English Version
English

با مصرف هر نوع مخدر حس جدیدی به من دست می‌داد

با مصرف هر نوع مخدر حس جدیدی به من دست می‌داد

مقدمه: در روزگاران قدیم داروئی وجود داشت به نام نوشدارو که ترکیبی از مورفین و شراب بود. این ماده احیاءکننده، در دست اشراف‌زادگان و درباریان بود و مردمان عادی از این نوشدارو محروم بودند.

سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر

چندین سال با افکار افیونی و همین‌طور وجود مواد مخدر در درون شهر وجودی‌ام که باعث تشدید تخریب‌ها شده بود زندگی می‌کردم. مواد مخدر مثل جادویی بود که فکر می‌کردم من را به آسمان می‌برد و باعث می‌شود دو بال پرواز به من داده شود.

با مصرف هر نوع مواد مخدر حس جدیدی به من دست می‌داد؛ حس‌هایی که وصف‌ناپذیر بودند. روی ابرها بودم اما غافل از اینکه این ابرهای بهاری هستند و دوام و قوام زیادی ندارند و زودگذر خواهند بود. من همین‌طور با اسبی که لگام آن در دست نیروهای منفی بود روی ابرهای مواد مخدر حرکت می‌کردم و به‌محض پراکنده شدن این ابرهای زودگذر، در سرزمین بی‌آب‌وعلفی که تا چشم کار می‌کرد بیابان و سراب بود فرود می‌آمدم و تنها رها می‌شدم.

به هر سو می‌دویدم فقط مواد مخدر بود. صدای عجوزه اعتیاد کل وجودم را در هم می‌شکست؛ آری دوستان به اینجا می‌گویند جهان اعتیاد. تنها کاری که از دستم برمی‌آمد صدازدن خداوند بود و گلایه کردن از معبود که چرا من این‌طور افسرده و پژمرده شده‌ام. اما این شرایط را خودم به وجود آورده بودم. ازاینجا به فکر ترک اعتیاد افتادم. اول ترامادول خوردم و دوم سقوط آزاد و جمع درمانی؛ هیچ‌کدام از این‌ها به کار من نیامد. هر بار با یک مواد مخدر جدیدتر به مرحله بعد نقل‌مکان می‌کردم. دیگر از ترک ناامید شده بودم و فقط از خدا می‌خواستم مثل غول چراغ جادو برایم عمل کند و بهترین مواد را در اختیارم بگذارد. درکمال ناامیدی، خداوند روزنه‌ای از نور را به من نشان داد که شخصی به نام آقای مهندس دژاکام دارویی کشف کرده است که نامش را اوتی صدا می‌زنند و من در عصری زندگی می‌کنم که ایشان و خانواده محترمشان زندگی می‌کنند.

با کلی تخریب و نابسامانی اذن ورود من به کنگره ۶۰ صادر شد. تا اذن ما صادر نشود نمی‌توانیم به کنگره ورود کنیم؛ پس باید قدر این جایگاه را بدانیم خیلی‌از مصرف کنندگان می‌خواهند از جهان اعتیاد خارج شوند ولی نمی‌توانند. من در سرزمین وسیع محبت توسط سیمرغ عشق بر زمین نشستم؛ اینجا مردمانی بی‌ادعا، بدون کبر و غرور و ساده و بی غل و غش خدمت می‌کنند.

در ابتدا توسط مشاوران مشکلات من شناسایی می‌شوند و بعد از شناسایی صدها ویروس افکاری، رفتاری و جسمی، به من اجازه داده شد طبیب معالج خود را انتخاب کنم. مربی و طبیب من برنامه‌ای جامع و کامل برایم تدوین کرد و دارویم را برایم تجویز نمود.

هرروز دارو را استفاده می‌کردم، خیلی جزئی کلافه بودم که آن‌هم مهم نبود. کم‌کم OT با تمام سلول‌هایم سازگار شد. حس پرواز داشتم؛ هرروز رنگ چهره‌ام بازتر می‌شد و ضعف‌هایی که اعتیاد در زندگی و کارم به وجود آورده بود، رو به بهبود بود؛ خدایا این من هستم که طاقت یک ساعت دوری از مواد مخدر را نداشتم؛ چه اتفاقی در وجودم در حال رخ دادن است؟ داروی OT در چارچوب روش درمان DST برایم مثل معجزه عمل کرده است، حالا من با مصرف این  دارو به سرکار می‌روم. کم‌کم همه‌چیزهایی که خراب کرده‌ام رو به آبادی می‌رود و حال‌خرابی‌ها تا حدودی از من دور شده‌اند.

همت اگر سلسله‌جنبان شود           مور تواند که سلیمان شود

جناب آقای مهندس دژاکام، داروی OT را برای ما به ارمغان آوردند تا از جهان اعتیاد خارج شویم و این جای شکرگزاری دارد و بدین‌وسیله از آقای مهندس و خانواده ایشان و تمام اعضای کنگره ۶۰ تشکر می‌کنم. شکرگزاری خود را با خدمت و گوش‌به‌فرمان بودن و کاربردی کردن آموزش‌ها به‌جا می‌آورم. امیدوارم اجر صدچندان در دنیا و آخرت به همه این مجموعه از سوی خالق هستی داده شود.

 

تایپ: مسافر علی
تنظیم: مسافر عطا
عکس: مسافر حمیدرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .