نهمین جلسه از دوره پنجم کارگاه آموزشی مجازی همسفران نمایندگی حسنانی با دستور جلسه "وادی پنجم و تاثیر آن روی من" با استادی کمک راهنما زهرا در روز یکشنبه مورخ 99/10/21 برگزار گردید.
سخنان استاد:
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر.
دستور جلسه امروز وادی پنجم و تأثیر آن روی من میباشد. آقای مهندس میفرمایند: وادیها مانند الفبا هستند و هرکس با توجه به آن داستان خود را میسازد. وادی پنجم، یکی از کلیدیترین وادیها میباشد و نیز شروع حرکت در کنگره ۶۰ با وادی پنجم است. چهار وادی قبل فقط در مورد تفکر کردن هستند و در وادی پنجم حرکت برای ما آغاز میگردد. با توجه به مثلث حیات، وقتی تفکر میکنیم، با توجه به قوانین موجود در جهان هستی، القا صورت میگیرد. ما توسط القائات میتوانیم رسالت خویش را در هر موضوعی بیابیم. در ادامه آن تفکر در ما احیا میشود و ساختار جدیدی شکل میگیرد. اگر ناامید نشویم و روی خودمان حساب کنیم و مسئولیت تمام مسائل را در زندگی خود برعهده بگیریم، میتوانیم آن ساختار بالقوه خود، که در دنیای درونی ما به شکل تصاویر ذهنی هستند را به ساختاری بالفعل تبدیل نماییم و نیز نتیجه حرکت ما در جهت آن تفکر و ساختار، حاصل از آن است. اما باید بدانیم، حرکت باید در جهت افکار و گفتار سالم صورت بگیرد و این امر صورت نمیگیرد مگر با تزکیه و پالایش.
در وادی پنجم برای این امر هفت موضوع بیان شده است که با بکارگیری آن ها میتوانیم در مسیر درست، حرکت سالم انجام دهیم. اولین موضوع برگشت از ضد ارزش ها می باشد، اینکه میگوییم بازگشت؛ ناخودآگاه به یاد توبه میافتیم و میگوییم دیگر هیچ خطایی نمیکنیم؛ در صورتی که بازگشت، نقطه شروع کار میباشد، نه اینکه پایان کار باشد! وقتی میگوییم دیگر اشتباه نمیکنیم، همه کارها در همان لحظه درست نمیشود، بلکه باید تاوان اشتباه خود را بدهیم تا بازگشت داشته باشیم. مانند سختیهای زمان سفرهای مسافرهایمان که شامل بی پولی و شرایط فرزندان بود. میبایست از انتهای تاریکی و عمق سقوط بازگردیم تا به ابتدای جاده برسیم و باید بدانیم این مسیر، سختیهایی دارد تا به نقطه شروع برسیم. تاوان دادن زمان میبرد و در یک لحظه اتفاق نمیافتد. مانند کلاغی که تکه جگری را دزدید و به لانه خود برد، اما تکه ذغالی به آن چسبیده بود و باعث آتش گرفتن لانه و سوختن جوجههایش شد. در اینجا کلاغ با خود گفت: که یک تکه جگر این همه تاوان داشت؟ و خداوند در جواب کلاغ فرمود: این تاوان دزدی سال قبل تو بود، آن صابون پیرزن را دزدیدی ولی نوبت تاوان دزدیدن جگر هنوز نرسیده است. ما هیچ کار ضد ارزشی را نمیتوانیم یک مرتبه قطع کنیم؛ بلکه به آرامی باید کم کنیم، زیرا با قطع یک مرتبه آن، نیروهای منفی حمله میکنند، زیرا میخواهیم از ساختار آنها خارج شویم و آنها نمی گذارند نیرویشان کم شود. جایگاهی که در آن قرار داریم، عین عدالت خداوند است و این نتیجه تلاش و اعمالمان میباشد. نیروی مافوق به هرکس به اندازه تلاش خود او خدمات میدهد. هرکس که میخواهد از ضد ارزش ها بازگردد، باید خود را آماده کند. دومین موضوع خودداری است.
ما از کجا متوجه میشویم این کار ضد ارزشی یا ارزشی است؟ هرکس از دید خود کارهای ارزشی و ضد ارزشی را می سنجد؛ اما بهترین ملاک این است که بدانیم چقدر در این مسیر آرامش خواهیم داشت. هر انسانی که در مسیر درست قرار بگیرد، آرامش بسیاری خواهد داشت و هرچه از این مسیر دور شود، آرامش خود را از دست میدهد. البته آرامش با آسایش متفاوت است. آسایش زمانی به وجود میآید که در زندگی خود خیلی چیزها داشته باشیم، اما آرامش به معنی آن است که اگر در زندگی خود هیچ چیزی هم نداشته باشیم، باز هم آرام هستیم و هر مصیبتی که برای ما اتفاق بیفتد، باز هم آرامش خود را از دست نمیدهیم زیرا در صراط مستقیم قرار داریم. حتی ریگهای بیابان هم به ما خدمات میدهند. با کارهای ضدارزشی نمیشود به مقصود ارزشی رسید؛ برای مثال: اگر سفرهای ما درست باشد و صادق باشیم قطعا حال ما هم خوب میشود، در غیراینصورت به مشکل برخواهیم خورد. حال ممکن است سفر خوب باشد ولی باز هم مشکل پیش بیاید، این دیگر آزمایش است تا اصالت نیت ما را بسنجد و یا ممکن است تاوان و حتی آزمایش الهی باشد، پس ما نباید خود را درگیر کنیم و هربار بگوییم چرا این گونه شد؟ فقط باید دیدگاه خود را به تغییر وضعیت بدوزیم نه علت وضعیت موجود. در مبحث خودداری، اگر در مورد انجام یا عدم انجام کاری تردید داشتیم نباید آن را انجام بدهیم. مسائل ضدارزشی با هم در ارتباط هستند اما کسی که در صراط مستقیم قرار بگیرد، از هیچ گونه مانعی نمی ترسد. سومین موضوع قناعت است، مبحثی مهم است که باید بیاموزیم از داشته های خود لذت ببریم و پس انداز هم داشته باشیم، حال هر مقدار درآمد ما کم باشد، بخشش را هم سرلوحه کارهای خود قرار دهیم، زیرا اصل انرژی در دنیا تبادل و تبدیل است. مانند شخصی در مسیری شکایت داشت که چرا کفش ندارد، در آن لحظه میبیند کسی پا ندارد، پس گفت: خدایا شکر که من فقط کفش ندارم.
حال ما نمیتوانیم از داشتههای خود لذت ببریم و همان حکایت مرغ همسایه غاز است را اجرا میکنیم. مساله دیگر اینکه باید در زندگی خود مدیریت داشته باشیم و مدیریت در کارها و قناعت و پس انداز کردن را باید به فرزندان خود بیاموزیم. چهارمین موضوع صبر است؛ در انجام هر کاری باید صبر داشته باشیم، باغبان اگر تا نیمه ساقه درختان خود را هم پر از آب کند باز هم در فصل خود میوه میدهد.پنجمین موضوع توکل است؛ همان وکالت دادن امور زندگی به خداوند، که البته با مسئولیت دادن کاملا متفاوت میباشد، بلکه ما وکالت میدهیم تا خداوند ما را شامل فضل و کرم خود گرداند. ششمین و هفتمین موضوع رضا و تسلیم است؛ که این دو موضوع آخر مربوط به کسانی می باشد که پنج مرحله اول را سپری کردهاند و به مرحله نفس مطمئنه رسیدهاند.
دستورجلسه بعدی: ازدواج
استاد: مرزبان، همسفر الهام
نگارش و ارسال: همسفر زهره، لژیون چهارم
عکس: همسفر سارا
- تعداد بازدید از این مطلب :
677