جلسه چهاردهم از دوره بیست یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی امین گلی با استادی کمک راهنما مسافر مجید و نگهبانی موقت مسافر محمد و دبیری موقت مسافر مجید با دستور جلسه "وظایف راهنما و رهجو " در روز سه شنبه 28بهمن 1399 ساعت ۱۶شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را سپاسگزارم که یکبار دیگر این توفیق را پیدا کردم که در این جایگاه خدمت کنم. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر میکنم که با تلاش و کوشش بی وقفه ای که دارند باعث شدهاند که چراغ کنگره ۶۰ همیشه روشن باشد و شخصی مثل من که سالها در دام اعتیاد بودم و راهی برای رهایی نداشته ام وارد کنگره شود و درمان شود و از استاد و راهنمای خوبم آقای امیرحسین ساسانی سپاسگزارم که با راهنمایی و تلاش ایشان بود که من در این جایگاه قرار گرفته ام.
دستور جلسه امروز وظایف راهنما و رهجو. در مورد راهنما اگر بخواهم صحبت کنم؛ راهنما شخصی است که تاریکی ها را تجربه کرده است دوران مصرف مواد را گذرانده و تمام مشکلات و مسائلی که اعتیاد داشته است با آنها دست و پنجه نرم کرده است.
خیلی از راهنماها ترک هایی داشتهاند به طریق متفاوت و به انجیو های زیادی شاید رفته اند و بعد کنگره را پیدا کردهاند.
شخصی که به کنگره آمده و درمانش را شروع کرده و در سفر اول فرمانبردار بوده است و حرف گوش کرده و دستورات راهنمایش را انجام داده است درمان اعتیادش انجام می شود و خدمت میکند و در آزمون کمک راهنمایی شرکت میکند که این آزمون سالی یک بار در کنگره اجرا میشود و ۵ یا ۶ هزار نفر در این آزمون شرکت میکنند و در بین این تعداد شاید ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفر قبول شوند و شال کمک راهنمایی بگیرند و بعد مصاحبه انجام میشود و یکسری مراحلی باید انجام شود تا زمانش برسد و به خدمت آقای دژاکام در تهران می روند و پیمان می بندند .
مسئله اصلی این پیمان است و این پیمانی که کمک راهنما در پیشگاه خداوند و در مقابل دیده بانان و مسافران و همسفران می بندد که تلاش و کوشش خودش را در رابطه با درمان اعتیاد به کار بگیرد؛ یعنی یک کمک راهنمایی که در مقابل خداوند پیمان میبندد و شال کمک راهنمایی دریافت میکند و به آن درجه رسیده است که لژیون را تشکیل دهد و عدهای مصرف کننده می آیند و کمک راهنمای آنها میشود.
تمام راهنماهای کنگره ۶۰ در سراسر کشور تلاش و کوشش می کنند و چون خودشان درگیر اعتیاد بوده اند دلشان می خواهد که یک نفر که وارد میشود و به نمایندگی میآید به عنوان تازه وارد؛ همه راهنما ها دوست دارند که این فرد بعد از ۱۰ یا ۱۱ماه رها شود با رها شدن هر انسانی که در اینجا اعلام میشود همه راهنماها خوشحال می شوند که با سعی و تلاش یک انسانی از دام اعتیاد نجات پیدا کند و به آغوش خانواده برگردد و یک فردی که برای خانواده و اجتماع.مخرب بوده است دیگر مخرب نباشد و سازنده باشد.
یک راهنما تمام سعی و تلاشش این است که آن وظایفی که کنگره بر دوش او گذاشته است را انجام دهد و خدا را شکر همه راهنما ها انجام می دهند.
اما در مقابل رهجو هم یک وظایفی دارد از نظر من سی دی وظایف رهجو یک فوندانسیون است برای یک تازه وارد یعنی برای اینکه یک تازه وارد در کنگره درمان شود و یک درمان درست و متعادل داشته باشد باید سی دی راهنما و رهجو را به قدری بنویسد و بخواند تا همه را حفظ کند و انجام دهد و در پیامی که در وادی نهم است که میگوید از سخن به نقطه عمل حرکت باید کرد اگر یک تازه وارد سی دی وظایف رهجو را گوش کرد. چون یک رهجو وقتی می آید همانطور که از اسمش پیدا است یعنی راهش را پیدا کند.راهی که بیرون پیدا نکرده است. راه سلامتی؛ راه صلح و راه آرامش؛ راه درمان اعتیاد در کنگره ۶۰ و این فرد یک راهنما می خواهد هر راهی یک راهنما می خواهد وقتی در کوهستان عدهای میخواهند کوهنوردی کنند باید یک راهنمایی باشد که آنها را راهنمایی کند که به سلامتی به کوه بروند و برگردند. مهم نیست آن راهنمایی که در کوه راهنمایی می کند سواد داشته باشد یا بی سواد باشد ولی چون انتخاب میشود برای راهنمایی اگر دیگران حتی پروفسور هم باشند باید به حرف او گوش کنند تا به سلامتی بروند و برگردند. یک رهجو میآید تا راه را پیدا کند و یک راهنما است که به او راه را نشان می دهد؛ راه درمان اعتیاد.
من صحبتهای آقای مهندس را در این سی دی گوش کردهام و نوشته ام که ایشان از کلمه اعتقاد استفاده میکند. این کلمه یعنی به معنای وظیفه است یعنی به جای اعتقاد ما وظیفه را می گذاریم.یک رهجو که به کنگره می آید به خاطر این است که از اعتیاد نجات پیدا کند؛ از ترس؛ نگرانی؛ کینه و حسادت و این مسائلی که با او است جدا شود و رها شود. پس وظیفه رهجو این است که اعتقاد به کنگره ۶۰ داشته باشد؛اعتقاد به راهنما داشته باشد؛اعتقادبه اوتی داشته باشد؛ اعتقاد به این داشته باشد که راهنمایش میتواند او را به درمان برساند.
رهجویی که وارد کنگره می شود و راهنما انتخاب میکند از آن لحظه که راهنما را انتخاب می کند باید سرش را با سر راهنما عوض کند هر چه راهنما میگوید باید انجام دهد چون راهنما انجام داده و به آرامش رسیده است؛به این حال خوش رسیده است.اگر بخواهیم به حال خوش برسیم و سفرمان را به خوبی طی کنیم و به رهایی برسیم؛ هرچه راهنما میگوید باید بگوییم چشم.
در کنگره دو مسئله است که ما نداریم صندوق انتقادات و پیشنهادات که خیلی جاها هست ولی ما در کنگره نداریم من که به عنوان رهجو وارد کنگره میشوم حق هیچ گونه انتقاد و پیشنهادی را ندارم. چون بزرگتر از ما هستند که برای پیشبرد اهداف کنگره ۶۰ برنامهریزی میکنند و فکر میکنند. یک رهجو نباید در کارهای هم لژیونی هایش تجسس کند و غیبت کند اصلاً کاری به این حرفها نداشته باشد. یک رهجو در کنگره ۶۰ وقتی میآید نباید هیچ رفت و آمدی بیرون با هم داشته باشند اینها جز وظایف آنها است باید هر هفته دو تا سی دی بنویسند.
راهنما هر دستوری به او داد باید انجام دهد.یک رهجو باید در سه مسئله پندار؛ گفتار؛ کردار یک رهجوی کامل باشد.پندار نیک وگفتار نیک و کردار نیک.آقای مهندس میگوید پندار سالم؛گفتار سالم و کردار سالم.اگر پندارمان سالم باشد گفتارمان سالم میشود و اگر گفتارمان سالم باشد کردارمان هم سالم میشود.
پس یک رهجو در مقابل راهنمایش که وظایف خودش را انجام دهد و تمام سعی و تلاش خودش را میکند؛ پس یک رهجو هم باید به حرف راهنمایش گوش کند. خیلی ممنون که به صحبتهایم توجه کردید
پیام مرزبانی
انتخابات نگهبانی سه شنبه و انتخاب عباس آقا
خدمتگزاران
نویسنده: مسافر فیروز
عکاس: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1068