جلسه چهارم از دوره سی یکم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ابوریحان روزهای شنبه مورخ 20 دی 99 با استادی دیده بان محترم مسافر امین دژاکام و نگهبانی ایجنت محترم مسافر امیر هوشنگ و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه <<جشن هفته دیده بان>> راس ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
خیلی ممنون و شاکر خداوند هستم که در جمع شما حضور دارم و هر جا که آدم می رود لطف خداوند است که آنجا حضور دارد و از همه عزیزان که در جشن دیده بان شرکت کردند تشکر و قدردانی میکنم. هفته دیده بان را به دیده بانان کنگره که همکاران من هستند تبریک می گویم، به آقای مهندس که بنیان کنگره هستند و در واقع خودشان اولین دیده بان بودند و دیده بانان را به وجود آوردند. خود آقای مهندس اولین دیده بان بودند، اولین مرزبان بودند، اولین ایجنت بودند، اولین راهنما بودند؛ اگر حساب کنیم اولین خودشان بودند و انتخاب کردند و به ترتیب این اتفاق افتاد. شاید خیلیها که قدیمی تر باشند با دیدیده بانان آشنا باشند، عدهای هم که تازه آمده اند یا سفر اولی هستند یا تازه به رهایی رسیده اند شاید آشنا نباشند.
سیستم کنگره کلاً به این صورت است که دیده بانان در قسمت تصمیم گیری هستند و کارهایی که می خواهد در کنگره اجرا شود و قانون شود در جلسه دیده بانان مطرح میشود و بقیه راجب آن فکر میکنند و اگر خوب بود تبدیل به قانون می شود. این قوانین برای همه لازم الاجرا می شود.
ویژگی که در کنگره وجود دارد و بر خلاف خیلی جاها است، این است که ما می آییم درون سیستمی می گوییم بگذار ما پیشرفت کنیم و به مدارج بالاتر برسیم که یکروز تصمیمگیر شویم و دیگران بدوند، یعنی ما اشاره کنیم و دیگران انجام دهند. شاید خیلی جاها اینطور باشد اما در کنگره اینطور نیست، هرچه بالاتر میایم باید بیشتر تلاش کنیم. مثلاً وقتی به دیدهبانی برسید باید دو ماراتون انجام دهید و وقتی به آقای مهندس برسید باید دو برابر بدوید. خود آقای مهندس بیشترین کار و تلاش و وقت را برای کنگره اختصاص میدهند و من فکر می کنم این یکی از ویژگی هایی است که کنگره میتواند اگر خوب در این روند حرکت کند از استحکام خوبی برخوردار باشد و وقتی جایگاه ما بیشتر شود تلاش و کوشش ما هم بیشتر شود. یکی از بچه ها پیش من آمد و گفت من می خواهم برای آغاز نامه اقدام کنم و می خواهم راهنما شوم. گفتم ببین آیا خواست راهنما شدن داری یا برای شال یا کار دیگر می خواهی راهنما شوی. به او گفتم تو اگر راهنما بشوی باید تلاش و کوشش بیشتری انجام بدهی. راهنما باید بیشتر از یک کمک راهنما تلاش کند، اگر می توانی این کار را انجام بدهی، می توانی وقت بگذاری، بیا و برای نوشتن آغاز نامه شروع کن.
این نکته خیلی خوب است ما اگر این را در کنگره حفظ کنیم دیگر حرف با عمل برابر می شود. راهنما وقتی به رهجو می گوید فلان کار را انجام بده خودش باید قبلاً انجام داده باشد. آقای مهندس میگویند من چیزی از شما نخواستم که خودم آن را انجام نداده باشم و اجرا نکرده باشم، وقتی خودم اجرا کردم به شما هم می گویم انجام دهید مثل مسئله سیگار ،مواد مخدر، اضافه وزن.
وقتی کسی که در کنگره بیشتر تلاش میکند یعنی بیشتر عمل انجام میدهد، بنابراین وقتی بیشتر عمل انجام می دهد از دیگران کلامش نافذ تر می شود، این کلمات اثر گذار می شود و بنابراین دیگران با جون و دل انجام می دهند. این قدرت است و چیزی است که ما در کنگره به آن نیاز داریم و باید باشد. راهنمایی که سی دی کار نکند و سی دی ننویسد، یا خودش ورزش نکند وقتی به رهجو میگوید، این اثر نمی کند. پس همه کارهایمان در کنگره باید به عمل باشد.
یک ویژگی دیگری که دیده بانان باید داشته باشند، این است و این یواش یواش به وجود آمد، بایستی منافع جمعی را به منافع خودشان ترجیح دهند. ممکن است یک دیدهبان بیاد یک قانونی تصویب کند که اگر این قانون تصویب شود منافع خودش کمتر شود، منافع خودش از بین برود، اگر به نفع جمع باشد بایستی این کار را انجام دهد. این صفتی است که همه میتوانیم سعی کنیم آن را داشته باشیم. صفت خیلی مهم و خوبی است که اگر انسان این صفت را داشت یعنی منافع جمع منافع درست و به حق جمع نه مثل الآن مد شده توی خارج میگویند ما به منافع کشورمان کار میکنیم، حالا منافع کشور خودش نابودی بقیه است، نه منافعی که با عمل سالم هم خوانی داشته باشد. وقتی منافع جمعی را یک انسانی بر خودش ترجیح میدهد یک خاصیتی در او به وجود میآید. این خاصیت درست دیدن است، آن موقع است که می تواند درست ببیند. آن موقع است که میتواند به موضوعات به شکل واقعی نگاه کند و حقیقت را آن موقع می تواند ببیند. ولی وقتی منفعت خودش اول کار باشد با عینک منفعت خودش نگاه می کند، همه را آبی می بیند، همه را سبز می بیند، همه را زرد می بیند، همه را یک چیز دیگر میبیند. به طور مثال اگر من در یک کارخانه ای بخواهم تهیه غذای کارگرها کارخانه را به مزایده بگذارم و هر کسی که غذای ارزان تر پیشنهاد بدهد، مزایده را ببرد خب هر چه ارزان تر معلوم است چه میشود. این فرد پایین ترین قیمت را می دهد ولی غذای نیمه فاسد و کم کیفیت و ناخوشایند به کارگرها میدهد و آخرش هم باید بهایش را رئیس کارخانه بدهد، چون غذای بد آخرش در کارکرد کارگرها اثر می گذارد. اینجا رئیس منفعت آنی خودش را در نظر گرفته است، بنابراین اینجا دیگر نمیتواند درست ببیند اینجا دیگر حق با شخصی که کمترین قیمت را پیشنهاد داد نسیت. شخصی که بهترین غذا را درست می کند، شخصی که با کیفیت ترین غذا را درست میکند، او دیگر کنار میرود و از دور رقابت حذف میشود. پس بنابراین اگر انسان این ویژگی را داشته باشد در ازای آن این قدرت به او داده میشود و میتواند تشخیص دهد و قدیمی ها خیلی این صفت و ویژگی را داشتند، به خاطر همین است که طرف سواد ندارد اما حقیقت را تشخیص می دهد، چون این آدم نیامده منفعت خودش را به دیگران تحمیل کند و ترجیح بدهد. این به سواد نیست. اگر من دکترای فیزیک باشم یا دکترای ریاضی باشم ولی منافع خودم را ترجیح دهم، قدرت تشخیص خودم را از دست میدهم. اصلاً به میزان اطلاعات و سواد و پست و مقام نیست قدرت تشخیصم را از دست میدهم. این ویژگی را باید دیده بانان سعی کنند در حد مطلوبی داشته باشند و اگر این صفت را از دست بدهند یواش یواش از گردونه کنار میروند.
ویژگی سومی که باید داشته باشند، بایستی دیگران بتوانند با آنها در ارتباط باشند. دیده بانان بایستی با بچههای کنگره در ارتباط باشند و آن طوری که آقای مهندس فرمودند؛ داستان امیرالمومنین که از امپراطوری روم آمدند گفتند که امیرالمومنین کجاهستند، گفتند که زیر درخت هستند، زیر درخت دراز کشیده اند و خوابیده اند. در صورتی که در امپراطوری روم یک اشراف زاده درجه ۵ برای خودش کاخ داشت، اصلاً نمی شد این آدم را ملاقات کرد. در کنگره اینطور نیست، خود آقای مهندس تا چند سال پیش روی پله ها می نشستند و با بچهها صحبت میکردند و ارتباط نزدیکی داشتند، الان هم در پارک با بچه ها ارتباط دارند. ارتباط واقعی که با بچه ها دارند تا بتوانند بیایند و مسئله خودشان را بیان کند. آن وقت دیگر این شکاف ها به وجود نمی آید که در دسترس نباشند. وقتی انسانها در دسترس نباشند صدای همدیگر را نمی شنوند، وقتی صدای همدیگر را نشنوند، دیگر نمیتوانند تشخیص بدهند که مشکل این ها چی است، پس بایستی بتواند ارتباط خوبی با هم داشته باشند و از همدیگر غافل نباشند. این ویژگی را باید دیده بانان هم داشته باشند و همه در کنگره باید این ویژگی را داشته باشند. البته راهنما یک مقدار استثنا است. راهنما باید در جای خودش یک مقدار با رهجو یک فواصلی را داشته باشد، تا رهجو آسیب نبیند و سفر خودش را به خوبی انجام دهد.
پس کنگره تا وقتی در اصول حرکت کند ما می توانیم رشد کنیم و آموزش بگیریم و قوی تر شویم. البته انحراف خیلی ظریف وارد می شود، با یک خط باریک و با یک زاویه خیلی کم که اصلاً قابل رویت درصد متر هم نیست. یعنی صد متر جلوتر هم برویم باز هم موازی است؛ ولی اگر یکصد کیلومتر جلوتر برویم فاصله میافتد و جدا میشود.
دیده بانان ستونهای کنگره هستند و من برایشان یعنی برای همکاران خودم موفقیت و توفیق می خواهم. این جشن ها کمک می کند تا بتوانیم با همدیگر ارتباط داشته باشیم و به همدیگر نزدیک شویم. امیدوارم که این جشن ها در کنگره برقرار باشد، تولد ها برقرار باشد، جشن راهنما، جشن مرزبان، این ها فرصت های خوبی هستند تا ما یک چیزهایی را به یاد بیاوریم و برای همه شما موفقیت آرزو می کنم.
تهیه گزارش و تنظیم: مسافر روح الله و مسافر مسعود
عکاس: مسافر مسعود
مرزبان کشیک: مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1761