English Version
English

کنگره دنیایی بود که اعتیاد جواز ورود به آنجا بود

کنگره دنیایی بود که اعتیاد جواز ورود به آنجا بود

کمک‌راهنمای لژیون سوم، با ۱۳ سال تخریب وارد کنگره شدند و به‌ همراه مسافرشان ۱۳ ماه سفر کردند، در حال حاضر ۶‌ سال و ۴ ماه است که وارد سفر دوم شده‌اند و مسافرشان ۵‌ سال و ۹‌ ماه است که رهایی از سیگار دارند. در ضمن همسفر فاطمه عضو لژیون سردار و یکی از فعالان ورزش‌های پارک طالقانی هستند.

 

طریقه آشنایی شما با کنگره چگونه بود؟
 
 آشنایی ما با کنگره واقعاً معجزه بود؛ قرار بود غروب همان روز برای چندمین بار مسافرم به کمپ برود، که واقعاً از ته دل نماز خواندم و گریه کردم و از خدا خواستم که این بار نتیجه بگیریم. تلویزیون را روشن کردم و برنامه‌‌ای با نام شروع خوب یا شروع دوباره با حضور جناب آقای عباس امیر معافی بود که اسم کنگره‌ ۶۰ به گوشم خورد، پیگیر شدم، آدرس گرفتم و به همسرم اطلاع دادم، آمدیم و خدا را شکر مسافرم سفر خوبی هم داشتند.
 
سفر اول چگونه گذشت، آیا در سفر اول دچار ناامیدی شدید؟
 
اوایل سفر اول، امیدی نداشتم؛ ولی مسافرم روز به روز تغییر می‌کرد و من هم با خواندن کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر بیشتر کنگره را باور کردم. تغییر در رفتار مسافرم مرا بیشتر جذب کنگره کرد. تا روز رهایی مسافرم، فقط اشک می‌ریختم و باور کردم که خدا دعاهای مرا شنیده و معجزه برای ما هم اتفاق افتاده است.
 
بعد از رهایی مسافرتان چه دلیلی شما را در کنگره ماندگار کرد؟
 
اوایل که به کنگره آمدیم فقط خواست درمان اعتیاد داشتیم؛ ولی کنگره دنیایی بود که اعتیاد جواز ورود به آنجا بود و آنقدر برایم جذابیت داشت که پرونده‌ اعتیاد همان سال اول بسته شد. ورود به کنگره بهترین اتفاق زندگیم بود و امیدوارم تا آخر عمرم بتوانم سعادت بودن در این مکان مقدس را داشته باشم و در محضر استاد بزرگوار آقای مهندس دژاکام، آموزش بگیرم.
 
زمانی که اسم خودتان را در لیست قبول شدگان آزمون کمک‌راهنمایی دیدید چه حسی داشتید؟
 
واقعاً قابل توصیف نیست! باور کنید زمانی که در آزمون‌های مهم دیگر زندگیم قبول می‌شدم، چنین حسی را تجربه نکرده بودم. فقط اشک می‌ریختم و خدا را شکر می‌کردم که کنگره مرا به عنوان عضو کوچکی از یارانش انتخاب کرده است.
 
شما عضو لژیون سردار هستید، چه انگیزه‌ای برای انجام این کار داشتید؟
 
از سال قبل با اینکه مشکلات مادی زیادی برایمان پیش آمد، با مسافرم از ته دل تصمیم گرفتیم که حتما باید در لژیون سردار عضو شویم. احساس کردیم زمانش رسیده و اگر این کار را انجام نمی‌دادیم، حالمان خوب نمی‌شد. خدا را شکر که موفق شدیم و خدا هم اجازه داد در این قسمت هم خدمت کنیم. اگر خواست قوی باشد حتماً اذن ورود به لژیون سردار هم صادر می‌شود.
 
خانم فاطمه، چه زمانی می‌توانیم دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کنیم؟
 
به نظر من حتی اگر یک جمله از آموزش‌های کنگره را واقعاً درک کنیم،  آنگاه می‌توانیم آن جمله را کاربردی کنیم؛ در غیر این صورت دانایی ما به هیچ دردی نمی‌خورد. باید درهای قلبمان را باز کنیم و با چشم و دل آموزش بگیریم. زمانی که فقط برای حال خوبمان آموزش بگیریم. ناخودآگاه آموزش‌ها در ما رسوخ می‌کند و بعد دیگر به راحتی اجرایی می‌شود. باید باور کرد که این سخن عقل است و به عقل باید اطمینان کرد‌.
 
آیا سواد در رسیدن به دانایی نقشی دارد؟
 
من در کنگره انسان‌های بزرگی را دیدم که سواد بالایی نداشتند، ولی بسیار دانا بودند. همانطور که جناب مهندس فرمودند: میزان دانایی سواد نیست، ولی به هر حال هر چه ابزار بیشتری در اختیار داشته باشید، از معدن پر گوهر کنگره برداشت بیشتری خواهید داشت. سواد هم ابزاری است که اگر در جهت کسب دانایی استفاده شود، بسیار کمک کننده است.
 
مثلث دانایی در زندگی شخصی شما چه کاربرد و تأثیری داشته است؟
 
زندگی من به دو قسمت تقسیم شد؛ قبل از ورودم به کنگره و بعد از ورودم به کنگره و به نظرم زمانی آموزش‌های کنگره به کار می‌آید که در هر لحظه ‌زندگی آنها را کاربردی کنیم. مثلث تفکر، تجربه و آموزش در همه جای زندگی‌ام وجود دارد و سعی می‌کنم از آن‌ها در تربیت فرزندانم، در برخورد با اطرافیان و حل مسائل و مشکلات زندگی استفاده کنم.
 
آیا تعادل نشانه دانایی است؟
 
به نظرم تعادل نشانه‌ آرامش داشتن است و مطابق درون و برون آدمی است، انسان‌های زیادی دیده‌ام که در مراحل بالایی از دانایی قرار دارند ولی آرامش ندارند. کنگره باعث می‌شود گره‌های درونی خود را پیدا کنیم و در جهت باز کردن آن‌ها حرکت کنیم و آرام آرام به آرامش و تعادل نزدیک‌تر می‌شویم. انسانی که کمتر نقاب می‌زند، تعادل بیشتری دارد.
 
کدام یک از وادی‌های کتاب عشق را بیشتر دوست دارید و کمک بیشتری به شما کرده است؟
 
تمام وادی‌ها پله هستند و نمی‌توان بدون عبور از هر کدام به دیگری رسید، ولی عاشق وادی ۱۴ هستم. به نظر من، انسان واقعی فقط با عشق معنا پیدا می‌کند. تمام خطوط زندگی ما به عشق و محبت به همه‌ مخلوقین ختم می‌شود و این وادی به همه‌ی ما میانبری برای رسیدن به آرامش و حال خوب را نشان می‌دهد. خدمت به خلق دروازه‌ ورود به قلب خداست.
 
با توجه به متن وادی دوم، چه وقت کار و کوشش ما به نتایجی می‌رسد؟
 
زمانی که بدانیم چه نیروی عظیمی و با چه تفکر خلاقانه و شگرفی، من را به عنوان یک انسان خلق کرده و چقدر توانایی در وجود من قرار داده است، هدف خود را در این زندگی بهتر پیدا خواهیم کرد و برای خود ارزش قائل می‌شویم.
 
برای اینکه از دانایی به دانایی مؤثر برسیم چه مسیری را باید طی کنیم؟ اگر تجربه خاصی در این مقوله دارید مطرح کنید؟
 
باید دریچه‌ قلب خود را باز کنیم و با حس خوب دریافت کنیم. فقط برای خوب شدن حال خودمان یاد بگیریم. زمانی که درونمان پر شد، ناخودآگاه تمام آنچه یاد گرفته‌ایم را کاربردی می‌کنیم. تجربه‌ خودم این بود که در هر مورد تفکر کردم، کامل و بدون نقد کردن و قضاوت کردن بود و فقط آموزش گرفتم و توانستم آن را کاربردی کنم.
 
خانم فاطمه؛ چه رابطه‌ای بین ظرفیت و مسؤلیت وجود دارد؟
 
بالا بردن ظرفیت واقعاً زمان می‌برد، زمانی که تلاش می‌کنم مسؤلیت بگیرم، ظرفیتم پایین است و فقط دنبال جایگاه هستم و زمانی که تلاش می‌کنم ظرفیتم را بالا ببرم، آنگاه مسؤلیت‌های متناسب با ظرفیتم به من پیشنهاد می‌شود؛ چیزی که بیرون از کنگره خیلی رعایت نمی‌شود یا بیشتر از ظرفیت یا کمتر از ظرفیت به اشخاص مسؤلیت می‌دهند.
 
به نظر شما چگونه می‌توانیم توان ظرفیت را در خود به وجود بیاوریم؟
 
به نظر من اگر هدفمان آموزش گرفتن باشد آرام آرام ظرف وجودمان پر می‌شود. نباید روی گرفتن جایگاه تمرکز کنیم؛ هدف فقط باید کسب دانایی و رسیدن به حال خوب باشد. بالا بردن ظرفیت و نقطه‌ تحمل فقط در کسب دانایی است.
 
حس خودتان را نسبت به این کلمات در قالب یک کلمه یا جمله ای کوتاه بیان کنید؟
 
بخشش: تجلی صفت زیبای خداوند در انسان و رسیدن به وادی عشق است.
وادی اول: نقطه‌ شروع هر کاری اگر با انرژی و پتانسیل بالا و پر قدرت نباشد محکوم به نابودی است و این نقطه‌ کور حل مسائل و مشکلات من، قبل از ورودم به کنگره بود.
راهنمایتان: بهترین معلم در بدترین شرایط. واقعاً انسانی با شایستگی بالا که خداوند انتخاب کرده تا به وسیله ایشان دعاهای مرا اجابت کند و دستم را بگیرد تا به دنیای روشنی وارد کند.
جناب دژاکام: عشق، انسان برگزیده، نور، استاد، معجزه‌ی قرن... از خداوند برای ایشان و خانواده‌ محترمشان آرزوی طول عمری با عزت می‌کنم.
 
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. لطفاً کلام آخر خود را بفرمایید...
 
راهنمایی مسؤلیت بزرگی است که هم باعث صعود انسان و هم سقوط او می‌شود. همانطور که انسان انتخاب می‌شود برای خدمت، اگر در مسیر خدمت دچار منیت شود و آموزش او متوقف شود، باعث سقوط خودش می‌شود و اینجا جایگاه بر علیه او استفاده می‌شود. ولی اگر انسان بتواند خودش را متناسب با جایگاه رشد دهد، لذتی غیر قابل توصیف نصیب راهنما می‌شود. با خروج هر انسان از تاریکی گره‌ای از درونش باز می‌شود و گویی دریچه‌ای از نور به سمت او گشوده می‌شود. امیدوارم همه‌ی عزیزان این جایگاه را تجربه کنند. هفته‌ راهنما را به همه‌ راهنمایان عزیز تبریک می‌گویم و حال خوب را برای همه‌ی عزیزان آرزو می‌کنم. به امید جهانی شدن علم کنگره و سپاس از شما.
 
مصاحبه و تایپ: همسفر زینب، لژیون سوم
ویرایش و ارسال: همسفر سارا
همسفران نمایندگی حسنانی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .