دهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی پرستار به استادی دیده بان محترم گروه همسفران سرکار خانوم آنی، نگهبانی ایجنت محترم آقای امین حمله داری و دبیری مسافر امیر مسعود با دستور جلسه «هفته دیده بانان» چهار شنبه 17 دی ماه 1399 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
امروز آخرین روز هفته دیده بان است سالی یک بار در هفته و چند روزی رو اختصاص می دهیم به موضوع دیده بان، دیده بان یعنی چیزی رو از بالا نگاه کردن، ما برای اینکه یادمان نرود سالی یک بار این روز رو یادآوری میکنیم دوستانی که رها شدند و دوستانی که در صف رهایی قرار گرفتند تا بدانند که چه اجر و قربی دارند. دیده بانی یک کار بسیار ساده ای نیست انسان ها برای اینکه ارتقاء مقام پیدا کنند، کارهایی رو باید انجام بدن تا به این مقام برسند، ما سعی میکنیم یکسال کارهایی که می کنیم همه روی حساب و کتاب باشد، و دیده بانی جایگاهی با ارزش است، این جلساتی که بر گذار می شود جلساتی هستند که مارو به سمت چیزهایی سوق می دهند که انسان همیشه در تعجب است، انسان ها فکر می کنند درست نمی شوند رها نمی شوند در صورتی که اینطور نیست خواست انسان ها خیلی مقدس و مقدم است. روزی که دیدبانی اسم گذاری شد گفتیم چند نفری باشند و کم کم زیاد شدیم و هر کس جایگاه خودش را پیدا کرد. در ابتدا ۶ نفر، بعد ۸ نفر شدند.
اعتیاد یک مرحلهای از زندگی انسان است، همه که مصرف کننده نمیشوند یا همه که مریض نمیشوند. ولی دیدیم کسانی که معتاد میشوند مریض هم میشوند . من موقعی که به کنگره آمدم دیدم که واقعا مصرف کننده خیلی تنها است خیلی بیکس است. کسی به او اصلا اهمیت نمیدهد و فکر می کنند معتاد یک آدمی که از مریخ آمده است و بدتر از همه اینها، عجیب و غریب بود برایشان، خانواده، دوست، رفیق؛ همه به چشم حقارت به مصرف کننده نگاه می کردند و فکر می کردند که قتل کرده است ولی این طور نبود مصرف کننده کسی را نداشت که کمکش کند، و کسی نبود به کمک اینها بیاید. ولی اینها میخواستند که رها شوند میخواستند که درمان شوند.آقای مهندس فکر کردند که روزی را برای اینها بگذارند که اهمیت دهیم به درمانشان به آمد و رفتشان فکر نکنند که کسی را ندارند یا درمان ندارند؛ آن قدر بالا نگاه می کردند که میگفتند باید برای این افراد دانشگاه تاسیس شود که درس در دانشگاه یاد بگیرند که چه کاره هستند، تمام فکر و ذکرشان گشایش یک دانشگاه بود که چند وقت پیش این امر مهم تحقق پیدا کرد و کلنگ آن زده شد تا چند سال دیگر دانشگاه اعتیاد هم باز میشود و یک دانشگاه بینالمللی می شود از جاهای دیگر هم میآیند که این جا درمان شوند و درمانش هم رایگان است، در این مدت خیلی کارها کرده شد، خیلی کارها که ما فکر میکردیم شدنی نیست، درمان اعتیاد پیدا شده و دوستان استفاده میکنند و هیچ مشکلی هم ندارد.همه خوشحال هستند از این قضیه، که بالاخره یک نفر پیدا شد با همه سختیها و مشکلات توانست راه را باز کند و این راه باز، راهی شد برای بقیه راهیان اعتیاد که میآیند برای درمان شدند.
من دیگر اواخر خسته شده بودم فکر می کردم دیگر درمانی ندارد بعضیها که میگویند به جایی رسیدیم که ما می خواستیم خودکشی کنیم حق داشتند و راست میگفتند ولی خودکشی راهش نبود هر دردی یک درمانی دارد اعتیاد هم درمان داشت ما بلد نبودیم ما نمیدانستیم، اکثر خانمها، مادرها و همسرها میآمدند و می گفتند که من این دفعه طلاق می گیرم من می گفتم خوب اگر با طلاق گرفتن درست میشود برو این کار را بکن؛ ولی راهش را خدا خواست و پیدا شد، همین طور راه درمان کرونا؛ کرونا که آمد درمانش دو هفته قبل کرونا پیدا شده بود خیلیها باور نمیکردند فکر می کنند که الکی است ولی ما معتقدیم هر چیزی را که از خدا بخواهیم و در پیاش باشیم و تلاشمان را کنیم ، خداوند هم به ما کمک میکند این طور نیست که خداوند بندهای را که آفریده رها کند، مگر اینکه خودش نخواهد درمان شود و اگر نخواهد از آن بالا خدا هم بیاید پایین درست نمیشود ولی اگر بخواهد خدا کمکش میکند و راهش هم پیدا میشود و همین طور که میبینید پیدا شده است، خیلی از کشورها خودشان را کشتند که درمان کرونا را پیدا کنند.
نمیخواهم زیاد وقتتان را بگیرم چون راهی که مهندس و من سعی کردیم با هم برسیم، البته بار این کار بیشتر روی آقای مهندس بود من گاهی اوقات یک نظریه می دادم، ولی این باعث شد که خداوند به ما کمک کند این راه پیدا شود و موجی از انسانها از این راه استفاده کنند و به درمان واقعی برسند، به درمان حقیقی برسند. خداوند هم میبیند تلاش انسان در حدی است که حتی حاضر است چیزی نخورد و هیچ کاری نکند ولی در پی درمان باشد کمکش میکند. خداوند رحمان و رحیم است ما فکر میکنیم که ای بابا، ما که معتاد شدیم باید برویم و بمیریم این طور نیست خداوند نمیگذارد بندهاش ناامید شود؛ همیشه اگر بندهای ناامید شود امیدوارش میکند تا به مقصد برسد. الان تقریبا بیش از ۸۰شعبه در سراسر ایران داریم که انسان هایی میآیند، در جلسه مینشینند و آموزش میگیرند و درمان میشوند و به راه راست هدایت میشوند. درمان حقیقی این نیست که درمان شویم و بریم پی کارمان، این درمان مثل دانشگاهی است که ادامه دارد و شما از آموزش برخوردار هستید. تا جایی که میتوانید به خودتان به همسرتان به خانوادهتان به بچههایتان کمک کنید و به راه راست هدایت بشوید.
من دیگر زیاد صحبت نمیکنم و خودتان در قضیه هستید میبینید که چقدر زحمت میکشید و خودتان این راهها را میآیید و میروید وادی مینویسید کتاب می خوانید؛ اینها الکی نیست اینها همه فرستادههایی است که ما لازم داریم و برای ما فرستادهاند که ما بخوانیم و عمل کنیم و به درمان و رهایی کامل برسیم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
3565