English Version
English

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

جلسه دوم از دوره سی و سوم، سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی شهرری، ویژه مسافران و هم‌سفران، به استادی ایجنت محترم، مسافر محمد، نگهبانی مسافر مهیار و دبیری  مسافر معین با دستور جلسه (نظم، انضباط و احترام درکنگره 60) شنبه 4 بهمن 1399 ساعت 16  آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

با عرض سلام خدمت دوستان، خدا را شکر می‌کنم که بار دیگر توفیق نصیبم شد که در این  جایگاه قرار بگیرم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم؛ اما دستور جلسه امروز از دو قسمت تشکیل‌شده است، ما در همه موارد از طبیعت الگوبرداری می‌کنیم، این دستور جلسه که نظم و احترام است، تأکید شده که در کنگره 60 و همگی مهم  بوده و در جهت رسیدن به تعادل و رهایی و درمان هست، همه خدمتگزاران در کنگره از ایجنت و مرزبان گرفته تا همه خادمین دیگر، این مؤلفه‌ها را رعایت می‌کنند، به‌طور مثال در برگزاری کارگاه‌های آموزشی  در تمامی نمایندگی‌ها در سراسر کشور، با یک دستور جلسه و در یک ساعت خاص و با یک‌روند و نظمی خاص شروع‌شده و در ساعتی خاص هم پایان می‌پذیرد.

کسانی در کنگره 60 موفق هستند که به این موارد احترام گذاشته و همسو می‌شوند، ما در کنگره حرمت راداریم که دو بار خوانده می‌شوند و همه اعضا موظف به رعایت آن هستند و بر مسئولین واجب است که از وقوع اعمال ضد ارزشی جلوگیری کنند و راهنمایان و مرزبانان و بقیه خادمین به‌نوعی مسئول این کار هستند، به‌طور مثال نظم و احترام یعنی این‌که در کنگره هر دستوری مرزبانان به بنده دادند، باکمال احترام، بپذیرم چون در موقعیت و جایگاهی هستند که حافظ نظم می‌باشند، مرزبانان هم انسان هستند و شاید خواسته‌ای را برخلاف میل من داشته باشند، ولی باید گوش کرده و اگر هم به نظر من اشتباه بود، به‌حساب کنگره نگذاشته و خودم هم آموزش گرفته و اگر روزی در آن جایگاه قرار گرفتم، مرتکب آن اشتباه نشوم.

به نظر من نظم و انضباط در کنگره هم دارای صور پنهان و آشکار است، پنهان یعنی اینکه برای درمان به کنگره آمده‌ام و خواست و هدفم درمان است و صور آشکار یعنی اینکه گوش‌به‌فرمان راهنما باشم و دستوراتش را رعایت کنم و مثلاً پوشش مناسب و نظم در ساعات مصرف دارو و رعایت همه این‌ها باعث رسیدن به تعادل و رهایی من است و نشان از نظم و فرمان‌برداری من دارد، انشالله با رعایت این موارد به خودمان و دیگران، حال خوش را هدیه بدهیم.

و اما قسمت دوم جلسه که تولد سه سال رهایی مرزبان محترم، آقا مهرداداست، ایشان بانظم خاصی و به‌دوراز هر حاشیه‌ای در حال خدمت هستند و اولین دنور و بخشنده نمایندگی شهرری هستند که مبلغ پنجاه میلیون هدیه کردند که البته در سال‌های قبل هم از اعضای لژیون سردار بوده‌اند، ره‌جوی لژیون پنجم و جناب آقای قربانی عزیز هستند، کسی می‌تواند مرزبان خوبی باشد که خودش را ره‌جوی کنگره بداند و مهرداد چنین است و لازمه انجام عمل سالم است، امیدوارم که به‌زودی به درجه کمک راهنمایی برسد که لیاقت بسیار بیشتری جهت تغییرات مثبت در جایگاه دارد. من این روز را به خودم و راهنمای گران‌قدرش و خانواده محترمش و به همه اعضا شهرری و مهرداد عزیز تبریک می‌گویم و برایش بهترین‌ها را آرزو دارم.

اعلام سفر مسافر: سلام دوستان من مهرداد یک مسافر هستم که با تخریب ده سال و مصرف تریاک و شیره وارد کنگره شدم و یازده ماه و ده روزبه روش دی اس تی و داروی اوتی به راهنمایی آقای علیرضا سفر کردم و اکنون مدت سه سال است که آزاد و رها هستم.

آرزو و سخنان مسافر مهرداد:

بعد از حمد و سپاس خداوند منان، من هم دو آرزو دارم که یکی رابین خود و خدایم مطرح کرده و دیگری را بر زبان جاری می‌کنم و آن اینکه، برای تمام افرادی که راه را گم‌کرده و در آرزوی یافتن راه هستند وزندگی رو به فنا و نابودی دارند، آرزو می‌کنم که راه کنگره و درمان را بیابند و فرمان ورودشان به این مکان امن صادر شود تا بل از این فکر می‌کردم که چه بگویم و چه نگویم، ولی تصمیم گرفتم که با حس خودم صحبت کنم و هر چه از دلم برخاست، آن را بگویم.

من هم مثل همه مصرف‌کننده‌ها، در اوج جوانی و نوجوانی مصرف‌کننده شدم، پدرم به‌واسطه آسیب‌هایی که از جنگ تحمیلی دیده بود و با صلاحدید پزشکان به سمت مصرف روی آورد، من همیشه فکر می‌کردم که مصرف‌کننده نیستم ولی تمام رفتارها و تفکرات یک مصرف‌کننده را داشتم و راهی جز مصرف نداشتم، اتفاقات زیبایی در زندگی من رقم خورد و پدرم دریکی از سازمان‌های مردم‌نهادها مصرفش را قطع کرد و هم‌اکنون نیز خدمتگزار آنجا است و شاید اگر من اکنون به درمان رسیده‌ام و در اینجا قرار دارم به‌واسطه کارهای نیک ایشان باشد، من سرگشته و حیران بودم و قبول نمی‌کردم که مصرف‌کننده هستم، کسی که هرروز ورزش می‌کند، مصرف‌کننده نیست ولی همیشه دنبال راهی درست بودم، پیش خودم به فرزندانم فکر می‌کردم که چگونه من را به‌عنوان پدر معرفی خواهند کرد، ولی خداوند لطف خاص خود را به من نمود و به کنگره آمدم و به درمان هم رسیدم، هرزمانی که می‌خواهم از کنگره دور شوم، عقبه خودم را به یاد می‌آورم و نمی‌توانم ازاینجا دورباشم، خدا را شکر می‌کنم که امروز را مشاهده کردم و از راهنمای خودم و هم‌سفرم نیز کمال تشکر و قدردانی رادارم.

سخنان راهنمای هم‌سفر: من هم این روز زیبا را به آقای مهرداد و هم‌سفر محترمشان تبریک گفته و آرزو می‌کنم که جایگاه‌های بالاتری را کسب کرده و در جهت خدمت به خلق خدا کوشا باشند و انشالله به‌زودی شاهد قبولی در آزمون کمک راهنمایی و تأسیس لژیون ایشان باشیم.

سخنان هم‌سفر نسیم: من حضور زیادی در کنگره نداشتم ولی از اتفاقاتی که رخ می‌دهد خبردار هستم و بسیار دوست داشتم که در کنار مسافرم در سفر اول باشم، ولی متأسفانه نشد و در منزل همواره به ایشان کمک کرده و پشتیبانی می‌کردم، دوست ندارم که در مورد گذشته حرفی بزنم ولی آن‌ها را برای خودم نگه‌داشته‌ام و هرروز به آن‌ها نگاه می‌کنم که بدانم امروزم، آرزوی دیروز من بود، از خدای خودم سپاسگزارم و از جناب مهندس و راهنمای مسافرم نیز تشکر می‌کنم و برای همه بانوان سرزمینم که در کنارشان یک مصرف‌کننده دارند، آرزو دارم که همگی به درمان برسند و روزهای خوب را تجربه کنند.

.

عکس:مسافران رحمان و امیر حسین
تایپ و تنظیم:مسافر عباس زمانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .