هر اسم و هر کلمه در کنگره 60 دقیقاً در جای درست خودش استفاده میشود، برای هر واژه درستترین، شیواترین و عاقلانهترین تعریف بیان میشود. دیدهبان ازنظر لغوی از دو قسمت تشکیلشده است. دیده: به معنای چشم و بان: به معنی نگهبان، حارس، مراقب و درمجموع یعنی کسی که با چشمانش مراقبت مینماید. پس این اشخاص وظیفه سختی بر عهدهدارند و مسئولیت سخت و حساسی هم دارند. درواقع کلمه عقاب تیزبین یک تمثیل است و افرادی که به این جایگاه رسیدهاند، همانند عقاب تیزبین هستند چونکه تمام آموزشهای کنگره را کاربردی کردهاند و مانند یک عقاب از قدرت خاصی برخوردار هستند، عقاب پرندهای باعظمت، نیرومند و تیزبین است.
در تصویر جلد کتاب عبور از منطقهٔ 60 درجه زیر صفر عقابی با سرافرازی خاصی بر روی آسمان کویری در حال پرواز است و این تمثیل عقاب تیزبین برای دیدهبانان است که از این قدرت و ارادهٔ قوی برخوردار هستند و مانند یک عقاب تیزبین در کنگره خدمت میکنند. قطعاً این عزیزان بهواسطهی آموزشهایی که گرفته و تجربههایی که اندوختهاند میتوانند دوردستها را رصد کنند. به مناسبت هفته دیدهبان در خدمت دیدهبان رابط شهرری جناب آقای کوروش آذر پور هستیم و مصاحبهای را با ایشان انجام دادهایم که به سمع و نظر شما عزیزان میرسانیم.
با عرض سلام، ادب و احترام خدمت شما جناب آقای کوروش آذرپور، از اینکه شمارا در نمایندگی شهرری میبینیم خیلی خوشحالیم، جا دارد هفته دیدهبان را خدمت شما تبریک عرض کنیم. با توجه به اینکه شما جزء اولین نسلهای درمان تدریجی هستید، چه طور شد که قبول کردید با متد DST سفر کنید؟
شاید یک دلیل عمدهاش این بود که همه روشهای ترک را امتحان کرده بودم و هیچکدام نتیجه نداده بود، بههرحال روش تدریجی برای مصرفکننده روش خیلی خوبی است، زیرا برای مصرفکننده مشکل خاصی را به وجود نمیآورد من هم به همین دلیل این روش را برای درمان انتخاب کردم.
با توجه به اینکه شما سالهای مدیدی هست که آموزش میبینید و در کنگره حضور دارید، قطعاً یک کولهبار پر از تجربه را به همراه دارید، چه صحبتی برای رهجویان کنگره 60 دارید؟
من در کنگره کار خاصی نکردهام فقط در کنگره آدم حرفگوشکنی هستم و حداقل در کنگره این شکلی هستم. حالا اگر هرکسی در کنگره بر مبنای بزرگترین و مهمترین خواستهاش در زندگی که کنار گذاشتن مواد است وارد شود و در ادامه انسان با بزرگترین نیازش باید کنار بیاید؛ بنابراین برای این نیازش هر چی به شما میگویند باید بگویید چشم. کار سختی نیست اگر کاری را که میگویند انجام بدهید یعنی در مسیر هستید، اگر در مسیر باشید قطعاً به نتیجه میرسید و حتماً آن پیشرفتها را چه در سفر اول و چه در سفر دوم، در جایگاهها و مسئولیتهای مختلف را میپذیرید و پیشرفت میکنید.
بهعنوان دیدهبان محترم رابط شهرری نظرتان در مورد عملکرد نمایندگی شهرری چیست؟
شهرری شعبه خیلی خوبی است، من بهعنوان رابط دیدهبان هر موردی را که در شعبه ببینم میگویم و یکی از وظایفم این است که ببینم و بگویم حالا اگر ضعفی باشد یا حسنی باشد. شهرری خیلی خوب است، اگر ضعفی هم دارد به هرحال این ضعف در بیتجربگی راهنما یا مرزبان جدید و تازهکار است که اتفاق میافتد که تجربهاش کم است و در ادامه آموزشها این ضعفها هم اصلاح میشود، واقعاً هم جزء شعب خیلی خوبمان است.
شالی که به گردن دارید شال خدمتگزاری است، چرا به خدمت کردن در کنگره علاقه دارید و از هنگام ورودتان به کنگره در چه جایگاهی خدمت کردهاید؟
واقعاً به خاطر حقوق و مزایای کنگره است که در کنگره خدمت میکنم، چیزهایی را که کنگره به انسان میدهد بیرون از کنگره نمیدهند، حقوقی که کنگره به انسان میدهد هیچ کجا به من نمیدهند. چیزی که کنگره به من میدهد در بیرون از کنگره قابل پیدا کردن و قابل خریدن با هیچ پولی در هیچ جایی نیست. من همیشه به بچهها میگویم من در کنگره پول و مزد میگیرم، مزدی میگیرم که با هیچ پولی خارج از اینجا نمیتوانم این را تأمین کنم. شما در یک شرکت کار میکنید پول میگیرید، خانه میخرید، میروید تفریح میکنید، لذت میبرید من هم در کمال آرامش دارم از این مزایا بهرهمند میشوم و لذت میبرم، پس بنابراین چیزی را که کنگره دارد به من میدهد از دید من چیز خیلی باارزشی است و چون خیلی باارزش است سعی میکنم هیچوقت آن را کنار نگذارم، دوست دارم مدام ادامه بدهم و خدمتگزار باشم.
شما عشق را چطور در خودتان پیدا کردید که اینگونه عاشقانه خدمت میکنید؟
من هنوز هیچ عشقی را در خودم پیدا نکردهام، من هر کاری میکنم به خاطر خودم انجام میدهم. جدی میگویم من برای کسی کار نمیکنم که بخواهم به آن شکل به قضیه نگاه کنم من در وهله اول به خودم کمک میکنم، سودی که من دارم میبرم فکر میکنم هیچوقت رهجوهایم نبرند. روز رهایی رهجوهایم میآیند رها میشوند آنقدر که من لذت میبرم فکر میکنم آنها لذت نبرند و فکر نمیکنم بهاندازه من آنها هم حال کنند؛ بنابراین من حتماً یک سهمی برای خودم میبرم اگر آن سهم را نبرم من بهشخصه برای هیچکس هیچ کاری را انجام نمیدهم. واقعاً به این اعتقاددارم و اینطور نیست که بخواهم الکی تعارف کنم من اگر چیزی گیرم نیاید به دیگران کمک نمیکنم، بارها گفتهام این گیر آوردن مالی و مادی و... نیست لذتهایی است که کاملاً معنوی است و با هیچ مادیاتی قابل مقایسه نیست.
نظر شما در مورد این جمله که میگویند: (جایگاههای خدمتی افراد را انتخاب میکنند نه افراد جایگاههای خدمتی را) چیست؟
بله قبول دارم این حرف صحیح است و حتماً هم همینطور است، شما اگر میخواهید یک نفر را انتخاب کنید حتماً شخصیت آن فرد، تواناییهای آن فرد را میسنجید و حتماً آن کاری را که میخواهید انجام بدهید بررسی و کارشناسی کردهاید که چه تواناییهایی برای چه شخصی باید در نظر بگیرید. موقعی که یک نفر میخواهد ایجنت یک شعبهای بشود باید حتماً قدرت مدیریت را داشته باشد، قرار نیست هرکسی از راه رسید آستین بالا بزند کار کند. حتماً باید طوری باشد که حرفش را دیگران گوش کنند و حتماً باید چیزی را که خودش میگوید خودش هم اجرا کند. بله این جمله صحیح است برای جایگاههای مختلف آدمهای مختلف انتخاب میشوند و حتماً اول جایگاه میآید و بعد آن شخص میآید. مثلاً ما یک نفر را میخواهیم که ایجنت بشود، یک نفر را میخواهیم مرزبان کنیم، اول آن جایگاه را در نظر میگیریم بعد آن شخص خودش پیدا میشود.
بهترین راه برای اینکه یک خدمتگزار واقعی در کنگره باشیم چیست؟
حرف گوش کردن و بهقولمعروف در مسیر و جهت کنگره حرکت کردن. گاهی اوقات ما میگوییم مسائل شخصی خودتان با مسائل کنگره تداخل نداشته باشد. مسائل شخصی برای خودش اهمیت دارد و اولویت دارد ولی در کار کنگره دیگر مسائل شخصی اولویت ندارد. خود من همیشه میگویم وقتی یک نفر کمک راهنما میشود من بهعنوان دیدهبان مسئول نمیتوانم این عذر را بپذیرم که من کارم زیاد است و نمیتوانم در هفته سه بار بیایم فقط میتوانم در هفته یکبار بیایم، شما اگر یک کاری را در کنگره پذیرفتید اول باید اولویت شما آن کار باشد، کار شخصیتان هم سر جای خودش. آقای مهندس همبارها گفتهاند اگر شما احساس میکنید کار بیرونتان واجبتر است به آن بچسبید ولی اگر قرار شد بپذیرید کار کنگره را انجام دهید، حتماً باید صد در صد اولویت اول را برای کنگره قرار بدهید.
دستور جلسه این هفته کنگره 60 ازدواج است، به نظر شما چرا آقای مهندس این دستور جلسه را جزء دستور جلسات سالیانه کنگره قراردادند و هدفشان از این کار چه بوده است؟
این دستور جلسه شاید شش و یا هفت سال است که به دستور جلسات سالیانه کنگره اضافهشده است. چون یک مقدار خواستگاری رفتن و ازدواج کردن در کنگره باب شده بود آقای مهندس هم این دستور جلسه را گذاشتند، دوماً آقای مهندس همیشه میگویند ازدواج جزء سنتهایی است که اگر یک شخصی ازدواج نکند شاید کارش را بهعنوان یک انسان نتواند کامل انجام بدهد. آقای مهندس ازنظر دینی و مذهبی هم به این قضیه نگاه میکنند. صد در صد به این موضوع اعتقاددارند و جزء دستور جلسات سالیانه گذاشتند و طوری شد که یواشیواش این قضیه در کنگره دیده شد. خود من تا الآن و ظرف یک سال گذشته شاهد ده مورد خواستگاری و ازدواج در کنگره را بودهام حالا یا به ازدواج منجر شده و یا نشده بههرحال این اتفاق افتاده است و خوب هم است.
کاربردیترین نکتهای که از دانش کنگره 60 آموختید چیست؟
من چیز خاصی در یک مورد نمیتوانم بگویم، خیلی چیزها را از کنگره یاد گرفتهام. نمیتوانم بگویم اگر اینیک کار را انجام بدهم همهچیز درست میشود نه! چنین چیزی نیست.
تاکنون شما خدمتهای زیادی را تجربه نمودهاید، برای ما بیان کنید از کدام خدمت لذت بیشتری بردهاید؟
همهشان خوب است، نمیتوانم بگویم یک کاری بهتر از آنیکی است، ولی یک کارهایی ادامهدار است مثل لژیون داری، ایجنت یک دوره میآید میرود، مرزبان یک دوره میآید و میرود. بهقولمعروف باکارهای ادامهدار بیشتر حال میکنم و فکر میکنم از بین این کارها بخواهم کاری را انتخاب کنم کار لژیون و راهنمایی خیلی لذتبخشتر است.
ازنظر شما وظیفه تکتک همسفران و مسافران برای بقاء کنگره 60 چیست؟
بقاء کنگره 60 بههرحال مشخص است، ما هر کاری را در کنگره انجام بدهیم برای خودمان است برای بقاء کنگره نیست. چرا کمک میکنیم، خدمت کردن خیلی خوب است چه مادی و چه معنوی بههرحال وقتی شخصی وقت میگذارد و خدمت میکند این باارزش است، ولی من فکر میکنم کنگره به خدمت کسی نیاز ندارد، مثلاً من فکر کنم که اگر امروز نخواهم به کنگره بروم کار کنگره لنگ میماند نه! چون میدانم اگر من نباشم ده نفر دیگر هستند که بهجای من بخواهند کار کنند و این را مطمئن هستم برای همین بازهم میگویم که من دارم به خودم کمک میکنم و به خاطر خودم میآیم خیلی هم جایگاهم را دوست دارم و خیلی هم میترسم که آنرا از من بگیرند و جدی هم همینطور است.
البته در همه جایگاهها چه ایجنتی، چه مرزبانی هر وقت که میخواهم یک جایگاهی را تحویل بدهم احساس دلتنگی میکنم چونکه شما اگر در محیط کنگره و بر خط کنگره باشید هم به کنگره کمک میکنید و هم به خودتان کمک میکنید. در وهله بعد، جمع این کمکها میشود کنگره، اینطور نیست که بگویید نه من هیچکس نیستم، شما بگویید من هم هیچکس نیستم همه ما باهم جمع شدیم و در ادامه شدیم کنگره و باید از این نظر هم به خودمان بها بدهیم و بگویم من هستم و باید کارم را درست انجام بدهم و حتماً هم باید درست انجام بدهم پس قطعاً کار کنگره هم درست پیش میرود.
در کنگره دیده شده پدر خانواده میآید کنگره و درمان میشود ولی پسر خانواده هنوز مصرفکننده است، آن خانواده چون میدانند که جایی برای درمان وجود دارد ولی فرزندشان هنوز مواد مصرف میکند و به قول معروف هنوز سرش به سنگ نخورده است عذاب میکشند و باعث درگیری و تنش در خانواده میشود، اگر راهکار و تجربهای دارید برای این دسته از خانوادهها بیان کنید؟
ما در کنگره نمونه اینجور افراد را زیاد داشتهایم، یک فردی در کنگره است که حدود ده الی پانزده سالی است که به کنگره میآید ولی هنوز پسرش نمیآید ولی خودش آمد و خوب شد، خودش راهنما شد و کارهای باارزشی برای کنگره انجام داد و یواشیواش نگاهش به این موضوع تغییر کرد و گفت اگر پسرم خوب شد که شد و اگر هم نشد که نشد ولی خیلی زمان برد تا به این نتیجه رسید، آدمها همیشه در همه موضوعات یک مقدار عجول هستند و میگویند این راه است و این چاه است و میخواهند با این روش ظرف چندین ماه و چندین هفته نتیجه بگیرند. من اعتقاددارم در این شهر کلی معتاد و کلی مصرفکننده داریم ولی همه از این در داخل نمیآیند باید حتماً یک آدرسی یک فرمانی یک هل دادنی پشت این موضوع باشد.
ما یک مواقعی زور میزنیم که فردی را در یک مسیر قرار بدهیم که شاید نشود، برادر خود من آمد کنگره درمان شد راهنما هم شد، برگشت خورد، رفت دوباره مصرف کرد و در حین مصرف هم به رحمت خدا رفت. دست من نبود من راهنمای کنگره بودم ولی کاری از دست من برنمیآمد، یک موقع آدمها باید آن کاری را که میخواهند برای آن شخص بکنند نباید زور بزنند، رها کنند، کار خودشان را بکنند چون راهکارهایی را که ما بلد هستیم همه راههای خشن و تند و سریع است، راهکار آرام طول میکشد. شما اگر بخواهید یک نفر را به راه بیاورید، با صحبت کردن خالی نمیشود، شما باید یک عملکردی داشته باشید که آن فرد به حرف شما گوش کند و برای اینکه یک عملکرد داشته باشید سالیان سال باید عملکرد خودتان درست باشد تا یک نفر به حرفتان گوش کند، اگر ما حرف آقای مهندس را گوش میدهیم چون هر جیزی را میگویند خودشان انجام میدهند و عمل میکنند ما هم با حرفشان و عملشان، عمل میکنیم.
یک راهنما هم همینطور است اگر کاری را که از رهجویش میخواهد خودش انجام ندهد آن راهنما خیلی زود از کنگره دور میشود و نه رهجویی میماند و نه لژیونی و نه رهایی میماند، حالا این در مورد بچه هم صادق است، در مورد خانواده هم هست حتی در همه موارد است. اعتقاد شخصی من این است من فکر نمیکنم کسی در این قضیه کاری بتواند انجام بدهد با این روش شما حتی نمیتوانید بچه را هم تربیت کنید، بچه آنجوری تربیت میشود که خودش میداند فقط من میتوانم یک کاری کنم بهعنوان همراه شاید کارهای خوب من را الگو قرار بدهد و انجام بدهد در غیر این صورت نه. من مثال زدم و گفتم همه آدمها پدر و مادرهایشان خیلی زور زدند بچههایشان آن چیزی که خودشان میخواهند بشوند ولی لااقل در مورد ماهایی که در کنگره هستیم میبینیم کار هیچکدام از باباها به نتیجه نرسیده است پس اصلاً زور نزنید.
کلام پایانی:
من همیشه برای همه یک آرزو میکنم و آرزویی است که خودم هم خیلی آن را دوست دارم و درواقع آرزویی است که برای خودم، برای بچههایم و برای خانوادهام میکنم و واقعاً هم این آرزویم است. انشاالله تا همیشه با کنگره باشم و به همه پیشنهاد میدهم با کنگره باشند نه در کنگره بلکه با کنگره باشند. کنگره یکچیزهایی به آدم میدهد که فکر میکنم هیچ جا با هیچ پولی، با هیچ دلاری، با هیچ ارزی، با هیچ سهامی، در هیچ کشوری و از دست هیچ آدمی نمیتوانی آن را بخری، خوب قطعاً یک همچنین جایی خیلی باارزش است و پیشنهاد من هم همین است که اگر میتوانید حتماً با کنگره باشید.
از اینکه به شعبه شهرری تشریف آوردید و در این مصاحبه شرکت کردید ممنون و سپاسگزارم انشاالله که همیشه زنده و پاینده باشید.
تهیه و تنظیم: رابط وبلاگ همسفر الناز لژیون ششم
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
330