جلسه هفتم از دوره پانزدهم کارگاه آموزشی کنگره 60 نمایندگی ایمان، ویژه همسفران با استادی خانم آذر پور، نگهبانی همسفر اکرم و دبیری همسفر افسانه با دستور جلسه " وادی پنجم و تأثیر آن روی من"روز سهشنبه 23 دیماه 1399 ساعت 16 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز وادی ۵ است در مورد وادیها اگر بخواهم صحبت کنم میشود هر وادی را دو سه ساعت صحبت کرد هر کلمهاش و هر خط آن سراسر آموزش و جهانبینی هست برای ما 4 وادی گذشته روی تفکر خیلی تأکید داشته. در قدیم مادر من همیشه میگفت اول حرفتان را مزه کنید بعد بزنید الآن که یادم میافتد میفهمم که منظور مزه مزه کردن یعنی پشت هر حرفی که میخواهیم بزنیم باید تفکر کنیم و بدون تفکر حرفی نزنیم. در این وادی میگوید تنها تفکر، قدرت مطلق حل نیست باید توأم با رفتن و رسیدن باشد، در این وادی تأکید به حرکت دارد یعنی اگر قرار است تغییر و تحولی ایجاد شود با تفکر است و بدون تحرک هیچ تغییر و تحولی ایجاد نمیشود برای همین در این وادی بر آن تأکید کرده، الآن که دارم فکر میکنم باخانم لیلا داشتم حرف میزدم میگفت اوایل کارتان دستور جلسه وادی ۵ بود و شما استاد بودی و امروز هم وادی ۵ است و شما استادی هستید.
برای پایان کار اگر در مورد تمام آیتمهای وادی بخواهیم صحبت کنیم هرکدام وقت زیادی میگیرد و وقت اجازه نمیدهد که راجع به صبر قناعت و تسلیم صحبت کرد یک دنیا حرف در آن هست. من خودم این دستور جلسه را دوست دارم و اگر به این دستور جلسه درست عمل کنیم دنیایی از آرامش درون ما قرار میگیرد تمام مشکلات زندگی ما به خاطر این است که تفکر در آن نیست. اگر پشت هر کاری فکر باشد آن کار اشتباه درنمیآید امیدوارم همه بتوانیم این وادی را درست دربیابیم و به آن عمل کنیم و اما در مورد خودم من حدود ۲۰ ماه اینجا هستم روزی که میخواستم اینجا بیایم یک شعبه بود مثل همه شعبهها، برای من اینجا آن ارقه نبود ولی امروز که میخواهم شعبه را تحویل بدهم یک دلبستگی هست که برای جدا شدن ازاینجا خیلی سخت است ما همه آدم هستیم و به هم وابسته و دلبسته میشویم و نیازمان است و اگر در این شعبه کاری بوده طبق قوانین سعی کردم کار را انجام دهم من تا حالا فکر کنم در ۱۷ یا ۱۸ شعبه ایجنت بودم ازجمله اهواز، آبادان، بوشهر، شیراز و اینجا احساس خیلی خوبی دارد که آدم میرود با بچهها صحبت میکند و آن عشقی که در بچهها هست این احساس را در من به وجود آورده، کار کردن در کنگره همه مثل کوهنوردهایی میمانند که لبه قله را میگیرند و زنجیروار به هم وصل هستند اگر صعودی پیش بیاید باهماند و اگر سقوط کنند بازهم همه باهم هستند.
شعبه ما هم همینطور است خوشحالم که آنقدر با من همراه بودید و مرا یاری دادید و یاری شما بوده که من توانستم کاری بکنم و تا اینجا گذراندم و از خانم منصوره و الهه عزیز دوره قبل مرزبانی نهایت همکاری را با من داشتند و خانم فائزه و نرگس عزیز که افتخار داشتم در خدمتشان باشم ممنونم، من از یک ماه قبل میدانستم میخواهم بروم ولی نگفتم، تا جشن دیدهبانی را خودم برگزار کنم و ایجنت جدید نباشد که بخواهد کاری انجام بدهد بازهم از همه شما ممنونم از خانم رؤیای عزیز، خانم سمن عزیز، خانم الهه عزیز، خانم فاطمه عزیز، خانم الهام عزیز، خانم مطهره عزیز، خانم هدی عزیز، و از همه شما امروز این جایگاه را تحویل نفر بعد میدهم امیدوارم تمام همکاری که با من داشتید با ایجنت جدید هم داشته باشید امیدوارم دوره خیلی خوبی برای ایشان باشد. دو هفته دیگر همینجا برای تازه واردین جلسه دارم و من از کنگره نمیروم فقط جایگاهمان عوض میشود و همچنان این راه ادامه دارد و افتخار میکنم که در این شعبه بودم و در آخر از خانم لیلای عزیز که ناظر شعبه بوده نهایت تشکر میکنم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید نهایت تشکر را دارم.
در ادامه ،اجرای مراسم تقدیر از خانم آذر پور و معارفه و پیمان ایجنت همسفران نمایندگی ایمان، خانم شبنم با حضور دستیار دیدهبان محترم خانم لیلا برگزار گردید.
تایپ: همسفر لیلا لژیون دوم
عکاس: همسفر شادی لژیون پنجم
تنظیم و ارسال : همسفر افسانه لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1721