English Version
English

رهایی از سیگار برایم آرزو شده بود

رهایی از سیگار برایم آرزو شده بود

رهایی از نیکوتین و درمان این بیماری سال‌ها بود تبدیل به آرزویی دست نیافتنی شده بود و همیشه دوری از سیگار برایم ترس و اضطراب می‌آورد و همیشه بهانه‌ام این بود تنها دل‌خوشی من و تنها همراه من همین سیگار است.

سیگار من را در یک چارچوب کوچک محبوس کرده بود که در آن دوستان غیرسیگاری جا نداشتند. ماندن طولانی مدت کنار مادر و پدرم، چه مهمان بودم و چه میزبان، مهمانی‌هایی که زمان طولانی داشت کلافه‌ام می‌کرد. خلاصه من در دستان سیگارم اسیر بودم و فکر می‌کردم او برای من دوست و همراه خوبی هست. دوستی که ذره‌ذره جوانی و شادابی و زیبایی و سلامتی مرا از بین می‌برد و من با میل همه چیزم را تقدیمش می‌کردم.

وقتم، حوصله‌ام، لذت بردن از کودکم را و پولم را و حتی به من اجازه نمی‌داد در مورد مسائلم فکر کنم؛ و چقدر این‌که خوشحالم و خوشبختم که زمان درمان من کامل شده است. درمانی که برعکس تمام ترک سیگارهای قبلی از هفته اول هیچ وسوسه‌ای نداشتم و هیچ سختی‌ای متحمل نشدم چون همه‌چیز با برنامه‌ریزی و طبق اصول پیش می‌رفت و راهنمای عزیزم خانم اکرم به من کمک می‌کردند که با تغییر هر پله تغییر در ظاهرم و سلامت جسمم و روانم را متوجه بشوم.

حضرت علی (ع) می‌فرمایند:

«هنگامی‌که از چیزی (زیاد) می‌ترسی خود را در آن بیفکن، چرا که سختی پرهیز از آن از آنچه می‌ترسی بیشتر است.»

و من با تمام ترسی که داشتم از نبود سیگار و از آبرویم جلوی راهنمای عزیزم خانم سمیه و دوستانم و ... بالاخره پا در راه گذاشتم و خود راه برایم مسیر را هموار کرد. تا اینکه خدا را شکر روز رهایی من هم فرا رسید.

خداوند را شکر می‌گویم برای حضورم در کنگره و لژیون ویلیام ال وایت و استادان عزیزم در رأس جناب مهندس و استاد امین و خانم سمیه و خانم اکرم عزیزم که در آموزش جهان‌بینی به من بسیار کمک کردند و در این راه همراه من بودند و از قدردان همه آنان هستم.

 

نگارش: همسفر زهره (لژیون چهارم)

تهیه و تنظیم: همسفر لیلا

همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .