جلسه پانزدهم از دور دوازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه مسافران و همسفران نمایندگی تخت جمشید با استادی دیده بان محترم آقای بابک لطفی، نگهبانی ایجنت محترم مسافر محمد و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه «هفته دیده بان» روز یکشنبه 21 دی ماه 1399 ساعت 16 برگزار شد
سخنان استاد:
سلام دوستان بابک هستم مسافر. خیلی خوشحالم که امروز در نمایندگی تخت جمشید شیراز این افتخار را داشتم که در خدمت شما باشم. از همسفران عزیز خیلی سپاسگزارم. گلهای خیلی قشنگی اول جلسه به من دادید و برای من به یادگار میماند.
طبق صحبتهایی که آقای خدامی در سال گذشته در این نمایندگی اذعان داشتند، امیدواریشان را اعلام کردند که انشالله به یک نمایندگی قوی تبدیل شود. من فکر میکنم که در حال طی کردن این مسیر میباشد. فقط همه ما، حتی آن سفر اولی که بهعنوان تازهوارد روی این صندلی نشسته است، همه ما در شکلگیری این حرکت نقش داریم. مسئولین، راهنماها، مسئول اوتی و هرکسی در قسمت خودش اگر کارش را بهدرستی انجام بدهد مسلماً نمایندگی تخت جمشید شیراز در طی کردن مسیر ترقی سرعت بیشتری را خواهد داشت. من دور نمای که در ذهنم برای شیراز در نظر گرفتهام حداقل این است که در دو سال آینده شیراز باید 2 شعبه داشته باشد. اگر این را در ذهنتان برای خودتان تصور کنید قطعاً یک هدفی ایجاد میشود که میتوانیم همه ما دنبال آن هدف برویم.
این فضا تا یک حدی جا و امکان پذیرش افراد را دارد. همه ما یک روزی با یک حال خراب وارد کنگره شدیم و یک سری امکانات در اختیارمان قرارگرفته شده است تا توانستیم به درمان برسیم و مدارج خدمتی و ترقی را طی کنیم، حالا موظفیم فضایی را ایجاد بکنیم که تمامی مسافران و همسفران و خانوادههای افراد مصرفکننده در این مکان وارد شوند و به درمان برسند. ما در کنگره یاد گرفتیم که همه شعبات باید خودشان را قوی بکنند و هرکسی با درست بازی کردن نقش خودش میتواند در این ترقی مفید باشد.
من اگر یک سفر اولی خوبی باشم و درست خدمت کنم، آنوقت نقشم را درست بازی کردم. اگر یک سفر دومی خوبی باشم و بتوانم با رفتارم و تغییری که در خودم ایجاد میکنم و بتوانم سفر اولیها را برای حضور در شعبه جذب کنم کارم را درست انجام دادهام. حتماً نباید کمک راهنما، مرزبان یا ایجنت بشوم. البته رسیدن به این جایگاهها خوب است ولی اینکه در انتظار این باشم که اتفاقی بی افتد و این جایگاهها را تجربه کنم تا اینکه بخواهم خدمتگزار شوم اصلاً اینطور نیست. اگر از تمامی عزیزانی که شال به دور گردنشان هست سؤال کنید میبینید که از همان سفر اول و یا سفر دوم هر کاری به آنها دادهاند بدون هیچ چونوچرایی انجام دادهاند برای اینکه میخواستند در آن نقشی داشته باشند. این است که ما باید هر نفسی و هر انسانی کمک را کنیم تا از سیاهی اعتیاد بیرون بیاید و این بزرگترین کاری است که میتوانیم انجام بدهیم و قطعاً حسی خوبی برایمان دارد.
این فضا چند وقت دیگر برای ما کوچک است، باید توانمندی داشته باشیم، چه پتانسیل خودمان، چه پتانسیل مالی که بتوانیم یک شعبه بزرگتر داشته باشیم، بتوانیم یک زمین برای خودمان داشته باشیم که گنجایش تعداد نفرات بیشتری را داشته باشد. همه اینها دورنماهایی است که باهم میتوانیم ترسیم کنیم و به آن برسیم. امروز آقای ضرغامی ایجنت شعبه است، امروز این اشخاص راهنما هستند، ممکن است چند وقت بعد نباشند و نفرات جدید بیایند و باز ما باید همه این موارد را بر روی دوش آنها بگذاریم و فکر کنم همه به آنها مربوط است و من فقط بیایم و بروم، این شعبه بزرگتر نمیشود بلکه روزبهروز کوچکتر میشود. من حس خیلی خوبی دارم و مطمئنم در کنار همدیگر میتوانیم و از امروز این تصور را ترسیم کنیم، سال دیگر دو شعبه داریم و سال دیگر شعبه قویتر. نمیگوییم سه شعبه، چهار شعبه، ما باید سال دیگر شعبه قوی با استانداردهای کنگره ۶۰ داشته باشیم و سال دیگر دو تا شعبه داشته باشیم؛ و حال هرکسی فکر میکند در این زمینه میتواند بسمالله. مسافر و همسفر هم ندارد، ما در کنگره یاد گرفتیم که مسافرها مکمل همسفرها هستند.
هیچ شعبهای مسافرها قوی نشدند مگر همسفرهای قوی داشته باشند، تجربه نشان داده که هر شخصی که در سفر اول به درمان میرسد اگر با همسفر باشد زمین تا آسمان فرق دارد. این را نمیگویم کسانی که همسفر ندارند، سفر خوبی ندارند. حقیقت این است که اگر همسفر در کنگره یا خانه در کنار مسافر باشد، حضورش بسیار مفید است.
دو قشر در کنگره خیلی خیلی عزیزند، یکی همسفرها، یکی سفر اولیها که هرکدام نباشند، کنگره معنا و مفهومش را از دست میدهد و تصور کنید چه انرژی نهفتهای را از دست میدهیم و تفاوتش را در جلسات خصوصی و عمومی بهخوبی مشاهده میکنیم.
چرا میگویند در این شرایط کرونا ظرفیت شعبه را کمتر بکنید ولی همسفرها حضورداشته باشند؟ برای اینکه مسافر و همسفر در جلسه حضورداشته باشند و مسیر درمان را حس کنند.
شالها در کنگره ابزاری هستند تا ما بتوانیم به آدمها خدمت کنیم. اگر جناب مهندس را در کنگره ریشه درخت تصور کنیم، دیدهبانها را بهعنوان تنه درخت در نظر بگیریم، این درخت در صورتی درخت پربار و مفیدی میشود که دارای برگ و میوه باشد، اگر راهنماها شاخههای تنومند کنگره ۶۰ باشند. این سفر دومیها همان میوهها و برگهای درخت هستند و هیچکدام جدا از هم نیست و همه خدمت میکنند تا یک نفر به درمان برسد، همه برای یکی، یکی برای همه.
کنگره دید ه بانان یک گروه ۱۴ نفره هست که به مهندس دژاکام کمک میکنند تا بر کار اجرایی شعبات نظارت کنند و در مواردی که نیاز به قانونگذاری در کنگره 60 باشد. اسم دیدهبانان مشخص است، دیدهبانی میکنند. این نیست که بخواهند در کار کسی دخالت بکنند. دیدهبانهایی که بهعنوان رابط در شعبات حضور دارند سعی میکنند مواردی را که بهعنوان یک ناظر به نظرشان میرسد را بیان کنند تا کیفیت خدماتی که آن شعبه به افرادی که برای درمان مراجعه میکنند بیشتر و بهتر شود.
شاید روزی که آقای مهندس نفرات اولیه دیدهبانی را انتخاب کردند، امروز که هیچ بلکه دیدگاه 20 سال دیگر را هم برنامهریزی کردند. تصمیماتی که امروز آقای مهندس بهعنوان بنیان کنگره 60 میگیرند نهتنها ما بلکه آیندگان هم از این تصمیمات استفاده میکنند.
امیدوارم که همه ما بتوانیم دستبهدست هم بدهیم و درخت تنومند کنگره را تنومندتر و پایدارتر بکنیم. امیدوارم که تمام اتفاقات خوب برای نمایندگی تخت جمشید شیراز بهزودی اتفاق بی افتد و دورنمای خیلی خوبی را برای شعبه میبینم. برای همه عزیزان بهترین آرزوها را خواستارم.
درادامه مراسم تقدیر و تشکر از دیده بان محترم و اهداء پاکت:
- تعداد بازدید از این مطلب :
2442