شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر، نعمت از کفت بیرون کند
جهانی که ما در آن متولدشده و روزی خواهیم مرد؛ تماماً بر اساس قوانینی محکم و خللناپذیر بنیان شده. تکتک ما همسفران و مسافران دیروز، امروز و آینده همه از موهبت وجود کنگره ۶۰ برخوردار شدهایم. میگویم آینده، چون وقتی ما دعا میکنیم برای ریشهکن شدن آفت اعتیاد، درواقع خداوند مهربان بنای استجابت این دعا را در نظام هستی قرار داده است و این رودخانه جوشان و پربرکت کنگره ۶۰ بهزودی به امواج اقیانوس خواهد پیوست. و اما من در این مسیر چه کردهام؟ سوار بر زورق آرامش و آموزش در مسیر این رود خروشان، در حال حرکت به سمت اقیانوس و سرمنزل مقصود و بیخبر از نیروهای بازدارنده و سنگهای کف رود، در کمال آرامش و سرخوش از مطالب ناب جهانبینی راستینی که کنگره به من اهدا کرده؛ سفر خود را طی میکنم و امیدوارم که به مقصد نهایی برسم. در این جهانی که هر عملی را عکسالعملی است؛ اگر با بیخیالی و بیمسئولیتی این مسیر را طی کنم بدون شک روزی، زورق من به گل خواهد نشست چون امواج پیش برنده این رود بزرگ بستگی به نیروی تدبیر، پویایی و انرژی در جهت مثبت دارد.
روزی که با تن رنجور، با روحی زخمی و خسته پا به شعبه گذاشتم، هرگز فکر نمیکردم که اینهمه به این فضا وابسته شوم، از حضور در جمع میترسیدم و از عنوان کردن مشکل فرزندم شرم داشتم. شاید بزرگترین خدمتی که در لحظه اول من از آن برخوردار شدم؛ لبخند بود. لبخند همسفران، مرزبانان، راهنمای تازهواردین و راهنمای محبوب خودم. بعد از معرفی خودم بهعنوان تازهوارد، سیل آغوشهای گرم این همسفران همدرد، مرا با خود به یک عالم دیگر برد؛ عالم کنگرهای و از همانجا همسفر شدم. نعمت لبخند چه معجزهای دارد و چه ساده میشود این نعمت را به دیگران ارزانی داشت بدون کمترین هزینه و با بیشترین بازتاب. به تصاویر بنیان کنگره ۶۰ که مینگرم؛ همیشه لبخند بر لب دارند. این قانون جذب حداکثری را جناب مهندس به خوبی کشف و آموزش دادهاند.
مدتها طول کشید تا توانستم اعلام سفر کنم و بعدازآن مشارکتهای کوتاه و ناقص و ابتدایی. خدمات هرچند کوچک ما از لبخندهای صمیمانه، مهمانداری، پذیرایی، میکروفون گردانی و گرداندن سبد قانون یازدهم گرفته تا اعلام سفر و مشارکت هرچند ناقص اما درعینحال ساده و شیوا، میتواند در نگاه شخص تازهواردی که با عزم جزم وارد کنگره شده؛ نقش حیاتی داشته باشد. قانون مشارکت میگوید: به آنچه علاقه داری مشغول باش؛ هر چیزی را که در این مدت فراگرفتی و یا میگیری؛ در هر جایگاه و با هر درک و فهمی، آن را در قالب هدیه که همان مشارکت است به دیگران ارزانی دار، چراکه کنگره نیاز به تفکر و اندیشه هر فردی با هر نگرش و بینشی دارد. درواقع حضور در جلسات و مشارکت کردن و شخصیت و رفتار و منش من در کنگره تعیینکننده محور و خطمشی آموزشی در جلسات میباشد.
خوب که مینگرم میبینم ساختار کنگره ۶۰ سیستمی در حال ترقی توسط افراد متخصص و کاردان است که به بهترین شکل در حال مدیریت و حرکت میباشد. نیروی محرکه این سیستم عظیم و بینقص، تکتک ما مسافران و همسفران هستیم؛ هر یک جزئی کوچک از این دستگاه هستیم که بهنوعی گوشهای از این موتور در حال حرکت را گرفته و با خلوص و همفکری و هدفی مشخص و نیروی همسو، در حال حرکت میباشیم. اگر من امروز در این مکان مقدس در جایگاه همسفر قرار دارم و دارای تفکری نسبت به گذشته سالمتر و عملکردی قابلقبول هستم به علت وجود همین مکان مقدس و امن میباشد و این کنگره و اعضای آن و بهخصوص راهنمای عزیزم بود که مرا از تفکرات و توهمات غیرواقعی و بیمارگونه مادری میانسال با تکفرزندی بیمار، جدا و به مرز تفکرات انسانی و سالم و صالح هدایت و تشویق نموده است؛ این حس وصفناپذیر است.
حال من چه وظایف و تعهدی در قبال کنگرهدارم که بتوانم از پس آن برآمده و لااقل وجدان خود را راضی کرده باشم؟! کسانی که به هر نحوی در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره نقش دارند مانند درخت میوهای هستند که چندین برابر آنچه که دریافت کردهاند؛ باز پس میدهند. حال این نقش بهصورت کمک مالی به سبد پول در جلسات باشد یا عضویت در لژیون سردار و یا در حد وسع مالی و بضاعت، کمک به زیرساختهای مالی کنگره، از قبیل کمک بهحساب زمین، ورزش، موسیقی و یا دانشگاه، گاه در قالب تلاش برای رهایی و در ادامه به مقام راهنمایی رسیدن، برای خدمت بیشتر، چراکه نجات یک انسان معتاد، نجات یک جامعه است.
تحقیقات و تهیه مقالات و نوشتارهای علمی درزمینه اعتیاد و سیستم ایکس، انعکاس دادن آموزشها و جهانبینی کنگره ۶۰ در رفتار و منش خود، جهت تأثیر خوب بر روی اطرافیان و یا هر خدمت دیگری همه و همه مصادیق تلاش در جهت استحکام پایههای مالی و علمی است. چنانچه در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه از قول سردار آمده است که: «باید بدانیم همه ما برای خدمت و آموزش قدم به حیات نهادهایم ابتدا آموزش و سپس خدمت درست انجام بدهیم». درنهایت این را باید بدانیم که به قول نگهبان کنگره شصت: «خداوند لیاقت خدمت به بندگانش را به هرکسی نمیدهد اگر ما در طلب این سعادت نباشیم؛ بسیارند کسانی که سخت در طلبند». حال این سؤال را برای چندمین بار از خود میپرسم: در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردم؟! هرچه کردهام در جهت پیشرفت و آسودگی خودم بوده! حالآنکه بنیان گرامی کنگره شصت فرمودهاند: «کمک به کنگره یک تکلیف است؛ یک تکلیف الهی».
نویسنده: همسفر شیرین لژیون پنجم
ویراستاری و ارسال: همسفر معصومه، لژیون ششم
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
1137