دومین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، کارگاه آموزشی سبزوار ویژه مسافران، با استادی مسافر عباس، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر کاظم، با دستور جلسه "درختکاری" در روز سهشنبه ۵ اسفندماه ۱۳۹۹ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم مسافر؛
خیلی خوشحالم که خداوند این توفیق را داد که بتوانم در لژیون سبزوار حضور داشته باشم. در کنگره یاد گرفتهام که به تمام کسانی که نسبت به من رهایی بالاتری داشته و پیشکسوت هستند، بگویم چشم.
بنا به گفته آقای امیرهوشنگ به لژیون سبزوار آمدم. داشتم فکر میکردم یکزمانی به نیشابور رفتم و آن موقع آقای امیرهوشنگ نیشابور بود. آن زمان در نیشابور دو یا سه لژیون برگزار میشد و الآن خدا را شکر، یکی از بهترین شعبات کنگره ۶۰ میباشد؛ هم به لحاظ علمی و هم به این لحاظ که توانستهاند امکانات مالی خوبی برای خود فراهم کنند و ریشه آنها را آقای امیرهوشنگ طراحی کرده بود و امیدوارم که این سناریو برای سبزوار هم اتفاق بیفتد و سال دیگر این مکان به مکانی بزرگتر تبدیل بشود که مالکش کنگره باشد و آنجا باز بتوانیم در کنار هم آموزش بگیریم.
دستور جلساتی که در کنگره ۶۰ است معمولاً مربوط به یکی از ضلعهای مثلث درمان است؛ یا جسم است یا جهانبینی و روان. جسم و روان ما معمولاً بین ۱۰ تا ۱۱ ماه ً به تعادل میرسد. البته نه در همه افراد. من نمیخواهم غلو کنم. درمان بر مبنای عدالت شکل میگیرد.
آنکسی که قبل از ساعت ۴ به کنگره میآید، کسی که خدمتگزار است، آنکسی که سی دی مینویسد، آنکسی که قبل از آمدن، استحمام کرده و خودش را مرتب میکند، قطعاً سهم بیشتری از تعادل جسم و روان برخوردار است و تعادل جسم و روان یعنی نشئگی.
بعضیاوقات ما فراموش میکنیم که به کجا آمدهایم. قرار نیست هر که از در کنگره بیرون آمد، حالش خوب باشد. این قانون است؛ کسانی حالشان خوب است که اول فرمانبردار باشند و بدانند که خداوند چقدر دوستشان داشته است.
گاهی اوقات به خاطر ناله و آه فرزند و همسرمان است که خداوند توفیق داده به کنگره آمدهایم. در بعضی مراکز ترک اعتیاد به طرز نامناسبی با افراد رفتار میکنند. درحالیکه در اینجا خیلی باکلاس، نامه و بهترین داروی درمان یعنی شربت اپیوم تینکچر را دریافت میکنیم.
تمام داروهایی که ساخته میشود، باید سازمان غذا و داروی آمریکا نظر بدهد. به گفته این سازمان، این شربت هم غذا است و هم دارو. ولی چه میشود که من فراموش میکنم که یک بچه کنگرهای هستم.
من دارم آموزش میبینم. این را پرانتز باز کردم که رسیدن به تعادل جسم و روان در طی ۱۱ ماه برای هرکسی ممکن نیست؛ زیرا برای جهانبینی، مدت غیرقابلپیشبینی وقت لازم است. دستور جلسه درختکاری مربوط به مبحث جهانبینی میشود.
جهانبینی یعنی برداشت، دریافت، ادراک و احساس ما نسبت به خود و هستی؛ یعنی همان جهانبینی درون و جهانبینی بیرون. درختکاری مرتبط به جهانبینی بیرونی ماست. در کنگره کسی با بهترین خودرو میآید و کسی ممکن است با پای پیاده بیاید.
فرقی نمیکند، همه مثل هم هستند. ما ملزم به انجام برخی کارها هستیم. نماد درختکاری یکی از مواردی است که همهساله به ما یادآوری میکند که ما چه بودهایم و قرار است چه بکنیم و در آخر چه میشویم. در کنگره جشنهای مختلفی داریم. انشاءالله بهزودی جشن همسفر برگزار میشود. بعد از عید، جشن راهنما و کمک راهنمایی و جشن مرزبانی خواهیم داشت.
از یکسری انسانها که در کنگره برای ما کاری کردهاند تقدیر میکنیم. انشاءالله هنگام رهایی از آقای مهندس، راهنما و همسفرتان با پاکت قدردانی میکنید. باید این محبت را نسبت به هستی هم داشته باشیم.
من سی سال پیش که سرباز بودم، شب میخواستم با دوستان مواد مصرف کنیم. همین فصل زمستان هم بود و اتفاقاً تعداد زیادی نهال برای کاشتن آورده بودند. تعداد زیادی از نهالها را آتش زدیم تا بتوانیم شرایط مصرف را آماده کنیم.
الآن این خاطرات را به یاد میآورم؛ اما اگر به کنگره نیامده بودم قطعاً هیچچیز از آن را به خاطر نمیداشتم. اگر من زباله و آشغال را از ماشین به بیرون بیندازم، نمیتوانم بگویم که من برای طبیعت احترام قائلم و میخواهم درخت بکارم. انشاءالله سال بعد بازهم دوباره مراسم درختکاری برگزار شود. ولی چرا باید درخت بکاریم؟ عرض کردم که ما محکومبه انجام یکسری کارها هستیم.
درست است که طی سفر اول در هر پلهای باید داناییمان را بالاتر ببریم، ولی در سفر دوم باید داناییمان را به دانایی مؤثر تبدیل نماییم؛ نه بهطور مطلق اما بهطور نسبی میتوانیم این کار را انجام بدهیم. درختکاری یکی از آن چیزهایی است که میتواند بسیار کمکمان بکند.
من خودم میخواستم امسال این کار را انجام ندهم. این رسم است که شما به ازای هرسال که رهایی دارید، باید این کار را انجام بدهید؛ اما من به خود میگفتم که امسال بارندگی نیست. دیدم که نیروهای بازدارنده دارند با من صحبت میکنند.
امروز یاد گرفتهام که در مقابل هر نیروی بازدارندهای که به سراغم میآید باید بدل آن را اجرا کنم؛ بنابراین کاشتم. درخت مظهر خوبی و نیکی است. ما درخت میکاریم تا بدانیم که باید شهر وجودی ما مثل یک درخت باشد. شهر وجودی ما اول برای خودمان، سپس برای اطرافیان و بعد برای جامعهمان میتواند مثمر ثمر باشد؛ دقیقاً مثل یک درخت.
درختکاری نماد خیر و خوبی در مقابل شر است و ما امیدواریم که همگی این کار را انجام داده و از خداوند میخواهم که قدر آموزشهای کنگره را بدانیم و بتوانیم این مهم را هرسال انجام دهیم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما سپاسگزارم.
نگارش و تایپ: مسافر محمدرضا (لژیون یکم سبزوار)
عکاس: مسافر مسعود (لژیون دوم سبزوار)
-
منبع:
سبزوار
- پنج شنبه 7 اسفند 1399
- تعداد بازدید از این مطلب :
880