English Version
English

من فقط یک امانت دار بودم

من فقط یک امانت دار بودم

پیش از اینکه وارد کنگره ۶۰ بشوم در یک شرکت بزرگ مشغول به کار بودم. روی میز مدیرعامل شرکت که از اوضاع مالی بسیار خوبی هم برخوردار بود یک تقدیرنامه با قابی بسیار نفیس بود که از طرف یک خیریه به خاطر اهدای لوازم و وسایل دست‌دوم شرکت (چند عدد میز و صندلی، تعدادی مانیتور قدیمی کامپیوتر و یک پرینتر) به ایشان داده‌شده بود و یک کپی از آن تقدیرنامه هم بالای سر منشی شرکت قرار داشت. آن قاب‌ها درواقع مایه فخر شرکت بود. ایشان برای ما نمونه یک انسان باگذشت و خَیِر بودند اما زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم با مشارکتی که در گل‌ریزان و روزهای دیگر کنگره ۶۰ شاهد بودم، معنای گذشتن و مشارکت در کار خیر برایم عوض شد و سؤالات بسیاری در ذهنم به وجود آمد. از این‌سو و به بهانه دستور جلسه این هفته «در استحکام پایه‌های مالی و علمی چه کرده‌ام» تصمیم گرفتم با یکی از پهلوانان کنگره ۶۰ گفتگوی کنم. امیدوارم از مطالعه این گفتگو لذت ببرید.

 آقای روزبه صابری با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره ۶۰ شدند و به مدت ۱۰ ماه و بیست روز در لژیون هشت نمایندگی ارتش به راهنمایی آقای محمدرضا شکیبا سفر کردند و تا امروز مدت ۵ سال و ۴ ماه است که درمان شدند. ایشان برای درمان وابستگی به دخانیات نیز مدت ۱۴ ماه در لژیون ویلیام وایت نمایندگی ارتش و زیر نظر آقای رضا صبوری سفر کردند و تا امروز مدت چهار سال و شش ماه است که از بند دخانیات نیز رهایی یافتند.

از همین ابتدا می‌روم سر اصل مطلب. چرا تصمیم گرفتید پهلوان شوید و مبلغ پانصد میلیون تومان را مشارکت کنید؟

 ماجرا این‌گونه نبود که من تصمیم به رسیدن به جایگاه پهلوانی داشته باشم. از طرفی آن زمان هنوز جناب مهندس بحث پهلوان شدن را مطرح نکرده بودند. درواقع من و چند تَن از دوستان و خدمتگزاران لژیون سردار و با هماهنگی جناب مهندس دژاکام تصمیم گرفتیم تا مبلغی را جمع کنیم و برای تأسیس یک نمایندگی در یکی از شهرها کنگره ۶۰ که در آنجا شعبه‌ای نداریم، اقدام کنیم. من مبلغ صد و نود میلیون تومان جمع کردم و قرار بر این شد تا پول را به‌حساب زمین کنگره ۶۰ واریز کنیم و زمین و جای مناسبی برای احداث نمایندگی بیابیم اما همان موقع بود که موضوع کرونا پیش آمد و کنگره ۶۰ مدتی تعطیل شد و این کار انجام نشد. برای همین تصمیم گرفتم این مقدار را در بازار سهام، سرمایه‌گذاری کنم. بعد از چند ماه، سهامم سود خوبی کرد و صد و نود میلیون تومان در بازار بورس به حدود پانصد میلیون تومان رسید که درنهایت این مبلغ را در کنگره ۶۰ مشارکت کردم.

 

مبلغ پانصد میلیون تومان مبلغ کمی نیست و رقم بزرگی است، آیا شما نمی‌توانستید با این پانصد میلیون تومان ماشین بهتری بخرید و یا خانه‌تان را بهتر و بزرگ‌تر کنید؟  این‌ سؤال برای من بسیار جالب است زیرا من خیلی وقت بود که در فکر خریدن یک ماشین آفرود بودم و دقیقاً اگر ماشین فعلی‌ام را میفروختم و پانصد میلیون تومان را به آن اضافه می‌کردم می‌توانستم این ماشین‌ را خریداری کنم اما من در کنگره ۶۰ آموزش دیدم و یاد گرفتم که برای بخشیدن باید از آن چیزی که دوست دارید بگذرید. یادم هست جناب زرکش در یکی از جلسات سراسری لژیون‌های سردار فرمودند: باید جوری ببخشید که آن بخشش را احساس کنید و به جیبتان فشار بیاید. زمانی که پیش خود، حساب‌وکتاب کردم، دیدم که من تا قبل از ورود به کنگره ۶۰ هیچ‌چیز نداشتم پس حالا که به خواست خداوند و لطف کنگره ۶۰ توانسته‌ام در شغل و کار خود موفق شوم چگونه می‌توانم این فرصت بزرگ را از دست بدهم و دریغ بکنم؟ درواقع تصور می‌کنم که این کار خدا بود که مبلغ صد و نود میلیون من در بازار بورس رشد کند و به پانصد میلیون تومان برسد تا من آن را به کنگره ۶۰ اهدا کنم. من معتقدم که این پول، یک امانت در دست من بود.

لطفاً برایمان بفرمایید ازنظر شما لزوم وجود جایگاه پهلوانی در کنگره ۶۰ چیست و کسب این جایگاه چه شرایطی دارد؟ جناب مهندس این جایگاه را برای هرچه بیشتر قوی کردن و مستحکم کردن پایه‌های مالی کنگره ۶۰ اختصاص دادند البته حتماً دلایل زیادی در نزد جناب مهندس بوده است که از درک من خارج است اما به‌هرحال همان‌طور که شاهد هستیم کنگره ۶۰ برای رسیدن به اهداف خود، یعنی درمان اعتیاد انسان‌های دربند، نیاز به پول دارد ازآنجایی‌که ما هیچ کمکی از هیچ کجا قبول نمی‌کنیم این کار به‌صورت داوطلبانه بر عهده خود اعضا است و وجود جایگاه پهلوانی حرکتی بسیار مؤثر دررسیدن به اهداف کنگره ۶۰ است. برای پهلوان شدن در کنگره ۶۰ می‌توان مبلغ پانصد میلیون تومان را در مدت یک سال به‌صورت اقساط پرداخت کرد.

 

تا آنجایی که من می‌دانم شما در بخش‌های مختلفی خدمت کرده‌اید و امروز نیز کمک راهنمای کنگره شصت هستید و در این حوزه فعالیت می‌کنید آیا این خدمات  برای جبران لطف کنگره ۶۰ کافی نبود؟

 اگر من تمام‌روزهایم را به‌صورت ۲۴ ساعته در خدمت کنگره ۶۰ باشم و اگر هر چه را که امروز دارم بفروشم و در کنار خدمتم، به کنگره ۶۰ اهدا کنم بازهم من تصور می‌کنم که در مقابل کاری که کنگره ۶۰ برای من کرده است چیزی نیست. من هرچقدر مشارکت مالی و خدمت بکنم بازهم نمی‌توانم لطف و خدمتی که کنگره ۶۰ به من کرده است را جبران کنم اما در این راستا تلاش می‌کنم تا شاید ذره‌ای از آن را بتوانم جبران کنم.

 

تا آنجایی که من به خاطر دارم شما قبل از ورود به کنگره ۶۰ و حتی در دوران سفر اولتان اوضاع مالی  خوبی نداشتید. لطفاً اگر مایل هستید در این مورد صحبت کنیم که چه اتفاقی افتاد که بعد از رهایی، شما توانستید به لحاظ مالی و اقتصادی پیشرفت کنید؟

من به‌واسطه انجام اشتباهات در موقعیت بسیار بدی قرار داشتم و کاملاً ورشکسته شده بودم. من برای کمک به دوستم ۴۵ برگ چک به او دادم اما ازآنجایی‌که او ورشکست شده بود نتوانسته بود از عهده پرداخت کردن این چک‌ها برآید و هر ۴۵ تا چک برگشت خورد و من را در یک بحران فروبرد به‌طوری‌که برای خرید سیگارم و یا در زمان سفر اول برای خرید داروی اوتی باید مسافرکشی می‌کردم تا مبلغ موردنظر را به دست بیاورم و شربت و سیگار بخرم از طرفی غذای من همیشه فلافل بود البته من فلافل خیلی دوست دارم! اما در آن دوران توان مالی بیشتر از آن را نداشتم. در همان سفر اول یکی از طلبکاران خودروی پرایدم را گرفت و بعد هم حکم جلب من را نیز گرفت. در کل، شرایط به معنای واقعی کلمه بحرانی بود. من در آن دوران طعم فقر را چشیدم.

اتفاقی که بعد از کنگره شصت برای من افتاد این بود که من در یک‌لحظه به کمک کنگره ۶۰ روی خود را از تاریکی و سیاهی به سمت روشنایی برگرداندم و خداوند بزرگ این حرکت من را دید و به آن برکت داد. از طرف دیگر تمام آن فقر و محرومیت‌ها در من ایجاد یک ظرفیت کرد که تصور می‌کنم قدرت مطلق به این دلیل به من نعمت‌های بیشتری بخشید. من با استفاده از آموزش‌های کنگره ۶۰ و دانایی که کسب کرده بودم و مسئولیت‌پذیری که در انجام خدمت‌ها آموخته بودم توانستم مسیر درستی را انتخاب کنم و یاد گرفتم که چگونه از نعمت‌هایی که در اختیار من گذاشته‌شده است به نحو احسنت استفاده کنم. همه این مسائل دست‌به‌دست هم داد تا ازلحاظ مالی، خانوادگی و اجتماعی به جایگاه خوب و قابل قبولی برسم. بعد از سفر دوم ازدواج کردم و تشکیل خانواده دادم که امروز از این کار خود بسیار راضی هستم و همان‌طور که گفتم، من تمام این نعمت‌هایی را که به من واگذارشده است لطف خداوند و لطف کنگره ۶۰ به خود میدانم.

 

در ادامه گفتگو، از آقای روزبه پرسیدم که آیا خیریه دیگری نبود که پولتان را به آنجا اهدا کنید؟ چیزی شبیه بیمارستان بنیادهای خیریه و ازاین‌دست مراکز.

آقای روزبه درحالی‌که می‌خندیدند این پاسخ را دادند: جناب مهندس در یک جلسه‌ای که با چند نفر از خیرین داشتند حرف بسیار جالبی زدند. فرمودند: شما بچه‌های کار را از خیابان‌ها جمع می‌کنید تا بتوانند تحصیل کنند و هزینه دانشگاه آن‌ها را می‌دهید تا ادامه تحصیل بدهند و یا اینکه هزینه بیمارستان و یا آزادی زندانیان را پرداخت می‌کنید اما بعدازآن، این افراد مصرف‌کننده می‌شوند و به کنگره مراجعه می‌کنند تا ما آن‌ها را درمان کنیم!

تصور من این است که اگر در یک جامعه معتاد نباشد نیازی به خیرین برای مدرسه‌سازی نیست. اگر یک جامعه معتاد نداشته باشد کودکان کار هم در آن جامعه، وجود نخواهد داشت. اگر جامعه‌ای معتاد نداشته باشد این‌همه جرم و جنایت در آن رخ نمی‌دهد. اگر جامعه معتاد نداشته باشد خشونت‌های خانوادگی وجود ندارند. پس به نظر من اولویت هر جامعه درمان اعتیاد است. اگر بازهم بخواهم مبلغی را اهدا کنم صد درصد آن را در کنگره ۶۰ مشارکت می‌کنم. کنگره ۶۰ تنها جای است اعتیاد را درمان کرده و می‌کند پس من تا ابد در مسائل مالی کنگره ۶۰ مشارکت می‌کنم تا سهمی داشته باشم در رشد کنگره ۶۰ و به‌واسطه آن، درمان اعتیاد انسان‌ها.

ازآنجایی‌که نزدیک به هفته راهنما هستیم لطفاً کمی از خدمت کمک راهنمایی بگویید و بفرمایید که چگونه می‌توان با این حجم از مشغله‌های کاری خدمت کمک راهنمایی را نیز انجام داد؟

تمام کمک راهنماها مشغله کاری خود را دارند اما تجربه من این است که من برای خدمت در کنگره ۶۰ و خالی کردن زمان برای خدمت، فکر یا برنامه‌ریزی نمی‌کنم. درواقع زمان مناسب برای خدمت در کنگره ۶۰ خودبه‌خود مهیا می‌شود که به نظر من این واکنشی است از کائنات، این زمان‌ها برای من در نظر گرفته می‌شود تا من بتوانم در کنگره ۶۰ خدمت کنم و یا کمک راهنما باشم. هیچ‌وقت پیش نمی‌آید که من از کار خود برای خدمت کمک راهنمایی بزنم البته اگر هم‌چنین موقعیتی هم پیش بیاید بازهم این کار را می‌کنم و از کار خود برای کنگره ۶۰ می‌گذرم و این را بدون اغراق و بزرگ‌نمایی میگویم و برایش هم دلیل دارم، زیرا حال خوش و انرژی که من در کنگره ۶۰ و در خدمت در کنگره ۶۰ به دست می‌آورم خیلی بیشتر از حالی است که از درآوردن پول و موفقیت‌های کاری به دست می‌آید درواقع برای همین است که می‌گویم کمک راهنمایی خدمتی است برای آموختن. من تصور می‌کنم که این فرصت در اختیار من قرار داده‌شده است تا بتوانم بیشتر بیاموزم و بیشتر یاد بگیرم درواقع بیشتر از اینکه من به یک مسافر سفر اولی کمک کنم این کنگره ۶۰ و آموزش‌هایش است که به من کمک می‌کند.

 

در پایان این گفتگو اگر حرف و سخنی ناگفته مانده است بفرمایید.

بدون شک، پهلوان واقعی جناب مهندس دژاکام بنیان کنگره ۶۰ هستند که تمام زندگی خود را وقف رهایی و درمان من کرده‌اند تا ما در تاریکی نباشیم و به سمت روشنایی برگردیم، برای همین، زمانی که به من پهلوان میگویند من بسیار معذب و خجالت‌زده می‌شوم زیرا همان‌طور که گفتم پهلوان، برازنده جناب مهندس دژاکام است نه من. هیچ‌کس در کنگره ۶۰ بیشتر از ایشان مشارکت مالی نکرده است و هیچ‌کس بیشتر از ایشان به کنگره ۶۰ خدمت نکرده است.

یک مسئله دیگر این است اگر کسی بخواهد به این جایگاه برسد و در لژیون سردار خدمت کند و یا دنور شود، تنها اگر خواستش را داشته باشد و به این سمت حرکت کند، مطمئن باشید که به این اهداف خواهد رسید. در آخر آرزو دارم که تک‌تک مسافران کنگره ۶۰ این جایگاه را تجربه کنند و از انرژی و حال خوبی که دارد بهره‌مند شوند.

از شما بابت فرصت و زمانی که در اختیار من گذاشتید تشکر می‌کنم.

 

تهیه و تنظیم: مسافر روزبه 
عکس: مسافر مرصاد

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .