توای همسفر، تویی که بین ماندن و رفتن، ماندن را انتخاب کردی، تو هم میتوانستی مثل دیگران که رفتند، رفتن را انتخاب نمایی ولی تو ماندی تا به عشق، معنای واقعی دهی زیرا با عشق میتوان فراز و نشیبها و پستیوبلندیها را هموار نمود. با عشق میتوان رفیعترین قلهها را درنوردید. تو ماندی تا بال پرواز مسافرت باشی. تو ماندی تا عشق تا ابد تا بینهایت، جاودان بماند. پس ای همسفر، ای مهربان، هفتهات، روزت میمون و پرشگون باد.
در کنگره 60 واژه همسفر به کسی اطلاق میشود که سابقه اعتیاد نداشته باشد و برای تعالی اهداف کنگره 60 تلاش میکند. فردی که درگیر مواد مخدر میشود و تا عمق تاریکیها پیش میرود و جهت خود را گم میکند قطعاً نمیتواند بهتنهایی مسیر را بازگردد و نیاز به کمک دارد.
همسفر نهتنها نقش بزرگی برای مسافر ایفا میکند بلکه خود را شکوفا مینماید. او در صورتی میتواند به مسافر خود در این سفر کمک کند که از شرایط سفر آگاهی داشته باشد و بداند که مسافرش در چه مسیری حرکت میکند و در چه وضعیتی است. اگر همسفر آگاهی و شناخت نسبت بهصورت مسئله اعتیاد نداشته باشد قطعاً همسفر خوبی نخواهد بود. در این صورت مانعی است برای سفر مسافر، مهمترین سرمایه یک همسفر انرژی و محبت است که در درون او نهادینه شده است، باید یاد بگیرد از این ثروت درونی چگونه استفاده نماید.
کنگره 60 چگونگی کاربردی کردن عشق و محبت را به او آموزش میدهد تا بتواند راه درست را انتخاب کند و نتیجه مطلوب بگیرد. با آموزشها و کاربردی کردن آنها متوجه میشود که باید ساختارهای مخرب قدیمی، ویران شوند و ساختار جدید به وجود آید. او براثر ترکشهای اعتیاد مسافر، تخریبهای زیادی دیده است اما بهمرورزمان و با بالا بردن سطح آگاهی و با سلاح عشق و محبت میتواند از این مراحل سخت عبور کند.
ای همسفر، تغییر سخت است ولی امکانپذیر است. هر تغییری هرچند ناچیز میتواند تأثیرگذار باشد. باید تغییر کرد و از عادتهای بد که بر ما مستولی شده گذشت و تولدی دوباره داشت.
میگویند میانگین عمر عقاب 70 سال است ولی پس از رسیدن به نیمههای عمر و حدوداً 40 سالگی تیزی منقار و پنجههایش، قدرت پرواز و بالهایش یعنی قدرت شکار را از دست میدهد. اینجا عقاب دو کار میتواند انجام دهد یا اینکه با همین وضعیت کنار بیاید و شکار نکند و بمیرد یا اینکه تغییری در خود ایجاد کند تا بتواند به زندگی ادامه دهد. عقاب راه دوم را انتخاب میکند برای همین بالای کوه میرود و آنقدر منقارش را به سنگهای کوه میکوبد تا منقارش کنده شود و صبر میکند تا دوباره منقار جدیدی بروید که مثل اول تیز باشد، بعد با آن منقار پنجهها و پروبالهایش را میکند و منتظر روییدن دوباره میماند. این فرآیند دردآور، 150 روز طول میکشد و بعدازاین مدت دوباره میتواند زندگی را از نو شروع کرده و 30 تا 40 سال دیگر به حیاتش ادامه دهد. ما انسانها که از پرنده کمتر نیستیم پس باید تغییر کنیم تا به تولد دوباره برسیم، تولدی که کنگره 60 با آموزشهایش برای همگی ما به سمت نور فراهم مینماید.
همسفر باید اطمینان کند به مسافری که سالها از او سلب اطمینان کرده است، قرار است عشق را سرلوحه کار خود کند، نباید ناکامیهای گذشته؛ او را از ادامه مسیر بازداشته و ناامید کند. همسفر بودن مسئولیت سنگینی است و باید نقش خود را بهعنوان همسفر جدی بگیریم. ما به کنگره میآییم تا به آرامش، تعادل و حس خوب برسیم آنوقت میتوانیم بهترین کمک را انجام دهیم، چهبسا هر چه جلوتر میرویم و شناخت و آگاهی ما بیشتر میشود پذیرای عدالت میشویم و از آینده هراسی نداریم؛ نگرش خود را نهتنها نسبت به مسافر بلکه نسبت به زندگی و اطرافیان و کل هستی تغییر میدهیم آنهم تغییر مثبت و به سمت سازندگی پیش میرویم.
کمکم تکههای یخ؛ شکسته میشوند و در آب حقیقت ذوب میشوند؛ حرکت آسان میشود و زخمها مرهم مییابند. دستهای مسافر و همسفر به ریسمان روشنایی گره میخورد و حضور مستمر آنها در کلاسهای آموزشی کمکی است برای ایجاد امنیت و آرامش در خانواده، آرامشی که هر دو را به سمت دانایی پیش می برد.
با سپری شدن زمان درمان، حقیقت به سرمنزل میرسد و در سفر دوم آنها آموزشهای خود را به عرصه حضور میرسانند. همسفر از توقع بیجا دست برمیدارد و انتظارات واهی را کنار مینهد. یک همسفر خوب مانند صافی عمل میکند، او ناخالصیهای حاشیهی سفر را میزداید و سختیهای راه را هموار میکند که البته این مسئولیت مهم در سایه آموزش و کسب آگاهی امکانپذیر است.
همسفر کوکِ ساز مسافر است، او میتواند ساز عشق و محبت را طوری کوک کند که زیباترین صداها و ملودی از آن شنیده شود. همسفر قدرت بخشش و انعطافپذیری دارد که اگر نداشت نمیتوانست این مسیر را طی کند. ما همسفران با دادن قدرت به مسافران میتوانیم آنها را به جایگاه اولشان «جایگاه پدری، همسری و فرزندی و ...» برگردانیم و تواناییهایشان را احیا کنیم، دیوارهای ضعف آنها را بشکنیم و اعتمادبهنفس ازدسترفتهی آنها را به آنها برگردانیم و بدین ترتیب مسافر آرامآرام در مسیر قرار میگیرد و میتواند فر بربادرفته و بر خاکستر نشسته را احیا کند.
کنگره 60 بهمنظور تشکر و حمایت از همسفران، هفتهای را به همسفران اختصاص داده است. در این هفته هر مسافر به همسفر خود هدیهای تقدیم میکند و حس اینکه «تلاش من در این راه بیهوده نبوده و مسافرم برای من ارزش قائل است» در درون همسفر به وجود میآید.
در پایان از مسافر عزیزم سپاسگزارم که اجازه داد بهعنوان همسفر در کنارش قرار بگیرم و از آموزشهای ارزشمند کنگره بهرهمند شوم و این هفتهی عزیز را بهتمامی همسفران کنگره 60 تبریک و تهنیت میگویم. همسفران عزیزانی هستند که بزرگترین وظیفه آنها حفظ و بقای خانواده است.
نویسنده: همسفر فاطمه از لژیون نهم
نمایندگی همسفران شیخ بهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
605