هفتمین جلسه از دوره هفتاد و دوم کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی استاد امین جانشین بنیان کنگره 60 و دبیری همسفر مونا با دستور جلسه «جهانبینی 1 و 2» روز چهارشنبه پانزدهم اردیبهشتماه 1400 ساعت 9:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امین هستم یک مسافر
انشالله همگی خوب باشید
یک نکته در رابطه با اپلیکیشن دژاکام بگویم برای کسانی که تازه لژیون گرفتهاند ابتدا باید وارد اپلیکیشن شوند، در قسمت بالای عکس آقای مهندس یک علامت سه نقطه عمودی هست که روی آن کلیک میکنند و بعد یک منوی دیگری برایشان باز میشود که در آن گزینهی سوم را انتخاب کرده و سپس کد عضویت خود را وارد میکنند.
موضوع جلسه قرار بود هفته راهنما باشد و من در ذهنم در رابطه با همین موضوع آماده صحبت بودم اما قبل از شروع جلسه به جزوه جهانبینی 1 و 2 تغییر یافت به همین علت من از هردوی این موضوعات سعی میکنم که صحبت کنم.
جزوه جهانبینی 1 و 2 مانند الفبای جهانبینی میماند و یادگرفتن و دانستن کمک میکند برای فهمیدن مطالب دیگری که آقای مهندس در کتابها و فایلهای صوتی توضیح دادهاند. گاهی بچهها از من سؤال میکنند که بعضی از سی دی فهمیدنشان سخت است، من به آنها میگویم اگر شما یک فیلم را از وسط نگاه کنید دیگر متوجه آن نمیشوید و دائم یک نفر باید برای شما درباره آن فیلم توضیح دهد تا بتوانید داستان آن را دنبال کنید آموزش جهانبینی نیز به همینگونه است.
مطالب در کنگره به دو دسته کلی تقسیم میشوند که این مطالب بنیادی و اصولی هستند در کلامالله به این مطالبی محکمات میگویند یعنی استحکام را به وجود میآورند مانند ستونهای یک ساختمان، بقیه مسائل به آنها متشبهات گفته میشود یعنی چیزهایی که شبیه هستند و توضیح میدهند برای آنکه محکمات را بپوشانند و این تشبهات سقف و گچ کاری، سرامیک، در و پنجره و... ساختمان است.
ستونها و یا همان محکمات ده درصد الی پنج درصد قضیه است، نودوپنج درصد قضیه ازلحاظ مالی خرج دیگر موارد میشود. سیدیها نیز به همین شکل است بعضی از آنها محکمات هستند مانند 14 وادی که برای یادگیری جهانبینی کنگره حتماً نیاز است. اینها مانند الفبا هستند. اگر فرد این مطالب را کار نکند وقتی بعضی از سیدیها گوش میکند به نظرش خیلی سخت و پیچیده میآید و نمیتواند ارتباط برقرار کند، راهنماها خودشان از طریق تجربیاتی که به آنها منتقل شده و بعضی از سیدیهایی که به آنها معرفی شده از این موضوع مطلع هستند و این مطالب مقدماتی را به بچهها میگویند.
ما برای یادگیری جهانبینی به تصویری از آن نیاز داشتیم، ایده این کار را آقای مهندس از کتاب 60 درجه دادند زیرا کتاب 60 درجهیک کتاب تصویری است که در آن مطالبی مانند شهر وجودی و کارناوال شادی را در آن مطرح کردند. اگر کسی که در حال درمان است اگر کتاب 60 درجه را خوب کار نکند واقعاً آن نتیجه لازم را نمیتواند بگیرد. تصاویر این کتاب ایده داشتن یکی شکلی از صور پنهان را به وجود آورد. جزوه جهانبینی نیز مدل شهر وجودی را دنبال میکند و بیشتر در رابطه با آن صحبت کرده است و بعدازآن مدل قلعهی عقل در آن مطرحشده است، پس دلیل الزام خواندن جزوه جهانبینی این است که در آن مسائلی در مورد صور پنهان مطرحشده که شما میتوانید آن را با چشمان خود ببینید. ما با کنار هم گذاشتن تمثیلهای جزوههای جهانبینی میتوانیم دنیای درون را به بیرون متصل کنیم و جواب برخی از سؤالات خود را مطرح کنیم.
ما در هر قائدِ و اصولی که در یک قسمت از هستی داریم در تمامی بخشهای دیگر نیز صادق است، ما این قائدِ و اصولها را آوردیم و در قسمت صور پنهان انسان مطرح کردیم و چند سال پیش مجدد داستان سد خونی مغز مطرح شد که اجازه نمیدهد هر مادهای وارد مغز شود و این سد خونی در صور پنهان همان دانایی است که اجازه نمیدهند هر خواسته وارد ساختار عقل شود این نشانههایی از این هست که مدلهای مطرحشده در کنگره واقعی هستند.
قسمت اول جز. ه جهانبینی از درون به ما تصویر میدهد و قسمت دوم آن نیروهای درون را معرفی میکند.
جهان ینی 2 میگوید اگر انسانها بعضی از صفات را اشتباه میدانند چرا نمیتوانند آن را درست نمایند؛ و علت آن را جواب میدهد و میگوید که در درون ما ساختارهایی وجود دارد و اینها دارای یک قدرت و ریشهای هستند که در سی دی ساختارهای درون در رابطه با اینها صحبتهای مفصلی شده است، این ریشه سالهای زیادی زمان برده است تا به وجود آمدهاند و یک از اهداف آنها حفظ و بقا و دیگر رشد و توسعهی خودشان است.
به همین دلیل در درون فرد جنگ رخ میدهد چون ساختارهای منفی بهراحتی جای خود را به ساختارهای الهی و مثبت نمیدهند بنابراین فهمیدن خوب یا بد بودن ساختار یک موضوع است و حل آن ساختار چیز دیگری است. نبرد ما با اعتیاد در سفر اول تمام میشود اما با دیگر ساختارهای منفی در سفر دوم ادامه دارد.
جهانبینی به شما میگوید که باید صبر به خرج دهید و در نبردهای خود پیروز شوید تا بتوانید ساختاری که در قلب، روح و نفس شما سهیم شده است را مغلوب کنید و ذرهذره درون خود را آباد کنید. مدتزمان این کار برای هرکس بستگی به میزان تاریکی است که در آن فرورفته است، آقا مهندس سال 76 درمان اعتیاد را پیدا کردند اما همیشه تزکیه پالایش را ادامه دادند و همیشه در حال مطالعه و تفکر بودند.
تمام اینها موضوعات بنیادی است اگر کسی اینها را بلد نباشد، مطالب دیگر برای او سطحی میشود و نمیتواند آنها را یاد بگیرد.
ما بعد از شناسایی ساختارهای منفی باید حقههای آنها را بشناسیم. دستگاههای منفی از زیباترین شکل وارد میشوند. یکی از مطالبی که من یاد گرفتم این است که انسان دقیقه 90 نمیداند که قرار است خرابکاری کند یعنی کسی که فعل ضد ارزشی مرتکب میشود تا قبل از وقوع آن خودش اطلاعی ندارد من متوجه شدم انسانها خیلی از کارهایی که انجام میدهند تعمدی نیست و در تله میافتند، فهمیدن این مسئله در حس انسان تأثیر دارد، اگر انسان فکر کند که این خرابیهای عمدی است میخواهد مسببهای آن را مجازات کند اما اگر متوجه شود که فاعل آن کار خود متوجه اشتباه خویش نیست باعث میشود دیگر انسان دچار کینه و نفرت نمیشود و ازنظر احساسی برانگیخته نمیشود. اینگونه است که انسان میتواند بسیار ببخشد.
نیروی منفی انسان را آرامآرام به سمت تاریکیها حرکت میدهد و فردی که در حال انجام عمل ضد ارزشی است تا لحظهی آخر فکر میکند در حال انجام کار صحیح است. انسان باید ببیند آیا موضوعات و مسائلی که او را غمگین میکند آیا اصلاً به او مرتبط است یا نه اینیکی از حقههای نفس است و کار ساختارهاست.
انسآنوقتی خود را در غم و اندوه گرفتار کند و برای مثال خود در جایگاهی کسی ببینید که به او خیانت شده است فشار زیادی را باید تحمل کند و یا یک فرزندی که احساس کند والدینش او را دوست ندارند و از این قبیل موضوعات، اگر کسی این چیزها را باور کند وارد دلش میشود و آن زمان نیروهای منفی میتوانند ضربه مهلکی را وارد کنند. اگر چیزی در صور پنهان انسان وارد دل انسان شود و قلب او را سوراخ کند، انگار قدرتش نصف میشود و ناگهان تمام مقاومتش سست میشود.
گاهی کسی یکچیزی میگوید و فقط فکر شما را برای مدت کوتاهی به هم میریزد ولی از پا درنمیآید ولی زمانی ممکن است کسی کلمهای بگوید که مانند سم است و خودش هم متوجه آن نیست. کسانی که ازنظر عاطفی به انسان نزدیک هستند به همان اندازه در صور پنهان به او نزدیک هستند. کسانی که دور هستند برعکس در صور پنهان نیز از انسان دورند و اگر ما حرف و کلمات انسانها را به مانند سلاحی نگاه کنیم سلاح افراد نزدیک به ما میتواند یک آسیب جدی وارد کند تا نسبت به افرادی که در صور پنهان از ما دورند. در تاریخ هم اگر نگاه کنید بیشتر آسیبها از جانب نزدیکان وارد میشود.
بنابراین در آسیبهای مربوط به قلب انسان باید حواسش باشد که در دیگران آن را به وجود نیاورد و هم اینکه ما باید یاد بگیریم اگر آن را تجربه کردیم و دریافت کردیم بتوانیم آن را درمان کنیم. بخش مهمی از آموزشهای جهانبینی ما در کنگره به این دو موضوع برمیگردد که به خودمان و اطرافیان خودمان آسیب وارد نکنیم و آن مسائل و آسیبهای به وجود آمده که غالباً از روی بیدقتی است و عمدی نیست را بایستی یاد بگیریم با جهانبینی درمان کنیم و زمانی که درمان شد قضیه حل میشود و جهش بزرگی برای شما اتفاق میافتد.
تا زمانی که انسان مسائل درونی خود را بهصورت درونی و بنیادی حل نکند، واقعیت این است که جنس حس او خوب نمیشود؛ یعنی اگر انسان 20 سال از عمر خود صرف بازسازی این زخمها کند بازهم ارزش خود را دارد.
زمانی است شما باکسی پیوند محبت عمیقی ندارید و اگر زخمی به وجود آید همینکه آن را درمان کنید کافی است ولی زمانی که ما پیوند محبت عمیق با بعضی از افراد داریم مانند اعضای خانواده، آنجا آن مسائل و زخمها درمان کردنشان مهم است و اگر این کار را نکنید ممکن است خانوادهی خود را از دست بدهید.
همهچیز از پیوند محبت به وجود میآید اما نیروهای منفی کاری میکنند که افرادی که بین آنها پیوند محبت است به یکدیگر آسیب بزنند چون این آسیب در انسان به مانند یک زخم ظاهر میشود انسان را متحمل درد میکند و رنجی را برای او به ارمغان میآورد زمانی فرد این درد و رنج را از کسی که دوستش دارد احساس میکند و این ناراحتی به اندازی میزان دوست داشتن آن فرد شد پیوند آمادهی شکسته شدن است. اینیکی از کارهای است که نیروهای منفی انجام میدهند تا فرد را به آستانهی نقطه تحمل برسانند.
زمانی که انسان از فردی که دوست دارد زخم خورد آن زمان القای منفی از طرف نیروهای بازدارنده شروع میشود. اگر میزان دوست داشتن آن انسان نسبت به فردی که به او آسیب وارد کرده بر درد و ناراحتی حاصل از خم غلبه کند آن پیوند میمون است و در غیر این صورت آن را پیوند نامیمون میگوییم.
در قرآن به کسانی پیوند محبت بین افرادی که یکدیگر را دوست دارند قطع میکنند فاسق میگوید زیرا آن پیوندها را فسق میکنند و معمولاً پیوندهای منفی را به وجود میآورند.
تا اینجا نقشه یک اجرا شد. در نقشه دوم، وقتی شیری را از گلهی خود جدا کردند آنوقت او را در تنهایی نابود میکنند. تا زمانی که خانواده وجود دارد نیروی محافظت و تعادل وجود دارد و اعضای خانواده از یکدیگر حمایت میکنند و ساختارهای جامعه نیز متعادل است.
نیروهای منفی در هر مکانی نمیتوانند بروند، اگر یک بدنی سالم است به دلیل عدم وجود میکروب نیست بلکه به این دلیل است که زورشان به آن سیستم یا بدن نمیرسد. چیزی که قدرت یک سیستم و نیروی حیات را نگه میدارد قلب انسان است. تمام بدن را قلب تغذیه میکند حتی مغز را.
اگر کسی را بخواهیم گیج کنیم میتوانیم ساختار عقل او را از برهم بزنیم و ذهنش را آشفته کنیم اما اگر میخواهیم او را از پا دربیاوریم و ناامیدش کنیم تا به او پیوند بزنیم بایستی روی قلب آن انسان کار کنیم تا جنین چیزی را به وجود آوریم. اگر بتوانیم سریع به این زخمها رسیدگی کنیم آن سیستمها حفظ میشود و انسان زمانی متوجه این مسئله میشود که این افراد را از دست بدهد در آنجا متوجه میشود که چقدر در کنار هم بودن مهم است. البته انسان برای حفظ و نگهداری خانواده تلاش کند اما نه اینکه خود را قربانی کند.
این نکته را نیز بگویم که اگر فردی که در آستانه شکستن پیوند محبت خود با دیگری قرار میگیرد مدتی را از چند ساعت تا چند رو تحمل کند ساختارهای مثبت آن شخص شروع به ترمیم آن زخم میکند و به قسمت مخرب غالب میشوند.
البته من میخواستم کمی هم در رابطه باراهنما و معلم هم صبحت کنم. راهنما یا معلم همانطور که روح را به حرکت درمیآورد گاهی جن را نیز به حرکت درمیآورد و آنجا دیگر هم رهجو و هم راهنما دچار درد و رنج میشوند.
نام فایل
|
تاریخ
|
لینک
|
فایل صوتی سخنان مهندس
|
1400/02/15
|
دانلود
|
-
منبع:
کنگره 60
- چهار شنبه 15 ارديبهشت 1400
- تعداد بازدید از این مطلب :
18575