سومین جلسه از دور اول کنگره 60؛ لژیون شهر گوجان به استادی کمک راهنما مسافر آرش ساعت ۹ صبح جمعه 21 خردادماه 1400 با دستور جلسه سی دی افکار آغاز بکار کرد.
سخنان استاد:
زمانی افکار ما به صورتی بود که دنبال سادهترین راهها برای لذت بردن بودیم، به عواقب کار فکر نمیکردیم، نمیدانستیم آیا این لذت ماندگار است؟ به ما آسیب وارد میکند یا خیر؟
بهواسطه طرز تفکری که داشتیم شروع به مصرف مواد کردیم و به خودمان هم میگفتیم انرژی به ما میدهد و میتوانیم بیشتر کار کنیم، بیشتر بیدار بمانیم، آهسته، آهسته این افکار تبدیل به یک ساختار و این ساختار تبدیل به زندگی ما گردید.
یعنی خیلی ساده شروع و تبدیل شد به کلیترین ساختار زندگیمان، ما نیز کل زندگیمان را با او هماهنگ کردیم.
میخواستیم تفریح برویم اول نگاه میکردیم ببینیم که آیا مواد داریم، قصد داشتیم به مسافرت برویم ولی فکر میکردیم که اگر رفتیم مسافرت کجا میتوانیم مواد مصرف کنیم، اگر مواد مصرفیم تمام شد در آنجا میتوانم مواد تهیه کنم؟
بهطور کلی مواد مخدر تمام زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار داده بود، خیلی ساده و با توجه به اطلاعات اشتباهی که به ما رسیده بود چنین ساختاری تشکیل داده بودیم، همان چیزی که جناب مهندس در ابتدای سی دی توضیح میدهد.
یک قفلی بر زندگیمان زدیم که باز کردنش کار هرکسی نبود قفلی که تمام زندگیمان را گرفت و همهاش را قفل کرد سیستم مالی، بدنی، جسمی، عاطفی، درونی و نیروهای درونی ما را قفل کرد، شجاعت، تفکر، تمرکز، قدرت برنامهریزی، قدرت تجزیه تحلیل و حتی قدرت دیدن ما را قفل کرد، به صورتی که دیگر اطرافمان را درست نمیدیدیم. حتی قادر به دیدن پدر، مادر، همسر و خانواده نبودیم.
چون مواد کاری با ما کرده بود که فقط خودمان را و مواد مصرفیمان را میدیدیم. تمام این قفلها را درست کردیم و یکییکی به زندگیمان زدیم، حال برای باز شدن این قفلها نیاز به یک کلید داشتیم بنابراین چندین کلید امتحان کردیم، هرکدام از ما بهنوبه خودمان شاید دو، سه و یا چهار کلید را امتحان کردیم، سقوط آزاد رفتیم، خودمان قطع مصرف کردیم، کمپ رفتیم، سراغ کلینیکها رفتیم و... ولی این راهها کلید این قفل نبودند، اصلاً کلید نبودند، پس ببینید طرز تفکر ما و اطلاعاتی که به ما میرسد خیلی مهم است.
یکی از اضلاع مثلث درمان که در مشاوره تازه واردین توضیح داده میشود جهانبینی است، بدینصورت که ریشه اعتیاد در سه قسمت: جسم، روان و جهانبینی مطرح میشود.
منظور از جهانبینی چیست؟ اشخاصی فکر میکنند جهانبینی درس فلسفه و عرفان است اما اینطور نیست، جهانبینی یعنی طرز تفکری که با آن زندگی میکنیم. دید و عینکی که با آن به زندگی، خانواده، مردم و اجتماع نگاه میکنیم، جهانبینی طرز تفکری است که من با آن زندگی میکنم؛ این طرز تفکر اگر مشکلی داشته باشد ما در زندگی به مشکل بر خواهیم خورد پس باید درست شود. جسم بر اساس همین طرز تفکر آسیب دیده و باید ترمیم شود، بنابراین جسم که بههم ریخته باشد روان هم به هم میریزد، جسم و روان ارتباط مستقیم باهم دارند و در واقع مثل سوار و سوارکار هستند، هرکدام از آنها مشکلی داشته باشد، دیگری هم دچار مشکل خواهد شد؛ چون ریشه مسائل روانی که همان خلقوخوی شخص است در جسم است، بنابراین وقتی میگویند شخصی افسردگی دارد و یا دچار بیماری اسکیزوفرنی شده، اینها مشکلات روانی است که ریشه در جسم دارد. اگر مواد شبه افیونی و مخدرهای طبیعی بدن تولید شود جسم مشکلی نخواهد داشت بنابراین روان هم دچار مشکل نخواهد شد، اگر سروتونین و دوپامین بهموقع در بدن تولید شود، انسان آرام است، سروتونین و دوپامین مخدرهای درونریز بدن هستند، زمانی که جسم آدرنالین سروتونین و استیل کولین تولید کند، شخص به خواب خواهد رفت.
یکی دیگر از مخدرهای طبیعی بدن دینورفین است. اگر اختلالی در تولید این مواد به وجود بیاید خواب شخص دچار مشکل خواهد شد. انکفالینها که مخدرهای طبیعی ضد درد بدن هستند باعث میشوند شخص درد کمتری احساس کند، دلیل سیمکشی و درد بدن در زمان خماری برای چیست؟
برای اینکه ما سیستم ضد درد را از کار انداختهایم و یا کارکردش را تضعیف کردهایم. زمانی که قسمتی از بدن زخم شده و یا میشکند درد حاصله در آن قسمت بهواسطه یک سری سیگنال موج عصبی به مغز میرسد اگر این سیگنالها خالص و بدون دستکاری باشد مواد ضد درد توسط جسم تولید و به قسمت مورد نظر خواهد رسید و شخص درد کمتری را احساس میکند.
تایپ: مسافر مهدی لژیون هجدهم
عکس و ارسال مطلب: مسافر محمد لژیون نوزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1278