English Version
English

جهان ذهن باید کنترل شود

جهان ذهن باید کنترل شود

جلسه دهم از دور هفتاد و ششم کارگاه‌های آموزشی کنگره60، ویژه مسافران و هم‌سفران شعبه آکادمی، با استادی مسافر ناصر، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه "وادی پنجم و تأثیر آن روی من" در روز شنبه 20 دی 1399 ساعت 17 آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان ناصر هستم مسافر. خدا را شکر می‌کنم که دوباره توفیق دارم این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم. همان‌طور که دوستان استحضار دارند این جلسه دو بخش است. بخش اول به دستور جلسه وادی پنجم می‌پردازیم و در بخش دوم تولد محمد است که در سالن حضور دارند.

قبل از اینکه به دستورجلسه بپردازم لازم است که هفته دیده‌بان را تبریک عرض کنم زیرا هنوز به علت وسعت کار این عزیزان این جشن تمام نشده است. به همین دلیل به همه‌ی عزیزان دیده‌بان که زحمت می‌کشند تا کسی مثل من به‌راحتی مسیر درمان را طی کند. برایشان آرزوی موفقیت دارم.

دستور جلسه‌ی امروز ما وادی پنجم و تأثیر آن روی من است. وادی پنجم می‌گوید: "در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید." وادی پنجم برای من ابزاری بود تا آن چیزی را که از وادی اول تا وادی چهارم به‌عنوان یک تفکر به من انتقال داده‌شده بود را بتوانم اجرایی کنم. مطالب زیادی در وادی پنجم آمده است. در قسمی از وادی می‌فرماید که ما فقط در یک جهان زندگی نمی‌کنیم و در جهان خواب و جهان ذهن و سایر جهان‌ها نیز در لحظه در حال حیات هستیم. جهان ذهن از درجه اهمیت بالایی برخوردار است زیرا تمام این جهان‌ها تأثیرپذیر از این جهان هستند. تفکرات ما در جهان ذهن وارد می‌شوند و آنالیز می‌شوند و مراحلی طی می‌شود تا ما بتوانیم یک تفکر سالم را به عمل برسانیم. هر ساختاری را اگر بخواهیم به نتیجه برسانیم باید مراحلی که در وادی پنجم گفته‌شده است، مانند بازگشت از ضد ارزش‌ها، قناعت، غیبت و هر هفت مرحله را به انجام برسانیم. من بیشتر می‌خواهم به جهان ذهنی بپردازم. جاهایی هست که جهان ذهن قابل‌کنترل نیست و برای همین در کنگره تأکید بر نوشتن می‌شود تا ذهن من نتواند به چیزهای دیگری بپردازد و هدفمند حرکت کنم. ذهن انسان آن‌قدر خارج از کنترل است که اگر در مورد یک میوه‌ی خاص صحبت کنیم نمی‌توان جلوی ترشح بزاق دهان را گرفت. حال وقتی من با یک تفکر سالم مانند درمان اعتیاد برخورد می‌کنم و برای آن به کلاسی می‌روم تا به درمان برسم ابتدا باید در جهان ذهنی و در ساختار ذهنی من این اتفاق صورت بگیرد چون من قبلاً درگیری‌های بسیاری را تا امروز داشته‌ام و آن مسائل برای من بازی ذهن ایجاد می‌کند. مثلاً میگویم من مادر مریضی دارم که در اولویتم قرار دارد و به‌جای جلسه ابتدا باید آنجا بروم. حال سؤال این است که آیا در زمان مصرف هم اگر من خمار بودم مصرف مواد را رها می‌کردم تا به مادرم بپردازم؟ نه! ابتدا حالم برایم مهم بود. حالا در زمان درمان همین بازی‌های ذهنی اجازه اصلاح و درمان را به من نخواهد داد. اگر یازده ماه تمام اولویت‌هایم در ذهنم تغییر نکند و به درمانم در ذهنم اولویت ندهم قطعاً به درمان نخواهم رسید. به نظرم هر اتفاقی برایم قرار باشد بیافتد از همین رعایت کردن فاکتورهای وادی پنجم و جهان ذهنی‌ام است.

اما در خصوص بخش دوم و تولد محمد عزیز باید بگویم که راهنمای ایشان من نیستم و راهنمای ایشان آقای هادی پناهی می‌باشند. ایشان در این جلسه حضور دارند و من خوشحال شدم که ایشان را دیدم چون راهنمای بنده هم هستند و به دلایلی ایشان امروز صلاح دانستند که بنده در این جایگاه قرار بگیرم. چیزی که باعث شد محمد هرروز بهتر و بهتر شود خدمت و پایداری و صبر بود. سختی‌های بسیاری را تحمل کرد اما صبر کرد. آقا هادی شاهد بوده‌اند و بنده هم دیدم که ایشان زحمت بسیاری کشیدند و با همان موضوعاتی که در همین دستورجلسه امروز آمده است و در وادی پنجم مطرح شده روبه‌رو شدند و عبور کردند تا به حال خوب برسند. استقامت ایشان در خدمت کردن و گذراندن دو دوره موفقیت‌آمیز در مرزبانی شعبه باعث شد محمد بیشتر آموزش بگیرد و بتواند در آزمون کمک راهنمایی نیز قبول شود. محمد، هم پتانسیل لازم برای راهنما شدن را دارد و هم می‌تواند در ادامه آموزش‌های بسیاری را با ظرفیتی که دارد دریافت کند. این روز خوب و تولد ایشان را به خودشان، هم‌سفرشان ، آقای مهندس و تمام اعضای کنگره 60 تبریک عرض می‌کنم. از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.

سخنان مسافر آقای مهدی:

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر با تخریب انواع آنتی‌ایکس وارد کنگره شدم. آخرین آنتی‌ایکس یک گرم شیشه به‌صورت کشیدنی. مدت زمان سفر اول پانزده ماه و پنج روز DST با داروی OT با راهنمایی آقای هادی پناهی لژیون 15 آکادمی. در حال حاضر رهایی 3 سال و دو ماه.

خدا را شکر می‌کنم که در این مسیر و در این جایگاه قرار دارم و امیدوارم همه عزیزان سفراولی درمان را تجربه کنند. قبل از ورود به کنگره 60 از لحاظ مصرف مواد مشکلی نداشتم و تنها مسئله این بود که از جانب خانواده تحت فشار بودم. با شروع سفرم، فشار خانواده از بین رفت چون در دوره درمان بودم. در پله‌های آخر سفرم بودم که راهنمایم به دلایلی لژیون را تحویل دادند و من به لژیون آقای هادی پناهی رفتم. شرایطم سخت شده بود. با مصرف شیشه آمده بودم و حالا تریاک و شیره و شربت تریاک هم به آن اضافه شده بود. از طرفی رهایی نزدیک بود و نمی‌شد این مشکلات را جمع کرد. آقای پناهی در شروع کار فرمودند اگر می‌خواهی این‌جوری سفر کنی همین الآن لژیونت را عوض کن. همین دو کلمه حرف برای من کافی بود و نمی‌دانم چه اتفاقی درونم افتاد که باعث شد همه‌چیز عوض شود. راهنمایم در مسیری که به من کمک کردند قاطعیت و جدیت داشتند و همین قاطعیت برایم جذاب و دوست‌داشتنی بود. کمکی که به من کردند را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم و از خداوند برایشان سلامتی آرزو می‌کنم. از آقای مهندس تشکر می‌کنم به‌خاطر فراهم کردن این بستر که ما بتوانیم حرکت کنیم و به درمان برسیم. از همه خدمتگزاران صمیمانه سپاسگزارم. تشکر می‌کنم که به صحبت‌های من توجه کردید. 

سخنان هم‌سفر خانم زهرا:

سلام دوستان زهرا هستم هم‌سفر. خیلی خوشحالم و این جایگاه را برای همه آن‌هایی که تلاش می‌کنند یا به‌تازگی سفرشان را شروع کرده‌اند آرزو می‌کنم. خیلی ممنونم از آقا هادی. ایشان خیلی در حق ما زحمت کشیدند. عشق و اراده‌ای که ایشان در محمد ایجاد کردند باعث شد محمد زیر و رو شود و از ایشان بی‌نهایت سپاسگزاریم. از آقا ناصر تشکر می‌کنم و ممنونم که قبول زحمت کردند. راهنمای عزیزم خانم ناهید هستند که امروز متأسفانه کسالت داشتند و نتوانستند بیایند. از ایشان بسیار تشکر می‌کنم و برای خودشان و خانواده گرامی‌شان آرزوی سلامتی و حال خوش دارم. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید سپاسگزارم. 

عکس، ضبط، پیاده‌سازی و تنظیم: مسافر مجتبی و علیرضا لژیون 16

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .