در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.
با ورود به کنگره، تنها چیزی که تمامی افکار و اندیشه آدمی را احاطه کرده است، فکر رها شدن از دام اعتیاد میباشد، به همین منظور در ابتدا سه ضلع درمان اعتیاد به مراجعهکننده یادآوری میشوند و اعتقاد دارند برای رهایی از دام اعتیاد باید سه ضلع جسم، روان، جهانبینی را به خوبی بشناسید و برای شناساندن، جزواتی در اختیارتان قرار داده میشود که یکی از آنها کتاب وادی عشق است.
چهارده وادی؛ چهارده راه برای درمان اعتیاد، چهارده راه برای رسیدن به تعادل نسبی، چهارده راه برای بهتر زندگی کردن که با وادی تفکر آغاز میشود.
در این وادی است که پی به ارزش درست فکر کردن میبرید، این وادی درسهایش تمامی ندارد و تا درکش نکنید و دریافتی نداشته باشید، نمیتوانید پلهای بالاتر قدم بگذارید و وارد دنیایِ وادیِ دوم شوید.
وادی دوم به آدمی میآموزد که احساس پوچی نکند و وادی سوم ندا سر میدهد که رویِ تواناییهایِ خودت سرمایهگذاری کن؛ زیرا حملِ بارِ سنگین مشکلات فقط و فقط بر روی شانههایِ خودت میباشد و تا زمانی که حلش نکنی، نخواهی توانست آن را بر زمین بگذاری.
در ادامه، وادی چهارم، یکی از وادی هایِ مهم زندگی. وادیای که به من آموخت ریشه واگذاری حل مسائل و مشکلاتم به خداوند همیشه و همه جا از روی ایمان نیست. وادیای که اگر درکش کنیم، برایمان رستگاری به همراه خواهد داشت.
اما وادی پنجم؛
وادی پنجم به ما میگوید: در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید.
اینک که فکر کردیم و متوجه شدیم بیهوده آفریده نشدیم و همه ما مأموریتی بر این کره خاکی داریم و باید مسئولیت کارهایمان را خودمان بپذیریم؛ پس باید حرکت کنیم و فکر کردنِ خالی، مشکل ما را حل نمیکند، باید حرکت کنیم تا آنچه که در ذهنمان میپرورانیم را به واقعیت تبدیل نماییم.
در مسیر حرکت، پستی و بلندیهای زیادی هست که میتوان به کمک آموزشهایی که دریافت نمودیم با تلاش و کوشش آنها را پشت سر بگذاریم و از آنها عبور نماییم، به طوری که آنقدر توانا شویم که هیچ کس نتواند شهر درون و بیرون ما را به هم ریزد. باید حرکت نماییم تا به مقصد برسیم و برای رسیدن به هدف و مقصد نهایی باید آنچه را که در ذهنمان میگذرد به فعل تبدیل کنیم.
فکر کردن خوب است؛ اما قدرتِ مطلقِ حل در این بُعد از زندگیمان نیست بلکه درست حرکت کردن، در مسیر درست بودن، از صراط مستقیم خارج نشدن و عمل سالم است که گره از مشکل ما باز مینماید و تفکر کردن هم باید از رویِ دانش و آگاهی باشد؛ زیرا چنانچه آگاهی و دانش نداشته باشیم تفکرات منفی را از مثبت تمیز نخواهیم داد.
در وادی پنجم به موارد و یا پلههایی اشاره شده است که به ما گوشزد میکند اگر میخواهید حرکت درستی داشته باشید باید حرکتتان در این چهارچوب باشد و بر این مبنا برنامهریزی نمایید.
پله اول؛ برگشتن از ضدارزشها میباشد.
انسان به کندی تغییر میکند، همچون تغییر فصول و یا شب شدن روز و بلعکس که آرامآرام صورت میگیرد. به یقین هیچ ضد ارزشی را در یک شب نمیتوان کنار گذاشت و باید آرامآرام با گرفتن آموزشها و کاربردی کردن آنها، گره از مشکل خود باز نمود و من همچنان در این مسیر در حال حرکت هستم.
پله دوم؛ خودداری کردن است، انجام ندادن کاری که نمیدانیم درست است یا نه.
هر گاه در امورات زندگی به مواردی برخورد میکنیم که نتیجه و پایان کار برایمان روشن نیست، بهتر است از انجام دادن آن کار خودداری کنیم. گاهی به نتیجه کار نمیاندیشیم و به جای خودداری کردن، وارد عمل میشویم و نتیجهای جز پشیمانی برایمان ندارد که صد البته درسی میشود تا خودداری را سرلوحه کارهایمان قرار دهیم.
سومین پله؛ قناعت است، قانع بودن به داشتههای خود و استفاده از آن در حد کفاف، نه ریاضت کشیدن و کم مصرف کردن بلکه به معنایِ صحیح مصرف کردن است. استفاده از کمترین امکانات به بهترین نحو تا آنجایی که امیر مومنان علی (ع) نیز قناعت را بهرهمندی از دنیا به اندازه کفایت و رفع نیاز میداند.
جناب مهندس دژاکام در این پله، همه را به مستحکم کردن پایههایِ مالی فرا میخوانند و در سی دی هایِ اخیرشان مدام به این امر اشاره فرمودند.
صبر؛ واژهای آشنا برای اعضای کنگره ۶۰، واژهای که با گوشت و پوستمان آن را لمس کردیم، یازده ماه صبر و خروج از تاریکی اعتیاد، صبر و به دنبال آن حل مشکلات.
هنگام صبوری، آموزشها به کمک آدمی میآید که در صبرت، بیصبری نکنی و از همان لحظات نیز لذت ببری. واژهای که به تو میآموزد عجله نکن و بدان اتفاقات درست و به موقع در لحظه صحیح رخ میدهند.
پله تجسس، قضاوت و غیبت؛ اعمالی که از رویِ جهل و نادانی انسان صورت میگیرد. جستجو کردن در زندگی دیگران و جمعآوری یکسری اطلاعات ناقص و در ادامه بر مسند قضاوت نشستن و با توجه به مطالب جمعآوری شده خود، حکم صادر کردن و با غیبت کردن، شخص را بیآبرو نمودن. از خود میپرسم: دوست دارم کسی در مورد من چنین کند؟
پسانداز؛ سفارش جناب مهندس به تمامی انسانها، مرحلهای که میتوان به کمک آن مسیرهای پرپیچ و خم زندگی را هموار نمود.
و پله آخر؛ توکل، رضا، تسلیم
مقام توکل: شخص کاری را میطلبد؛ ولی چون خودش نمیتواند آن را به خوبی انجام دهد وکیل میگیرد تا به سود او کارهای او را انجام دهد و چون هیچکس بهتر از خدا نمیداند و نمیتواند انجام دهد، خدا را وکیل قرار میدهد.
مقام رضا، بالاتر از مقام توکل است؛ زیرا در مقام توکل انسان خواسته خود را اصل قرار میدهد؛ ولی از خدا میخواهد بر اساس او کار کند؛ اما در مقام رضا خواسته خدا اصل و خواسته شخص فرع است.
مقام تسلیم؛ عبد از خود خواستهای ندارد و به خدا عرض میکند: «حکم آنچه تو اندیشی، لطف آنچه تو فرمایی» نه اینکه بگوید: «پسندم آنچه را جانان پسندد.»
سالها تفسیر اشتباهی از توکل، رضا و تسلیم داشتم. نماز میخواندم، روزه میگرفتم، دعا میکردم و از خدا میخواستم مشکلاتم را حل نماید، بیآنکه حرکتی کنم و فکر میکردم انسان باایمانی هستم که در هر زمینهای به خداوند توکل میکنم و راضیام به رضای او و تسلیم اوامرش تا اینکه وادی چهارم اولین تلنگر را زد که در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن؛ یعنی من تا به آن روز از زیرِ بارِ مسئولیت خود شانه خالی میکردم بیآنکه حرکتی بکنم، بر تنبلی و کاهلی خود از روی جهل و نادانی لباس توکل و رضا میپوشاندم و انتظار معجزه و مساعدت از سوی خداوند داشتم و زمانی که دعاهایم مستجاب نمیشد دچار یاس و ناامیدی میشدم و ناراحت بودم از اینکه چرا خداوند صدایم را نمیشنود! غافل از آنکه دعاها زمانی برآورده میشوند، معجزه زمانی رخ میدهد که تلاش و کوشش کنم، مسئولیت امورات زندگیام را بپذیرم و در مسیر ارزشها حرکت نمایم.
در وادی پنجم در پله آخر، با گوش دادن به سی دی وادی پنجم به طور کامل متوجه معنا و مفهوم توکل، رضا و تسلیم شدم. از جناب مهندس دژاکام بابت این بیداری و آگاهی سپاسگزارم. پیشنهاد میکنم برای درک بیشتر و بهتر این وادی به سی دی وادی پنجم مراجعه نمایید؛ زیرا جناب مهندس با بیان مثالها، مسئله را روشنتر بیان میکنند.
در آخر از گروه وبلاگ بابت تمامی زحماتشان تشکر و قدردانی مینمایم، پیروز و سربلند باشید.
نویسنده: کمک راهنمای محترم همسفر فاطمه
تهیه مطلب: کمک راهنمای محترم همسفر سکینه
ویراستاری و ارسال: همسفر الهام
- تعداد بازدید از این مطلب :
1158