English Version
English

کمک‌راهنماها از جنس خود ما هستند

کمک‌راهنماها از جنس خود ما هستند

همسفر معصومه و مسافرشان با ۱۸ سال تخریب تریاک و شیره وارد کنگره شدند، مدت ۱۷ ماه با راهنمایی آقای محسن لژیون چهارم و خانم فاطمه براعه با شربت OT و روش DST، سفر کردند؛ مدت رهایی‌شان ۴ سال و ۹ ماه است، ایشان در این مدت خدماتی چون دبیری، نگهبانی، نشریات، مشاوره تازه‌واردین را تجربه کردند و هم اکنون نیز کمک‌راهنمای لژیون چهارم و همچنین عضو لژیون سردار هستند. رشته ورزشی ایشان در پارک طالقانی تنیس روی میز، دارت و ایروبیک است.

سال ۹۹ برای شما چگونه گذشت؟

سالی که گذشت با بیماری کرونا شروع شد و ما کمی از شعبه فاصله گرفته بودیم؛ چون جلسات حضوری برگزار نمی‌شد، بنابراین لژیون‌ها بصورت مجازی برگزار شد. اوایل یک مقدار برایمان مشکل بود، اما در ادامه بقول آقای مهندس راه باز شد و ما با لژیون‌های مجازی بیشتر ارتباط برقرار کردیم؛ از آموزش‌های آقای مهندس استفاده کردیم و ایشان به ما دلگرمی می‌دادند، از سی‌دی‌هایشان انرژی مثبت می‌گرفتیم؛ حتی به ما آموزش دادند که چطور با کرونا مقابله کنیم. یکی از اتفاقات خوبی که افتاد احداث دانشگاه بود و این خواسته آقای مهندس تحقق پیدا کرد. امیدوارم که من هم بتوانم در این دانشگاه خدمت کنم. در سال گذشته من عضو لژیون سردار شدم و امیدوارم بتوانم روزی دنور و پهلوان شوم. انشالله این کمک‌های من قطره‌ای باشد در اقیانوس بیکران کنگره.

 

خانم معصومه شما به محض ورود به سفر دوم، رهجویی فعال بودید که تقریبا تمامی خدمات شعبه را تجربه کردید، این عشق و انگیزه چه منشایی داشت؟

آن حال خوشی که ما در کنگره به دست می‌آوریم، با خدمتی که می‌کنیم مهیا می‌شود. هیچ جا آنقدر به ما انرژی نمی‌دهد که در کنگره کسب می‌کنیم، به همین خاطر خدمت‌های کنگره برای من خیلی باارزش هستند.

 

چرا در آزمون راهنمایی شرکت کردید؟ مسئولیت کمک راهنما بودن زیاد و طاقت فرسا نیست؟

وقتی وارد کنگره شدم و دیدم کمک‌راهنماها چقدر با محبت و با عشق و علاقه هستند و بدون دریافت حقوق، می‌آیند و آموزش می‌دهند، به فکر فرو رفتم. این کمک‌راهنماها از جنس خود ما بودند، آن‌ها هم تاریکی‌ها را تجربه کرده بودند، مسافر داشتند و سفر کرده و از این تاریکی عبور کرده بودند. برای من خیلی انگیزه شد تا در امتحانات شرکت کنم و کمک‌راهنما شوم و این عشق و محبت را که از راهنمای خودم دریافت کرده‌ام، به رهجوهایم انتقال دهم و برای آن‌ها یک دلگرمی باشم. من موقعی که مسافر داشتم، خیلی ضربه خورده بودم و تخریب‌های زیادی در من ایجاد شده بود و ناامید و افسرده بودم، ولی وقتی وارد کنگره شدم، حالم بهبود یافت و فهمیدم اگر آن سختی‌ها را نکشیده بودم، وارد کنگره نمی‌شدم. دوست داشتم خانم‌های همسفر که می‌آیند، آن‌ها را راهنمایی کنم و باعث شوم حال آن‌ها هم خوب شود و بدانند اگر وارد کنگره شده‌اند، چقدر خداوند آن‌ها را دوست داشته که بهشت نصیبشان شده است. همیشه می‌خواستم عشق و محبتم را نثار رهجوهایم کنم. جایگاه کمک‌راهنمایی اوایل برای من خیلی مشکل بود، اما با حرکت راه نمایان می‌شود و این راه برای من نمایان شد و خیلی آموزش گرفتم، از دیگر کمک‌راهنماها و تجربیاتشان استفاده کردم و توانستم یک لژیون خوب، سرحال و شاد را تشکیل دهم. سختی‌های جایگاه کمک‌راهنمایی برای من شیرین است.

 

زمانی که در جلسه کارگاه مشارکت می‌کنید، معمولا مطالب را دلی و فی‌البداهه می‌گویید که به دل می‌نشیند، در این خصوص برایمان صحبت کنید؟

این مساله هم حسی است و هم اینکه من راجع به دستورجلسه مطالعات زیادی می‌کنم، ولی هنگام مشارکت دوست دارم از تجربه خودم بگویم و تاثیری که آن دستورجلسه در من بوجود آورده و از تجربیات گذشته‌ام و اینکه چقدر تغییر کرده‌ام می‌گویم.

 

بخاطر دارم به من گفته بودید بعد از اتمام دوره کمک‌راهنمایی، دوست دارید جایگاه مرزبانی را تجربه کنید؛ هنوز هم این خواسته را دارید؟ اگر پاسختان مثبت یا‌منفی است دلیل را ذکر کنید؟

بله دوست دارم بعد از تحویل کمک‌راهنمایی، جایگاه مرزبانی را تجربه کنم زیرا مرزبانی خیلی جایگاه مهمی است و من می‌بینم وقتی مرزبان شال می‌گیرد، یک حالت روحانی پیدا می‌کند و این برای من خیلی جالب است و احساس می‌کنم خیلی تغییر می‌کنم. از طرفی دوست دارم جایگاه کمک‌راهنمایی را ادامه دهم، چون انگار تازه راهش را یاد گرفته‌ام و اگر به من اجازه دادند، چهار سال دیگر نیز این جایگاه را تجربه می‌کنم؛ اگر اجازه ندادند، در جایگاه مرزبانی خدمت خواهم کرد.

 

ماه رمضان در آموزش‌های شما چه تاثیری داشته است؟

آقای مهندس در ماه رمضان موادشان را تیپر کردند و این ماه برای ما خیلی باارزش است. این ماه، ماهی معنوی و روحانی است. قبل از کرونا ما همیشه در ماه رمضان در شعبه، مراسم افطار داشتیم و همه در کنار هم بودیم و حس و حال بسیار خوبی داشت. در ماه رمضان ما باید نقطه تحملمان را بالا ببریم. در این ماه نقاط ضعف و صفاتمان بیشتر نمایان می‌شود. به قول خانم شانی اگر من در ماه رمضان عصبانی شوم، همان عصبانیت، رمضان من است. یعنی با نخوردن به من نشان می‌دهد که این یک اشکال است و باید در رفع آن بکوشم؛ اینجاست که من باید نقطه تحمل خود را در برابر عصبانیت بالا ببرم. ماه رمضان، ماه خودسازی است؛ به همین خاطر در رمضان دست خدا باز است، در این ماه نیروهای منفی اسیر هستند و نیروهای مثبت الهی به کمک ما انسان‌ها می‌آیند. انسانی که در ماه رمضان روزه می‌گیرد و روزه گرفتن روی او تاثیر بدی دارد، یعنی باید بداند اگر با نخوردن و نیاشامیدن عصبانی شود و با فرزندش درگیر شود، به این دلیل است که نیروهای منفی درون او وجود دارد و باید درصدد رفع آن‌ها برآید. به همین دلیل است که در ماه رمضان ما هم باید روی جسممان کار کنیم و هم روانمان و هم‌جهان‌بینی و بدن ما ریکاوری می‌شود. ماه رمضان برای من این آموزش را داشته که فقط نخوردن و نیاشامیدن مهم نیست، ما باید بیشتر روی خودمان کار کنیم، نقاط منفی‌مان را برطرف کنیم و نقطه تحملمان را در برابر نقطه ضعف‌هایمان بالا ببریم و آن‌ها را تبدیل به نقاط قوت کنیم.

 

اگر یکی از رهجویان سفر اولی شما بدون عذر موجه مدت چند جلسه غیبت کند، چه واکنشی نشان می‌دهید؟

همان برخوردی که قانون کنگره به ما گفته است، یعنی ما باید به مرزبانی اطلاع و ارجاع دهیم. ولی چنین موردی تا به حال در لژیون من پیش نیامده است و بچه‌ها اگر هم یکی، دو جلسه غیبت داشته‌اند، اطلاع داده‌اند. من به گفته بچه‌ها، راهنمای مهربانی هستم و شاید واکنش تندی نشان ندهم، ولی حتما جریمه نوشتاری می‌دهم یا می‌گویم از روی حرمت بنویسند، یا سی‌دی اضافه می‌دهم.

 

اگر مطلبی در انتها مانده است بفرمایید.

از آقای مهندس بابت این بستری که فراهم کردند تا مسافرها به رهایی برسند، تشکر می‌کنم و اینکه ایشان به همسفرها بها دادند و آموزش‌های مسافرها و همسفران یکسان است. از خانم آنی خیلی تشکر می‌کنم که کنار همسرشان بودند و به ما نیز آموزش دادند که کنار همسر و مسافرانمان باشیم‌. از تمام خدمتگزاران شعبه حسنانی تشکر می‌کنم، از کمک‌راهنمایان و کمک‌راهنماهای خودم که به من آموزش دادند و من هم این آموزش‌ها را به رهجویان خودم انتقال دادم. کنگره مکانی بهشتی است که خدا نصیب من و سایر دوستان کرده است و باید قدر و ارزش این مکان را بدانیم. زیرا می‌آییم و اینجا به آرامش می‌رسیم، مشارکت می‌کنیم و دوستان خوبی پیدا می‌کنیم. بخاطر پارک طالقانی از آقای مهندس تشکر می‌کنم که آنجا هم ورزش می‌کنیم و هم دوستان خوبی از شعبات دیگر پیدا می‌کنیم. ما هرچه داریم از آقای مهندس داریم. برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی می‌کنم.

مصاحبه، تایپ و ارسال: همسفر سارا

عکس: مرزبان خبری، همسفر مریم

همسفران نمایندگی حسنانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .