English Version
English

کارگاه آموزشی خانم های مسافر+ جشن سه سال رهایی (نمایندگی آکادمی )

کارگاه آموزشی خانم های مسافر+ جشن سه سال رهایی (نمایندگی آکادمی )

جلسه هشتم از دور پنجاه و ششم  کارگاه آموزشی - خصوصی نمایندگی خانم‌های مسافر، با استادی مسافر میترا، نگهبانی مسافر هورا و دبیری مسافر مژگان، با دستور جلسه "یادگیری و معرکه‌گیری" روز یکشنبه 2 آذرماه سال 1399 راس ساعت 14:00 آغاز به کار نمود.

https://up.c60.ir/repository/11463/624f33ac-5068-4dbd-a2d6-60a6b21da852.jpg

سخنان استاد:

دستور جلسه امروز در مورد یادگیری و معرکه‌گیری می‌باشد. در دستور جلسات عنوان می‌شود که از تجربیات خودتان در این مورد صحبت کنید. نکته‌ای که در این دستور جلسه وجود دارد، این است که یادگیری و معرکه‌گیری رابطه عکس با یکدیگر دارند؛ هرچقدر که یادگیری بالاتر باشد، معرکه‌گیری کمتر است.

 شاید هیچ‌وقت حواسمان به این موضوع نباشد که هرگاه اتفاقی برایمان می‌افتد، سریع به دنبال مقصر دیگری هستیم. اگر درس نخوانده‌ام، می‌گویم خانواده مقصر هستند، سر صدا می‌کنند، یا امکانات در اختیارم قرار نداده‌اند. یا اگر نمره‌ام کم شده، می‌گویم تقصیر معلم است که با من لج بوده! ... و همیشه دوربین را به‌طرف شخص دیگری می‌اندازیم. ولی در کنگره آموزش می‌گیریم، در ابتدا پایه و وادی اول را می‌آموزم که تفکر است. بعد یاد می‌گیرم که من به هیچ نیستم و ارزشمندم، و اینکه هر اتفاقی می‌افتد، خودم بیشتر از هر کس دیگری مسئول آن هستم، درک می‌کنم که باید مسئولیت کارهایم را خودم به عهده بگیرم، و نمی‌توانم مسئولیت زندگی‌ام را به گردن خداوند بیندازم. الفبای آموزش در کنگره این است؛ بقیه را رها کن، حواست به خودت باشد!

در اینجا می‌بینیم هرقدر بیشتر به آموزش‌ها می‌پردازم، معرکه‌گیری‌هایم کمتر می‌شوند. یکی از آشنایان ما به خاطر شغلش همیشه به کشورهای مختلف رفت‌وآمد داشت، شخصی که یک‌بار به یکی از کشورهای اطراف رفته بود، مدام به او توصیه می‌کرد که این کار را بکن و آن کار را نکن! حواست باشد که سرت کلاه نرود! او هم تشکر می‌کرد و می‌گفت؛ چشم، چه خوب شد که این را به من گفتید! برایم جالب بود که آن فرد باوجود تجربه بسیاری که در این زمینه داشت، هیچ حرفی نمی‌زد. شاید اگر من بودم، می‌گفتم من خودم مدام در حال رفت‌وآمد هستم، تجربه زیادی دارم و همه‌چیز را می‌دانم...

وقتی انسان جهان‌بینی را آموزش می‌گیرد، متوجه این مسائل می‌شود. باید به رفتار خودمان دقت کنیم. اگر دیر به کلاس رسیدم و راهنما از من پرسید چرا دیر کردی؟ می‌گویم ترافیک بود! اما در کنگره مسئله ترافیک حل‌شده، می‌دانم که باید زودتر حرکت کنم. در کنگره ساعت هم اختراع‌شده و نمی‌توانم این بهانه را بیاورم. درنهایت ساکت می‌شوم و عذرخواهی می‌کنم.

یادگیری و معرکه‌گیری دقیقاً دونقطه مقابل یکدیگر هستند. رهجو زمانی که وارد کنگره می‌شود، اگر تلاش کند، یاد بگیرد و چشم بگوید، معرکه‌گیری‌اش بسیار پایین می‌آید. این موضوع برای خود فرد بسیار ارزشمند است و دیگر نیاز به توضیحات اضافه در هیچ زمینه‌ای ندارد.

 

سخنان خانم میترا در مورد جشن تولد سه سال رهایی خانم پرستو:

امروز سومین سال تولد خانم پرستو را جشن می‌گیریم. این روز زیبا را خدمت جناب مهندس، خانم راد عزیز که نقش بسیاری در رهایی خانم پرستو داشتند، و خانم مونای عزیز که الان راهنمای خانم پرستو در لژیون آموزشی هستند تبریک می‌گویم، و تشکر می‌کنم که اجازه دادند تولد خانم پرستو را برگزار کنم.

به خانم پرستو و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم، و از گروه مرزبانی برای تدارک این جشن تشکر می‌کنم. خانم پرستو واقعاً قدر کنگره را دانستند و خیلی خوب حرکت کردند. اگرچه سفر طولانی داشتند، اما خداراشکر به نتیجه رسیدند، توانستند در جایگاه مرزبانی پارک خدمت کنند و در امتحان کمک راهنمایی قبول شوند. به خانم سوسن مادر و همسفر ایشان که نمونه بارز یک همسفر هستند، همین‌طور به خانم فاطمه عزیز راهنمای ایشان تبریک می‌گویم.

 خانم سوسن در این مسیر کمک بسیاری به خانم پرستو کردند. خودشان هم آموزش‌های زیادی در کنگره گرفتند، برای ایشان بسیار خوشحال هستم.

خانم پرستو هم در زندگی شخصی و هم در کارشان توانستند موفق باشند و استقلال داشته باشند. امیدوارم تا سال آینده به آرزوی قلبی‌شان برسند و زندگی خوبی داشته باشند. این تولد را به ایشان تبریک می‌گویم و آرزوی بهترین‌ها را برایشان دارم.

https://up.c60.ir/repository/11463/d9d7dda1-205f-4cfc-88fe-244fc82fdfcc.jpg1.jpg

صحبت‌های خانم پرستو:

سلام دوستان ‌پرستو هستم یک مسافر. در ابتدا از آقای مهندس بنیان‌گذار کنگره ۶۰ تشکر می‌کنم که من را به این حال خوش و رهایی رساندند. از خانم راد عزیز سپاسگزارم که نقطه بیداری را من ایجاد کردند. از راهنمای بزرگوارم، خانم میترای عزیزم که تمام وجودشان عشق و محبت است تشکر می‌کنم. اگر این عشق و محبت نبود، و اگر عشق من نسبت به ایشان نبود، هیچ‌گاه به درمان و رهایی نمی‌رسیدم. از خانم مونای عزیزم تشکر می‌کنم که اجازه دادند در لژیون آموزشی حضورداشته باشم و از آموزش‌های ایشان بهره ببرم. از خانم فاطمه عزیز راهنمای مادرم ممنونم، که در تمام روزهای سخت کنار مادرم بودند و ایشان را راهنمایی ‌کردند. از مادر عزیزم سپاسگزارم که یک دنیا عشق است، در این سفر قدم‌به‌قدم همراهم بودند و هیچ کجا تنهایم نگذاشتند.

اگر بخواهم از روزهای سخت بگویم، و اینکه چه اتفاقی باعث شد مصرف‌کننده بشوم، حرف بسیار است، اما در مورد آن‌ها صحبت نمی‌کنم، فقط می‌گویم که خیلی سخت بیدار شدم.

اما این روزها، پر از زیبایی، پر از عشق و حال خوب است، هر چه بگویم کم است. باران می‌آید عشق است، برف می‌آید عشق است، زمین و همه‌جا قشنگ و زیباست، و همه این‌ها معجزه کنگره است. امیدوارم کنگره جهانی بشود و همه انسان‌ها رهایی برسند و نجات پیدا کنند.

 

سخنان خانم فاطمه همسفر کمک راهنما:

سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر. این روز بسیار زیبا، تولد سه سال رهایی خانم پرستو را خدمت جناب مهندس، سرکار خانم راد عزیز، خانم مونای عزیز و همین‌طور خدمت خانم میترای عزیز تبریک عرض می‌کنم.

به خانم پرستوی عزیز نیز تبریک می‌گویم. باوجوداینکه در سفر بالا و پایین‌های بسیاری داشتند، اما مقاوم و استوار به حرکت خود ادامه دادند، و با خواست بالایی که داشتند، توانستند به‌سلامتی و رهایی و درنتیجه به خدمت برسند. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق و خوشبخت باشند.

این تولد را به خانم سوسن عزیز تبریک می‌گویم که واقعاً نمونه یک همسفر خیلی خوب بودند. یک همسفر در ابتدای ورود به کنگره، باید ندانی ها را بداند تا بتواند برای مسافرش یار باشد، نه بار. و درنهایت هر دو در کنار هم به آرامش و صلح و حال خوش برسند. مانند خانم سوسن و خانم پرستوی عزیز که این روزها را تجربه کردند. برای همه عزیزان این حال خوش را آرزو می‌کنم.

 

صحبت‌های خانم سوسن همسفر (مادر):

سلام دوستان سوسن هستم یک همسفر. امروز حال بسیار خوبی دارم، این حال خوش را مدیون جناب مهندس هستم. از ایشان تشکر می‌کنم که چنین مکانی را بنا کردند که پر از عشق و صفا و صمیمیت است، و فرزندان ما را که تمام وجود ما هستند، درنهایت صحت و سلامت به ما بازمی‌گردانند. از خانم راد عزیز، خانم میترای عزیز و خانم مونای عزیز تشکر می‌کنم. همین‌طور از راهنمای عزیزم خانم فاطمه سپاسگزارم، با تمام وجودم دوستشان دارم، ایشان نمونه بارز یک همسفر هستند. امیدوارم همیشه پایدار و سلامت باشند.

https://up.c60.ir/repository/11463/3c7d4bf1-3b69-4034-bdc8-1cea07165760.jpg

خانم پرستو

شما به زیبایی توانستید به کمک عقل و ایمان کلید شهر وجودی خود را پس بگیرید؛ در ادامه نیز این دونیرو برایتان بسیار کارگشاست.

سومین سال رهایی‌تان پرشگون

مسافران و همسفران کنگره ۶۰

 

 

خانم پرستو - نام کمک راهنما: خانم میترا - آنتی ایکس مصرفی: شیشه –بوپرونورفین - روش درمانDST- داروی درمانOT- مدت سفر: 10 ماه و 20 روز- مدت رهایی: 3 سال و 10 ماه

 

آرزوی اول :سلامتی آقای مهندس و جهانی شدن کنگره 60

آرزوی دوم :آرزوی قلبی خانم میترای عزیزم-خانم فاطمه عزیز و همینطور مادر عزیزم

 

تایپ: خانم فاطمه - مسافر لژیون ایکس

عکس: مسافر زری- لژیون آموزشی

ویرایش: مسافر خاطره

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .