان آموزشهای کنگره است و نیاز به توشهی راه است که همان شربت اوتی هست که استفاده میشود و همچنین نیاز به اصل موضوع که راهنما و بلد راه است دارد. موضوعی که بیان شده این است که هستی بر مبنای سه مؤلفه در جریان است که این سه مؤلفه عبارتند از: صوت، نور و حس. این موضوعی است که به آن در کتاب بهخوبی اشاره شده و کلمات و تصاویر و نوت های موسیقی به آن اشاره دارند. نکتهی دیگری که در کتاب به آن اشاره شده است این است که بزرگترین دشمن هرکس در درون خود فرد است که همان جهل و ناآگاهی فرد میباشد.
چهارده قانون در این کتاب مطرح شده که آقای مهندس در طول مسیر علاوه بر تیپرینگ دارویی که استفاده میکردند از راهنماییهای اساتیدی چون سردار هم استفاده میکردند که این قوانین از قانون یک به ترتیب: با تفکر ساختارها آغاز میگردد شروع میشود و این نشان میدهد که اولین مرحلهی خلقت تفکر هست و در قوانین بعدی بیان میشود که تفکر بهتنهایی کافی نیست در کنار تفکر، رفتن و رسیدن هم خیلی مهم است و درنهایت به قانون چهاردهم میرسیم که بیان میکند که شنهای روان دو راه دارند یا اینکه بروند و به دریا برسند یا اینکه درون کویر درگیر گردباد و طوفان باشند. علاوه بر قوانین چهارده تصویر هم در این کتاب قرار داده شده و خیلی جالب است که چهار تصویر از این چهارده تصویر، عبور از یخبندان را شرح میدهند و چهار تصویر روایتگر یک درخت یا تنهی درخت پوسیدهای هست که این تنهی درخت از درون خورده شده و درواقع جسم افراد مصرفکننده است که از بین رفته و آسیب دیده است. سه تصویر از این چهارده تصویر هم نبرد درون را نشان میدهد که نبردی بین عقل و نفس است. تعریفی که از نفس در این کتاب شده این هست که نفس درواقع مجموع خواستههای جسمی و روحی است که اعتیاد هم جزء خواستههای نفسانی هر فرد است.
اگر بخواهیم در مورد تصاویر صحبت کنیم مثلاً تصویر شماره یک تصویر کوه و یخبندان را نشان میدهد که جادهای در دامنهی این کوه قرار دارد که این جاده باریک و پر از برف و یخ است و یک ماشین قرمزرنگ بهآرامی در حال حرکت است که این مسیر یخبندان و جاده بیانگر مسیر درمان اعتیاد و سختیهایی است که فرد باید تحمل کند و ماشین بیانگر جسم فرد است. تصویر دوم و سوم و چند تصویر بعدازآن یک درخت پوسیده را نشان میدهند که موریانهها داخل تنهی درخت را خوردهاند و در طرف مقابل درخت درختانی سرسبز و شاداب دیده میشوند که درواقع نمایانگر افراد سالم است که اسیر اعتیاد نیستند و اجازهی ورود موریانه را به وجود خودشان ندادهاند. تصویر بعدی همین درخت پوسیده را نشان میدهد که در مسیر درمان قرار گرفته و از کنار آن جوانههای سرسبز شروع به روئیدن کردند که نشانهی رشد و زایش و حرکت به سمت سلامت است. تصاویر بعدی در تکمیل همین مراحل است بخصوص در تصویر پنجم بیان شده که وقتی در مسیر درمان و سلامت قرار میگیرید یاران رحمت الهی هم به کمک شما میآید و به شما این امکان را میدهد که در این باران رحمت الهی خود را غسل بدهید و از تمام آلودگیها پاک شوید. تصاویر بعدی باز مسیر حرکت در جاده را نشان میدهد که ماشین به سمت پایین جاده حرکت میکند که گاه انعکاس نور خورشید ممکن است دید را مختل کند و باعث اختلال درحرکت ماشین شود که نشانگر سختیهای مسیر است و در ادامه ماشین به جایی میرسد که در جاده ممکن است برف و یخبندان نباشد ولی گلولای و آثاری که باعث تخریب فرد شده نماد ماشین است که رنگ آن تغییر کرده و پوسیدهشده و راننده نماد درون فرد است. در یکی از تصاویر کتاب که نماد جنگ درون است یک رعدوبرق را نشان میدهد و تعدادی اسکلت که نماد گذشتهی فرد است و رعدوبرق نشاندهنده جنگ درون و بیرون فرد هست در ادامه تصاویر بازهم همین جنگ درون و بیرون را تشریح میکنند خصوصاً در تصاویر یازده و دوازده که اسکیبازان خوشحال در حال تفریح هستند که بیانگر شادابی و نشاط فرد است که به رهایی رسیده که از روی تصویر دوازدهم یک نوت موسیقی به نام آوای رهایی ساختهشده که در پایان سفر در جشن رهایی مسافران نواخته میشود.
در انتها تشکر میکنم بابت اینکه به صحبتهای بنده گوش دادید و جلسه را برای مشارکت در اختیار شما عزیزان قرار میدهم.
سلام دوستان احسان هستم مسافر:
مسئلهی اعتیاد از هزاران سال قبل از میلاد مسیح بشر را درگیر خود کرده، در ابتدا بهعنوان مسکن و بعدها بهعنوان نشاطآور و در آخر به اسم اعتیاد، تاکنون بشر تلاش زیادی برای درمان اعتیاد انجام داده ولی نهتنها نتوانستند این موضوع را حل کنند بلکه درگیر مسائل بزرگتری شدند. جناب مهندس با روشی که در کتاب عنوان شد بهراحتی این مسئله را حل نمودند. ممنونم بابت زمان مشارکت.
سلام دوستان ایران هستم همسفر:
ازنظر من این روشی که در کتاب عنوان شده فریب بدن هست، زیرا همانطور که اعتیاد کمکم وجود شخص را گرفته است همانقدر زمان برای درمان لازم است، یکی از دلایلی که روش کنگره 60 بهخوبی جواب داده است این است که آیتم زمان در آن لحاظ شده است و با قوانین طبیعت سازگار است. ممنونم بابت زمان مشارکت.
سلام دوستان محمدعلی هستم یک همسفر:
دکتر محمدعلی فرجیان هستم مسئول فنی کلینیک ابراهیم کریمی واقع در میدان رسالت خیابان نیروی دریایی مجتمع پزشکان رسالت. در کتاب جناب مهندس بهخوبی راه رسیدن به درمان را بیان نمودند و مراحل رسیدن به درمان را به ترتیب شرح دادند و این چهارده قانون که با تفکر شروع میشود و در انتها تلاش و کوشش را گوشزد میکنند، مسیر را برای فرد هموار میکنند، تاکنون راهی بهتر از راه کنگره 60 پیدا نشده است که ما در آن این میزان از رهایی را داشته باشیم. ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
سلام دوستان الهه هستم همسفر:
الهه نوروزی هستم روانشناس کلینیک نیکروز خیابان شکوفه، میدان شهدا، ساختمان پزشکان بهار واحد 10. سپاسگزاری میکنم بابت مطالب سودمندی که بیان شد توسط استاد جلسه خانم دکتر عبدالله زاده و من آموزش گرفتم، یکی از نکات جالبی که در این کتاب بیان شده این است که درمان اعتیاد چیزی نیست که ناگهان اتفاق بیافتد یا در یک پروسهی خیلی سریع. چیزی که خیلیها از ما سؤال میکنند این است که آیا میشود ما یکماهه به پاکی برسیم و این پاکی پایدار بماند؟! و معمولاً جوابی که من به این افراد میدهم این است که اعتیاد بیماریای نیست که یکروزه اتفاق افتاده باشد و مثل همهی بیماریهایی که مراحل درمان ریکاوری و دوران نقاهت دارند برای درمان اعتیاد هم باید این مراحل را گذراند و این انتظار بیموردی است که ما از شخص بخواهیم بدون گذراندن این مراحل به درمان برسد، سپاسگزاری میکنم از کنگرهی 60 که یک محیط تخصصی برای درمان اعتیاد ایجاد کرده و امیدی است برای خانوادههایی که واقعاً از اعتیاد عزیزانشان رنج میبرند. ممنونم بابت زمان مشارکت.
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر:
محسن شمس پزشک متخصص کودکان، همکار کنگره 60. وقتی به تصاویر کتاب نگاه میکنیم میبینیم که چقدر ساده و زیبا و روان مسیر را نشان میدهند و چیزهای اضافی را حذف نمودهاند در تصاویر، به نظر من کتاب 60 درجه برای فرد درگیر مصرف اعتیاد یک نقشهی راه است و اگر با دقت به تصاویر کتاب نگاه کنیم میبینیم تمام اتفاقاتی که در طول سفر برای فرد میافتد را به تصویر میکشد و حتی برای دیگر موارد زندگی هم مسیر را به تصویر میکشد و کاربرد دارد. نکتهای که در تصاویر هست به نظر من این است که امید را به انسان آموزش میدهد، در تصویر یازده که فرد گرفتار سیل میشود و چنگ میزند برای نجات که در این تصویر و همهی تصاویر دیگر این را به ما یاد میدهد که خودمان باید برای نجات خود تلاش کنیم و درنهایت این خود ما هستیم که خود را نجات میدهیم. ممنونم بابت وقت مشارکت.
سلام دوستان ساناز هستم همسفر:
نکتهای که در کتاب یاد میگیریم مخصوصاً در پروسهی درمان این است که هیچ نتیجهای یکشبه حاصل نمیشود، کنگره به ما صبوری را آموزش میدهد، اینکه با شروع یک کار باید صبر و تحمل داشته باشیم تا به نتیجهی دلخواه برسیم. خیلی ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر:
دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت. در کلینیکها چیزی که مطرح است این است که فرد نصف راه را رفته و اینکه تا اینجا رسیده که درخواست کمک دارد و این نکتهی بسیار مهمی است. در این کتاب به ما آموزش داده میشود که چگونه مسائل خود را بیان کند، قبل از این فرد نمیتوانست خیلی از مسائل را بیان کند، در این کتاب بهصورت الگویی بیان شده که چگونه فرد به درمان برسد و سیستمهای حیاتی که از چرخه خارج شدهاند دوباره فعالیت خودشان را انجام دهند و این به نظر من مانند یک معجزه است. ممنونم بابت وقت مشارکت.
سلام دوستان رزیتا هستم یک همسفر:
دکتر افشارمند هستم عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر و کارگاه آموزشی اسلامشهر. من تشکر میکنم از استاد جلسه، این کتاب یک کتاب بزرگی هست و به قول استاد جلسه یک خودآموز خیلی قوی است و یک مهندسی خیلی دقیق در این کتاب به کار رفته است و یک شعور و هدف بزرگی پشت این کتاب است و هرکس با هر میزان تحصیلاتی بهراحتی میتواند آن را درک نماید، بهخوبی صورتمسئلهی اعتیاد را شکافته است و بهخوبی توانسته مسائل را باز نماید برای افراد. ما با هر حالی یک برداشت از مطالب آن داریم ممکن است یک مصرفکننده ابتدای سفر خود یک برداشت از آن داشته باشد و در میانهی سفر برداشت دیگری داشته باشد، در تصاویر بهخوبی مسائل در طول مسیر شرح داده میشود و فرد میتواند با نگاه به تصاویر مسیر رسیدن به درمان را در ذهن خود ترسیم نماید. ممنونم بابت زمان مشارکت.
سلام دوستان حمید هستم یک همسفر:
دکتر حمید آتش پور هستم مسئول فنی کلینیک سعادتآباد. در این کتاب فرد مصرفکننده به یک فرد یخزده تشبیه شده که سرما توان حرکت فکر و رفتار را از او گرفته است. یکی از مهمترین نکتهای که کتاب به ما میآموزد این است که فرد نمیتواند یکروزه به درمان برسد و باید در یک پروسهی درمان قرار بگیرد و مسیر پرپیچوخمی را طی نماید، ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر از کلینیک بشارت:
چیزی که برای من در این کتاب جالب بود این بود که یک کتاب با تمثیل بتواند عمق مسیر زندگی یک فرد را به زیبایی به تصویر بکشد و بیان کند. ممنونم از زمان مشارکت.
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر کارشناس ارشد مشاوره:
زمانی که یک فرد مصرفکننده این کتاب را میخواند دقیقاً میبیند که این زندگی خود اوست که در کتاب بیان شده و درعینحال این کتاب یک چراغ راه است و مسیر درمان اعتیاد را برای فرد روشن میکند. من بارها با این کتاب گریه کردم، خندیدم و احساسات زیادی را تجربه کردم و خیلی از سؤالهایی که داشتم که مثلاً چرا با ترک یکباره، آنقدر احساسات من رقیق میشد و زود به گریه میافتادم و خیلی از سؤالهای دیگر، در این کتاب راهکار عبور از دریای طوفانی بیان شده و اینکه فرد با این عبور دیگر بازگشتی به این دریای طوفانی نداشته باشد؛ و این کتاب واقعاً کتاب ارزشمندی است. ممنونم از وقت مشارکت.
سلام دوستان سعیده هستم یک همسفر:
روانشناس کلینیک ندای سعادت. برداشت من از این کتاب این است که این کتاب یکی از بهترین روشهای درمان را به ما میآموزد و حسن آن به مرحله مرحله بودن آن است و قدمبهقدم ما را تا درمان همراهی میکند تا لذت درمان را درک کنیم ممنونم بابت زمان مشارکت.
سلام دوستان دکتر بابازاده هستم مسئول فنی کلینیک فردای نوین:
مطلبی که من میخواهم خدمت شما عرض کنم ممکن است با موضوع جلسه کمی تفاوت داشته باشد اما میخواهم کمی از تجربیاتم را بیان کنم، یک موردی که هست در فیلم مارمولک آقای پرستویی این جمله را بیان میکنند: که راههای رسیدن به خداوند به تعداد افراد روی زمین است و این جملهی بزرگی است. اینکه الزاماً یکراه نیست که ما را به مقصد میرساند، هرکسی یک تفکر و راه و روشی را دارد، خوشبختانه آقای مهندس تجربیات خودشان را در قالب این کتاب و یک روش و یک NGO و یک پروتکل در اختیار افراد قرار دادند که با این روش میتوانند به درمان برسند. مطلب بعدی اینکه در این دوازده سالی که من در MMT بودم و سه سالی که در جمعیت خیریه تولد دوباره کار کردم شناختم از اعتیاد این بود که اعتیاد یک رفتار رسیدن به آرامش است یعنی هر فردی دچار اضطراب میشود دنبال راهی است برای کاهش آن اضطراب، خیلی از افراد عادت به چایی خوردن در صبح و عصر دارند و بهمحض اینکه زمان چای خوردنشان به هم میریزد به دنبال جایی هستند که بروند چای بنوشند و به آرامش برسند. در اعتیاد به سیگار و الکل و مواد مخدر و روانگردان هم شخص به عنوانی تحتفشار و اضطراب تن به این اعتیاد میدهد تا به این طریق کمی به آرامش برسد. در بحث درمان اعتیاد من فکر میکنم ما پزشکان بهتنهایی نمیتوانیم پروتکلی را تعیین کنیم باید حتماً از کمک روان شناسان و روانپزشکان استفاده کنیم. ممنونم از زمان مشارکت.
سلام دوستان علی هستم مسافر:
من دو نکته را برای عزیزان عنوان میکنم، یکی اینکه زمانی که کتاب نوشته شده جامعه به فرد مصرفکننده به چشم یک مجرم نگاه میکرده است و نوشتن این کتاب نشاندهندهی درک و نبوغ بالای نویسنده در آن زمان است. نکتهی دیگر این است که معمولاً بعضی فیلمها هستند که بعد از یکبار دیده شدن فرد دیگر رغبتی به تماشای دوبارهی آن ندارد و بعضی دیگر فیلمها هستند که بعد از چند بار تماشا فرد همچنان نسبت به دیدن آن اشتیاق دارد و با هر بار دیدن یک نکتهی جدید در آن پیدا میشود و کتاب عبور از منطقهی 60 درجه زیر صفر هم ازایندست کتابهایی است که هرچند بار که خوانده شود بازهم نکتهی جدیدی در آن نهفته است. تشکر میکنم از زمان مشارکت.
سلام دوستان شهرزاد هستم یک همسفر:
دکتر مرادی هستم مؤسس و مسئول فنی کلینیک دکتر مرادی منطقه 8 نارمک. اولین نکتهای که من در این کتاب دیدم این بود نویسنده فردی است که خود این مسیر را رفته است و تمام موارد را لمس کرده است و نکتهی دیگر هم این است که تفکر اولین مؤلفه در ذهن نویسنده بوده است و مرحلهی فریز شدن هم ما میبینیم که یک موجود ممکن است بهواسطهی سرما به مرحلهی فریز برسد و شاید اگر این فریز شدن ادامه داشته باشد ممکن است که دیگر بازگشت به مرحلهی حیات غیرممکن شود و حیات آن موجود از بین برود، ولی اگر فرد مصرفکننده قبل از رسیدن به آن مرحله راهی برای بازگشت پیدا کند میتواند باراهنماییهای این کتاب کاملاً به زندگی برگردد. ممنونم از زمان مشارکت.
سخنان جناب مهندس:
سلام دوستان حسین هستم مسافر
از خانم دکتر مهدیه خیلی متشکرم جلسهی خیلی خوبی را برگزار نمودند. برای من خیلی سخت است که خودم بخواهم راجع به کتاب عبور از منطقهی 60 درجه زیر صفر صحبت بکنم. کتاب از چاپ شصتم هم عبور کرده است، این کتاب در هر مرحله دو هزارتا پنج هزار عدد چاپ میشود و چندین سال است که به زبان انگلیسی هم منتشر شده است و به زبان فرانسوی هم ترجمه شده است.
در ابتدای کتاب این عنوان هست که: تحقیقی است مستند راجع بهصورت مسئله اعتیاد، مواد مخدر و روش درمان آن و قابلاستفاده بیماران مواد مخدر، خانوادهها، پزشکان، محققین و قضات؛ یعنی گفته: برای همه قابلاستفاده است. من با یکی از دوستانم صحبت میکردم گفتم: «ما باید نگاه دیگری به اعتیاد داشته باشیم، مخصوصاً ازنظر پزشکی باید ببینیم چکار میخواهیم انجام دهیم، اصلاً چه چیزی را میخواهیم درمان کنیم؟ میگوییم فلانی دزد هست، خوب دزد چی هست؟ چه چیزی را دزدیده است؟ چه زمانی دزدیده؟ چکار کرده؟» یک موقع است ما راجع به کلیات صحبت میکنیم، قرنهاست در مورد اعتیاد راجع به کلیات صحبت شده به همین دلیل ما به نتیجه نرسیدیم. چون صورتمسئله مشخص نبوده است. یک فرد مصرفکننده صورتمسئلهاش چی هست؟ میگویید: «جسم او بیمار است؟» دقیقاً کجای جسم او بیمار است؟ میگوییم: «روان او بیماراست.» کجای روان او بیمار است؟ میگوییم: «فکر او بیمار است.» کجای فکر او بیماراست؟ یک موقع است ما کلی صحبت میکنیم، کلیگویی خیلی خوب است. راجع به یک سری چیزها میتوانیم راجع به کلیات صحبت کنیم: فلان کشور پیشرفته است، فلان کشور عقبافتاده است، فلانی دزد است. فلانی خوب است. اینها دقیقاً باید همهجا مشخص بشود.
یک پزشک وقتی میخواهد کار پزشکی انجام بدهد، فیزیولوژی خوانده، آناتومی خوانده، داروشناسی، فارماکولوژی خوانده، همه را خوانده، وقتی یک بیمار میآید به او میگوید شما کلیهات خراب است. کجای کلیه خراب است؟ پروتئین زیاد تولید میکند، کراتین آن اینطوری است، ... باید دقیقاً مشخص کند و بداند، آن موقع است که میتواند معالجه کند. شما میگویید: چشم او خراب است، همینطوری که نمیشود معالجه کنی. کجای چشم خراب است؟ قرنیهاش خراب است، ترشح ندارد. چه مشکلی دارد، نزدیکبین است، دوربین است، باید دقیقاً مشخص بشود. بحث ما این است. کتاب 60 درجه این را مشخص میکند. برای همین میگوید: برای قضات، برای پزشکان که ما دقیقاً بفهمیم یک فرد معتاد چگونه است. چرا اعتیاد درمان ندارد؟! چرا ما میگوییم: «اعتیاد یک بیماری مرموز و لاعلاجِ پیشرونده است.» این چیزی است که در کشور امریکا مطرحشده و الان هم دارد میشود. چرا به درمان اعتیاد اعتقادی نداریم؟ چرا میگوییم اعتیاد درمان ندارد؟ چرا فلان برنده جایزه اسکار که هم ازنظر شهرت جهانی، هم ازنظر سرمایه در بهترین نقطه قرار دارد، ولی چون الکلی است میرود خودش را حلقآویز میکند! چرا بتی فورد که همسر ریاست جمهوری بوده، خودش را درمان کرده و بعداً آمده یک، NGO هم درست کرده ولی اعتقاد به درمان قطعی ندارد!
ما میخواهیم صحبت درمان بکنیم. نه اینکه بعد از بیست سال پاکی، بگوید: «خدا را شکر، من امروز هم پاک هستم، معلوم نیست فردا بزنم یا نزنم؟!» ما این را نمیخواهیم. نمیخواهیم بگوییم: «شما باید یار بازی را عوض کنی، زمین بازی را عوض کنی، توپ بازی را عوض کنی!» یار بازی، همسرت است، معتاد است باید او را عوض کنی! نمیخواهیم این را. شهرت را، محلهات را همه را باید رها کنی! دوستان سابق خود را رها کن! دوستان سابق من، پسردایی من هست، رفیق من هست، ... همه هم هروئینی و تریاکی، باید همه را رها کنم؟! این میرود روی کلیات.
بهعنوان یک پزشک ازنظر من باید بداند که چه چیزی را میخواهد درمان کند؟ وقتی یک فرد مصرفکننده تریاک خود را قطع میکند دچار انزال سریع میشود، ما میتوانیم به او بگوییم: «یک سال رختخواب خود را با همسرت جدا کن» ولی باید ببینیم چه مشکلی دارد؟ ببینیم مشکل فیزیولوژی، است یا مشکل روحی، روانی است؟ وقتی خواب نمیرود، مشکل فیزیولوژی است یا مشکل افکار و اندیشه است؟ بزرگترین ضربهها و شکستهایی که من در زندگی خوردم در زمان ترک اعتیاد بود، در زمان مصرف نبود. من در زمان مصرف تریاک مصرف میکردم، سرکار هم میرفتم، زندگی هم میکردم. ولی وقتیکه ترک میکردم، دیگه مشاعر من کار نمیکرد. میدانید چه میگویم؟ حوصله نداشتم، بیشتر شکستها را در زمان ترکها داشتم. یک شریک داشتم میگفت: «فلان چیز را میخواهم، میگفتم خیلی خوب مال تو فقط بگو برو!». حوصله حرف زدن نداشتم، چرا اینطوری بود؟ چرا من ترک میکردم، معذرت میخواهم؛ بعد از 6 ماه هنوز مشکلات زناشویی داشتم؟ هر وقت هم نزد متخصص میرفتم میگفت: «درست میشود!» بعد یک قرص اعصاب میداد اصلاً از کار وزندگی میافتادم، بیرمق میشدم، حس من از بین میرفت. اینها چیست؟ اینها در کتاب 60 درجه هست، راهحل آن را هم گفته است.
یک اشتباهات بزرگی ما در سیستم درمان اعتیاد کردیم که اصلاً وحشتناک است. شما وقتی یک شهری را ده سال بمباران میکنید، بعد بمباران را قطع میکنید، شهر سالم میشود؟! شما ترکشهای بمب را از شهر جمع کن، آن شهر سالم میشود؟! بمباران زده تأسیسات و گاز و برق و ... همه را نابود کرده، با جمعکردن ترکشهای بمب که درست نمیشود. این کاری بود که ما در یو آر دی میکردیم، این کاری هست که در سمزدایی میکنیم. اصلاً سمزدایی یک بنیان غلطی است. من آن موقع که خیلی یو آر دی مد بود، سال 83 به دانشگاه علوم پزشکی زنجان مقاله دادم تحت عنوان:«سم نزدایی» گفتم: «معتادان را مار نگزیده است که سمزدایی میکنید! عملیات سمزدایی بسیار خطرناک و غلط است. چون کاملاً غیرعلمی است.» شما فرض کنید فردی دو سال مورفین زده است. حالا میخواهیم مورفین را قطع کنیم، آیا قطع میکنید؟ میگویید: «نه باید تیپر کنیم نمیشود قطع کرد.» میگوییم: » هروئین تزریق میکند، میگویید: «آن را قطع کن!» هروئین اسمش هروئین است، دی استیل مورفین است. یک کیلوگرم مورفین 900 گرم هروئین میدهد. خیلی قویتر از مورفین هم هست، زود هم جذب میشود. پس او دارد دی استیل مورفین مصرف میکند، اصلاً سم نیست. چه کسی گفت مواد مخدر سم است؟ که میخواهید سمزدایی بکنید! تریاک، کدئین، نارسئین، نارکوتین، پاپاوارین، تبائین، کدامین، پرتوپین،... هروئین: دی استیل مورفین، شیشه: آمفتامین. حشیش: تی اچ سی و چیزهای دیگر.
بیرودربایستی بگویم: «در جهان پزشکی ما هیچ اطلاعاتی نداریم راجع به اعتیاد! آنجایی که دست بگذاریم روی آن نقطه و آن را درمان بکنیم.» خوب ارتوپد میداند پای او شکسته است، چطور بگذارد کنار هم. در اعتیاد چی؟ فقط میخواهیم به او متادون بدهیم؟! بعد هم بگوییم: «گروهدرمانی!»
باید نقطه را پیدا بکنیم؛ که نقطه را من تصادفاً پیدا کردم که خواستم بازیبازی کنم، بعد از ترکهای متعدد. گفتم: «حداقل بدانم مواد مصرفیام چقدر است؟ من اگر بگویم بیمار هستم، داروی مصرفیام مشخص باشد چقدر باید بخورم؟» این هست برنامهریزی کردم، تصادفاً، داروی من مشخص شد، بعد در فاصله زمانی، پانزده روز، بیست روز ذرهذره تیپر شد، رسید به صفر. دیدم که اصلاً یک دنیای دیگر است، اصلاً هیچی نیست، معذرت میخواهم، اصلاً مشکلات زناشویی من ندارم، اصلاً کوچکترین اختلالات خواب من ندارم. اصلاً کوچکترین حالتهای افسردگی ندارم، اصلاً وسوسه ندارم، وسوسه کجا رفت؟! زاهدان که میرفتم، آنجا کارخانه داشتم تا میرفتم میگفتند: مهندس آمد، بساط شیره و تریاک جور بود تا من رفتم همه ریختند سر من که برویم! رسیدم به اتاق دیدم: یکی دارد سیخی میکشد، یکی شیره میکشد، یکی با وافور میکشد، چهارده، پانزده نفر! گفتند بکش، گفتم نه من اینقدر کشیدم که چشمانم دارد درمیآید از نشئگی! توپ توپ هستم. درصورتیکه شاید حدود یک ماه بود که درمان شده بودم. هیچکدام از آنها روی من اثری نداشت. الآن بچههای کنگره 60 که به درمان رسیدند میآیند کلینیکهای خودتان، میآیند پیش خودتان، مبصرهای کلینیکها، آنجا کمک خود شما شربت میریزند، مواد میبینند، اصلاً چیزی نیست. چون در کتاب مشخص میکند که ما تمام آنچه مواد مخدر در بیرون داریم، دقیقاً عین همانها را در درون بدن داریم. دکتر خیلی قشنگ گفت: «بعضیها برای آرامش میکشند.» چون هیچکس برای بیهودگی مواد مخدر مصرف نمیکند. هرکس یک انتظار از مواد مخدر دارد که برآورده میکند. دفعه قبل هم گفتم شما در درون بدن انکفالین دارید که سیستم ضد درد بدن است. سه تا انکفالین داریم. بیرون محرک داریم: کوکائین داریم، شیشه داریم، در بدن دوپامین داریم، سروتونین داریم. در بیرون مورفین داریم مخدر، در بدن سه نوع دینورفین داریم، دهها و صدها برابر از مورفین قوی تراست. خوب اینها در بدن فرد معتاد ازکارافتاده، اصلاً شد سیستم پزشکی یک نیمنگاهی به نروترانسمیترها بکند؟ بگوید: یک روزی همینطوری که میرویم آزمایش میدهیم یک روز هم مقدار دوپامین، دینورفین، اندورفین، سروتونین چقدر است، کم است، زیاد است... خوب این کار نمیکند دیگر، دوپامین کار نمیکند. سروتونین کار نمیکند، اندورفین کار نمیکند. اختلال ایجاد شده، یا کم شده یا زیاد شده. آخر کتاب نوشتهام: وقتی کسی مواد مصرفی خود را قطع میکند، به او شوک فیزیولوژی وارد میشود و درست هم نمیشود. اگر با آن روشها عمل بکنیم سیستم بازسازی نمیشود، ولی اگر ما بهمرورزمان به بدن فرصت بدهیم که خودش خودش را بسازد، خودش را میسازد.
بدن انسان تنها ماشینی است که خودش خودش را میسازد. هیچکس نمیتواند بدن انسان را بسازد. هیچ متخصصی نمیتواند بدن انسان را بسازد. متخصص مواد اولیه قرار میدهد، آیا شده هیچ متخصصی استخوان را جوش بدهد؟ استخوان را کنار هم میگذارند، خود بدن استخوان را جوش میدهد. ولی در مکانیک و تعمیرکاران خود تعمیرکار انجام میدهد. هیچکس نمیتواند با میکروبها بجنگد، در هرثانیه چند میلیون مکروفاژ در مغز استخوان تولید میشود جهت دفاع از سیستم بدن. حالا لنفوسیتها، همه به ترتیب، طبقه به طبقه، بدن خیلی پیچیده است، خیلی عظیم است ما اگر شرایط مناسب را در اختیار او قرار بدهیم خودش خودش را میسازد. کاری که کنگره 60 کرد، کاری که من کردم: نیامدم از یک فرد درآنواحد دولیتر خون بگیریم، گفتیم ما از او 200 سیسی خون میگیریم، باز دو هفته دیگر 100 سیسی خون میگیریم ذرهذره ذره میگیریم یعنی بدهیات را قسطی بده، در طول زمان محاسبه میکنیم که این فرد، تریاک میکشیده، هروئین میکشیده حالا چقدر بخورد که حال او خوب بشود، آن را تعیین میکنیم. هر بیستویک روز، بیستویک روز یک درصدی کم میکنیم. آموزش لازم هم به او میدهیم. میگویند: «مواد مخدر را نمیشود کنترل کرد!» چرا نمیشود؟ ما کنترل کردیم، ما داریم کنترل میکنیم. تابهحال بیش از یازده هزار نفر روی شربت اوپیوم تینکچر داریم؛ که خدمت خودتان هم هستند. همه دارند مواد مخدر را کنترل میکنند، صبح، ظهر، شب، شربت اوتی را میخورند، دست خود آنها هم هست.
من با آقای دکتر مکری اولین پایلوت را اجرا کردم، با 50 نفر، دومی را با هزار و پنج نفر. آقای دکتر مکری گفت: «نمیشود مهندس، اینها باید بیایند اینجا بخورند!» گفتم: «یعنی چه بیاید اینجا شربت اوتی بخورد، این خودش میشود یک شغل، از قلهک بیاید میدان قزوین دو سیسی شربت تریاک بخورد برگردد! از کارش بیکار میشود. نهتنها باید یکبار در روز بخورد، بلکه باید سه بار در روز بخورد، صبح، ظهر، شب، به فاصله 8 ساعت» شما نمیتوانید به او روزانه یکبار بدهید، معتاد دقیقهبهدقیقه مصرف میکرده، صبح میخورده، هروئین که ساعتبهساعت، تریاک هر هفت، الی هشت ساعت یکبار، نمیتوانید آن را یکبار بکنید. مواد هم 7 ساعت، 8 ساعت قدرت دارد، بعد قدرت آن تمام میشود. باید فوری 7 ساعت تمام شد، به او برسد. گفت: «میبرند میخورند، گفتم: شاید نخوردند، امتحان کنیم.» امتحان کردیم، طوری نشد. الآن ما به بچهها دوهفتهای میدهیم. بعضیاوقات که تعطیلی میشود، پنجهفتهای میدهیم. چهارهفتهای میدهیم. تعطیلات نوروز و ... حالا شاید هم دو تا اشتباه بکنند. با آن تفاسیر، با آن درمان، رسیدیم به مرحلهای که آرامآرام سیستمها بالانس شد.
دکتر بیژن به من گفت: «عزیزان پزشکان اگر تحقیقاتی دارند دو دقیقه هر دفعه راجع به آن صحبت بکنیم.» چیز عجیبی که ما در این سیستم که داریم تیپر میکنیم برخورد کردیم، داشتیم در خیال خودمان آن نروترانسمیترها را تنظیم میکردیم. حالا دقیقاً نمیدانیم کدام یکی ولی میدانیم اگر این کار را بکنیم اینطوری میشود. کاشف به عمل آمد، نهتنها اعتیاد درمان میشود، وسوسهای وجود ندارد. بلکه بیماریهای اینها هم خوب میشود. بیماری مثل اماس، کولیت اولسراتیو، نازایی، بارور نمیشوند، خانمهایی که مصرفکننده بودند، چهلساله، پنج سال هم هست که یائسه شدند! وقتی شروع کردند به تیپر کردن، دیدیم که بعد از دو ماه، سه ماه، پریود آنها منظم شد. ده سال، پانزده سال بچهدار نشدند، تیپر میکردند، بعد میدیدیم که بچهدار شدند. آقایان را دیدیم، سی سال بچهدار نمیشدند، خیلی از اینها در کنگره داریم. بعد دیدیم که بله این مسئلهای که ما داریم درست میکنیم برای اعتیاد، اینها سیستم شبه افیونیشان دارد درست میشود، نروترانسمیترها درست میشود و یکی از عاملهای اصلی بیماریها، سیستم شبه افیونی بدن است. ما اماس را روی موشها تست کردیم، سرطان سینه را تست کردیم. آخرین تحقیقاتی که انجام دادم، یکی روی کوید 19 بود و تحقیقات بعدی که انشاء الله مقاله آن تا آخر تابستان منتشر بشود، چهار نوع سرطان خون بود: (ALL)، (AML)، (CLL), (CML اینها را روی موشهای رت با همان بازسازی سیستم عصبی، همان تئوری ایکس که دادم عمل کردیم و داریم به نتایج خیلی خیلی خوبی میرسیم. عزیزانی که تحقیقاتی دارند بیایند در جلسه مطرح کنند. عزیزان کتاب را مطالعه کنید البته بعضیها مطالعه کردند و میدانند.
هدف ما این است که ما بیاییم، اگر دانشی هست، علمی هست آن را ببینید، نگاه کنید، دور از هرگونه تعصب، دور از هرگونه تفکری، ببینید اگر روش درستی است بتوانیم انتقال بدهیم. بتوانیم به درمان برسیم، بتوانیم کلینیکها را فعال کنیم. الآن کلینیکهایی که با این روش کار میکنند و لژیون دارند، خیلی وضعیت عالی و خوب شده و دارند به نتایج بسیار زیادی میرسند. بیماران دارند به درمان میرسند اگر بیماران به درمان برسند خیلی خوب است. من الآن بیستوسه سال است، تنهایی هم شروع کردم. خود بچهها هم مصرفکنندگان را میآورند به کنگره، پسرعموی خود را، برادر خود را، دوست خود را، الآن در ظرف بیستوسه سال، 80 تا مرکز داریم، از رود ارس داریم تا خلیجفارس دارند کار خودشان را انجام میدهند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما متشکرم، مرسی ممنون.
نگارش: مسافر علی
تهیه و تنظیم: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1872