جلسه سوم از دور سی و سوم سری کارگاههای آموزشی، عمومی نمایندگی ملاصدرا ویژه مسافران و همسفران با استادی کمک راهنما مسافر حسن رضوانی، نگهبانی کمک راهنما مسافر صادق، و دبیری کمک راهنمای تازهواردین مسافر مجتبی با دستور جلسه «دانایی، دانایی مؤثر، سواد» پنج شنبه 19 فروردین 1400 ساعت 16 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
دستور جلسه امروز در مورد دانایی، دانایی مؤثر و سواد است ما یک مثلث دانایی داریم که اضلاع آن تفکر، تجربه و آموزش است و یک مثلث جهالت داریم ترس، منیت و ناامیدی که هرکدام از اضلاع مثلث جهالت باعث میشود که اضلاع مثلث دانایی ناکام بماند. کسی که میخواهد مثلث دانایی را اجرا کند ابتدا باید از مثلث منیت، ترس و ناامیدی دور شود یا آن را کمرنگ کند. چون کسی چه بترسد مطمئناً نمیتواند تفکر کند کسی که منیت داشته باشد نمیتواند آموزش بگیرد کسی که بخواهد تجربه کند ناامیدی باعث میشود که تجربه را به انجام نرساند پس سه ضلع نیروی منفی رو به رویش دارد که باید از آن بگذریم. آقای امین در جهانبینی میگویند که علمالیقین، عینالیقین و حق الیقین، چه کسانی به دانایی میرسند؟ کسانی در مورد هر کاری که میخواهند انجام بدهند ابتدا تفکر میکنند.
زمان قبل از اعتیاد و زمانی که هنوز به کنگره نیامده بودیم ابتدا ضلع تجربه را انجام میدادیم اول اجرا میکردیم و بعد فکر میکردیم که این موضوع خوب است یا بد و راهحل بازگشت هم برای ما وجود نداشت. مثل اعتیاد ابتدا رفتیم تجربه کردیم در اعتیاد ماندیم و بارها پیش پزشک رفتیم و نتیجه نگرفتیم و این منجر شد به ناامیدی. چه کسانی میتوانند به دانایی برسند همینطور که در جهانبینی آقای امین گفتند علمالیقین یعنی بعضی وقتها فرد فقط علم یکچیز را دارد داشتن علم کافی نیست. برای مثال فرض میکنیم من اسم یک میوه را شنیدهام خب فقط شنیدهام. یک زمان من آن را دیدهام خب این دو ضلع میشود، زمانی من آن میوه را خورده و تجربه کردهام. چه کسی به مرحلهای دانایی رسیده است؟ کسی که میوه را خورده به نتیجه واقعی رسیده یعنی هم اسم میوه را شنیده هم میوه را دیده و هم میوه را مزه کرده و وقتی اسمی از آن میوه میبریم میداند آن میوه چیست. چه کسانی به مرحله دانایی اعتیاد رسیدند؟
بعضی افراد فقط اسم تریاک را شنیدهاند بعضی افراد دیدهاند و بعضی افراد هستند که آن را مصرف کردند. آن مصرفکننده تریاک به مرحله دانایی اعتیاد رسیده است. ممکن است که پیش یک پزشک برویم برای درمان اعتیاد، پزشک هنوز مواد را تجربه نکرده پس به دانایی مواد نرسیده و هنوز نشئگی و خماری را تجربه نکرده باشد و به دانایی اعتیاد نرسیده ولی درزمینهٔ علمی میداند که این کار را نباید انجام بدهیم آن پزشک یک ضلع را انجام داده به خاطر همین است که بیشتر پزشکان در درمان اعتیاد عاجز هستند و نمیتوانند کاری بکنند.
هر شخصی که در کنگره قرار دارد سفر اولی باشد یا سفر دومی، کمک راهنما یا ایجنت، بر اساس عملکردش متوجه میشویم که به دانایی رسیده یا نه؟ کسی که قوانین کنگره را اجرا میکند مطمئناً به دانایی رسیده چون دارد قوانین را اجرا میکند. ممکن است کسی ۷ سال در کنگره باشد ولی هنوز قوانین را اجرا نمیکند. او مطمئناً هنوز به دانایی نرسیده چون اگر به دانایی رسیده بود قوانین را اجرا میکرد.
ما برای این بار به دنبال دانایی هستیم که گرههای زندگیمان را بازکنیم یعنی کار برایمان آسان بشود. در مرحله دانایی، در هر موضوع گرههایی وجود دارد که بیشترش بند میشود به دست و پای ما و زندگی برای ما مشکل میشود. ولی درزمینهٔ دانایی چی؟ درزمینهٔ دانایی مثل قوانین راهنمایی و رانندگی میماند، وقتی قوانین راهنمایی و رانندگی را اجرا کنیم بهتر به نتیجه میرسیم. فکر کنید قوانین نباشند یک مسیر ۱ ساعته را ۱۲ ساعت باید طی کنید چرا؟ چون قوانین از آن برداشته میشوند و آن بند میشود به دست و پای افرادی که میخواهند به مقصد برسند.
در کنگره ۶۰ هم همین است. ما در یک کار تفکر میکنیم، تجربه میکنیم و آموزش میبینیم؛ یعنی یک کار را تجربه میکنیم و سعی میکنیم رفع اشکال کنیم نه اینکه فقط به این تجربه کنیم و از آن رد بشنویم. اگر رفع اشکال نکنیم هنوز به نتیجه واقعی نرسیدهایم.
اگر بخواهیم مثلث دانایی که تفکر، تجربه و آموزش است را اجرا کنیم نیازمند یک راهنما هستیم چرا؟ چون اگر راهنما نداشتیم مثل قبل موفق نمیشدیم. در کنگره راهنما به من میگوید ساعت ۶ دارویت را بخور یا نیم ساعت قبل از شروع جلسه در شعبه باش، خب من باید بدانم اگر هر کار دلم خواست را انجام بدهم به نتیجه نمیرسم پس برای حل شدن هر موضوعی یکراه وجود دارد و یک راهنما، یک رهجو که ۶ ماه است سفر میکند باید چهره و رفتارش هم بهاندازه همان ۶ ماه تغییر کرده باشد. باید احترام بگذارد و قوانین را اجرا کند. اگر راهنما بگوید بعد از دو ماه به لژیون سیگار برو، باید برود وگرنه دانایی را گرفته و رویهم تلنبار کرده است.
دانایی هم مثل پول است اگر از صبح تا شب بروی و کارکنی و خرج نکنی چه اتفاقی میافتد؟ مثل آدمی میماند که گرسنه است و پول زیادی دارد ولی شب گرسنه بخوابد. دانایی هم همینطور است اگر دانایی را خرج نکنیم و به اجرا درنیاوریم هیچ ارزشی ندارد.
تایپ: گروه همسفران، همسفر سمیه
عکاس: مسافر مجتبی لژیون اول
تنظیم: مسافر حسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1727