English Version
English

کشتی کنگره تاکنون از بین امواج سهمگینی عبور کرده است

کشتی کنگره تاکنون از بین امواج سهمگینی عبور کرده است

جلسه پنجم از دوره اول جلسات هماهنگی کمک راهنمایان خانم‌های مسافر و ایجنت شعبه، با حضور جناب مهندس و دبیری مسافر خاطره، با دستور جلسه «خصوصیات لژیون و راهنمای موفق» یکشنبه 25 مهرماه 1399، ساعت 10 صبح آغاز به کار کرد.

 

سخنان استاد سرکار خانم مونا:

خدا را شکر می‌‌کنم که بار دیگر در کنار همدیگر جمع هستیم. از جناب مهندس تشکر می‌کنیم که امروز در جلسه ما حضور دارند. در ابتدا ذکر چند نکته را ضروری می‌دانم؛

اولین نکته در مورد فالوآپ‌هاست، به‌دفعات دیده شده مبصرین کلینیک اظهار می‌کنند بچه‌ها وقتی برای فالوآپ می‌آیند، اصلاً نمی‌دانند فالوآپ چیست، آزمایش خون است یا ادرار، حتی پول هم همراهشان نیست! وقتی برایشان توضیح می‌دهند که آزمایش ادرار است، بر سر بستن در دستشویی بحث می‌کنند. این مسائل باعث تنش و بی‌نظمی در کلینیک می‌شود. وظیفه من به‌عنوان راهنما این است که وقتی نامه فالوآپ رهجو را به دستش می‌دهم، آموزش‌های لازم را نیز بگویم. تمام کارهای ما در پرتو آموزش است. اگر پنج دقیقه وقت بگذارم و برای رهجو شرح دهم که هدف از فالوآپ چیست و شما چه وظایفی دارید، با این مسائل برخورد نمی‌کنیم.

نکته دوم، برخورد کمک راهنمایان با رهجوها باید به‌گونه‌ای باشد که اگر رهجو مشکلی یا مسئله‌ای داشت، بتواند با راهنما مطرح کند. رهجویی چند ماه است می‌گوید؛ من حالم خوب نیست، مشکل دارم، وسوسه دارم... اما من توجه نمی‌کنم، می‌گویم؛ من هم تا شش ماه بعد از رهایی وسوسه داشتم، خوب می‌شوی! آیا این حرف درستی است؟! حتی اگر هم این مسئله را داشتید، نباید نزد رهجو عنوان کنید. اگر راهکار و آموزش مفیدی برای رهجو ندارم، باید از دیگر راهنمایان، ایجنت یا آقای مهندس مشورت بگیرم، نگذارم کار به‌جایی برسد که رهجو برگشت بزند. آن موقع دیگر نمی‌شود جمع کرد و دشوار می‌شود. این برمی‌گردد به دستور جلسه دفعه قبل که باید ارتباط تنگاتنگی با مرزبانی و ایجنت داشته باشیم.

دستور جلسه امروز، خصوصیات لژیون و راهنمای موفق است. من باید با رهجویم همراه باشم. اگر به رهجو می‌گویم به پارک بیا و در ورزش شرکت کن، خودم هم باید حضور داشته باشم. به‌دفعات بچه‌ها اظهار داشته‌اند که دوست داریم ناهار یا صبحانه در کنار راهنمایمان باشیم، ولی من می‌آیم یک سک سک می‌کنم و می‌گویم باید بروم خانه، پیش همسرم، یا فرزندم و می‌روم! بارها آقای مهندس گفته‌اند؛ الگو باید بی‌نقص باشد». ایشان از بدو تأسیس کنگره، تمام کارهایی که از ما می‌خواستند، ابتدا روی خودشان آزمایش کردند و انجام دادند. الگوی ما آقای مهندس هستند، پس ما هم هر کاری را اول خودمان انجام می‌دهیم، بعد از رهجو انتظار داریم.

موضوع دیگر انتخابات مرزبانی است، انشا الله تا یکی دو ماه آینده انتخابات مرزبانی را پیش رو داریم. در لژیون‌ها عنوان کنید کسانی که واجد شرایط هستند، می‌توانند فرم‌های مرزبانی را بگیرند و پر کنند.

به خاطر شرایط کرونا و محدودیت‌ها، راهنماها نامه‌های بچه‌ها را دوهفته‌ای یا سه‌هفته‌ای بنویسید، مگر رهجویانی که کمی گریزپا هستند، نامه این افراد را می‌توانید یک‌هفته‌ای بنویسید.

 

در ادامه جلسه آقای مهندس فرمودند:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. امیدوارم حال همه شما خوب باشد. خوشحالم که امروز در جلسه شما شرکت کردم. تعداد کمک راهنمایان ازدیاد پیدا کرده و خوبی کار این است که حتی الامکان بعد از چهار سال دوره خدمت کمک راهنمایان تمام می‌شود و نوبت خدمت به دیگران نیز می‌رسد.

خانم مونا به نکته مهمی اشاره کردند؛ وقتی رهجویی چند ماه است به شما می‌گوید پایم درد می‌کند، حالم خوب نیست، نباید بگویید من هم این‌طوری بودم، خوب می‌شوی! در این مسائل باید مشورت بگیرید. من به قسمت آمار گفته‌ام بررسی کنند، ببینند چند تا رهجو وارد لژیون می‌شود و چند تا خارج می‌شود. اگر ببینیم خروجی لژیونی زیاد است و اکثر افراد از آنجا می‌روند، ناگزیر می‌شویم آن لژیون را ببندیم.

ما افراد را دست شما امانت می‌دهیم. اگر نمی‌دانید چطور باید کمک کنید، از راهنمایان دیگر، یا از ایجنت مشورت بگیرید. دچار تکبر و غرور نشوید، فکر نکنید که؛ اگر بپرسم، می‌گویند بلد نیست!» اسم شما کمک راهنما است، یعنی هنوز راهنما نشده‌اید، دارد آموزش می‌بینید. این‌طور نیست که فردی همه چیز را بلد باشد و بعد کمک راهنما بشود. کمک راهنمایی تازه اول راه است، مانند سنگِ آهن یا طلا یا نقره که از معدن درآمده و باید تبدیل شود. برای این کار به آموزش بالایی نیاز است.

از این پس دیگر به کلینیک ........ رهجو نمی‌دهیم، هم در شعبه آقایان و هم در شعبه خانم‌ها؛ زیرا خانمی که آنجا مسئول بود، با بچه‌ها بدرفتاری می‌کرد. دکتر با من تماس گرفت و پرسید چرا به من مریض نمی‌دهید؟ گفتم؛ شما یک نفر را دارید که بچه‌ها از او راضی نیستند! اگر شما به مغازه‌ای بروید و بخواهید یک پاکت سیگار بخرید، فروشنده به شما توهین کند یا بدرفتاری کند، دیگر از او خرید نمی‌کنید. 

من هرچه می‌گردم و سعی می‌کنم یک روان‌پزشک پیدا کنم که در صورت نیاز افراد را به آنجا ارجاع بدهم، می‌بینم دوباره بچه‌ها را قرصی می‌کنند و مشکلات زیادی به وجود می‌آورند. من شاید دو نفر از بچه‌ها را که مشکلات روانی داشتند به آنجا معرفی کردم. بقیه گفتند این دکتر مورد تائید مهندس است! و خیلی‌ها به آنجا مراجعه کردند. انسان در هر جایگاهی قرار می‌گیرد، باید ارزش آن جایگاه را بداند. وگرنه، ضربه می‌خورد.

کار دیگری که می‌خواهیم انجام بدهیم، این است که لیستی از داروها تهیه کنیم که کدام دارو خواب‌آور است، کدام ضدافسردگی است، کدام مال صرع است و ... برخی از خانم‌های هسمفر قرص‌های ضدافسردگی و خواب‌آور می‌خورند. این لیست را به راهنماهای همسفران می‌دهیم، چه در گروه خانم‌های مسافر و چه گروه خانواده. راهنمایان همسفران نیز مانند راهنمای مسافران امتحان داده‌اند و آگاهی لازم را دارند، طبق لیستی که به آن‌ها می‌دهیم، خیلی آرام و اندک‌اندک داروی بچه‌ها را تیپر می‌کنند تا این بندگان خدا دیگر پیش روانشناسان نروند؛ زیرا داروهایی به آن‌ها می‌دهند، تخریب بسیاری دارد. اینکه می‌گوییم باید قرص‌ها را بشناسید، به این دلیل است که راهنماها قرص قلب یا قرص‌های تخصصی افراد را کم نکنند.

خوشبختانه ارتباط راهنماها با همدیگر خیلی خوب است. به شاگردانتان آموزش بدهید که تلفنی با شما ارتباط نداشته باشند. دیشب ساعت 8 شب رئیس دانشگاه قشم با من تماس گرفت، مجبور شدم جواب بدهم، ولی به او گفتم من از ساعت 5 بعدازظهر به بعد دیگر جواب تلفن نمی‌دهم! شما وقتی در خانه هستید، شاگرد حق ندارد به شما تلفن بزند. با همسر یا خانواده‌تان مشغول خوردن شام یا دیدن تلویزیون هستید، رهجو تلفن می‌زند. این کار درستی نیست.

مسئله بعد، راهنماها حتماً باید در ساعات مشخص شده در پارک حضور پیدا کنند. تمام قوانینی که در کنگره داریم، در پارک نیز برقرار است و باید اجرا شود. اگر می‌گوییم به همدیگر تلفن نزنید، ارتباط خارج از کنگره برقرار نکنید یا حجابتان را رعایت کنید، در پارک نیز لازم الاجراست. اگر اینجا حرف زشت و خارج از نزاکت نمی‌زنیم، شوخی نمی‌کنیم، پشت سر کسی حرف نمی‌زنیم، در پارک هم تمام این مسائل را رعایت می‌کنیم. ما بیست سال است اینجا هستیم تا کنون یک تذکر به ما نداده‌اند، زیرا خودمان رعایت کرده‌ایم.

اگر رهجویی در پارک موضوع حجاب را رعایت نکند و مسئولین به او تذکر بدهند، لژیون آن راهنما بسته می‌شود و آن رهجو برای مدت سه ماه اجازه ورود به کنگره را نخواهد داشت».

کار دیگری که حتماً باید در کنگره انجام بدهیم، چرخش خدمت‌ها است. هیچ‌کس نباید در یک جایگاه ثابت باشد. هر کس در هر قسمتی کار می‌کند، مثلاً در فالوآپ یا نشریات، بعد از مدتی باید برود و یک نفر دیگر جایش بیاید. این کار به چند دلیل انجام می‌شود، اما مهم‌ترین دلیل این است که افراد متعددی بتوانند در آن جایگاه خدمت کنند. خدمت در کنگره یک امتیاز است. شخص که خدمت می‌کند، حالش بهتر می‌شود و حال خوشی پیدا می‌کند.

نکته دیگر که همه باید به در نظر بگیرید، این است که وقتی می‌خواهید شخصی را به خدمت بگمارید، مسئله احساساتتان را با مسائل عقلی قاطی نکنید. پرزیدنت روزولت که نمی‌دانم مال کدام حزب بود، وقتی رئیس‌جمهور شد، شخصی را که با او بسیار بد بود، آورد و در جایگاه وزیر دارایی نشاند. به او گفتند؛ این شخص مال حزب مخالف توست، با تو بد است! روزولت گفت؛ من در آمریکا، کسی را بهتر از این شخص برای اداره امور دارایی و اقتصاد نمی‌شناسم! امیدوارم این مسائل را در نظر بگیرید.

بحران کرونا همچنان وجود دارد. خوشبختانه ما در کنگره ۶۰ به‌راحتی توانستیم با کرونا کنار بیاییم و جلساتمان را ادامه بدهیم، هرچند با ظرفیت کمتر، یک روز تشکیل می‌دهیم یک روز تشکیل نمی‌دهیم، یکی به نعل می‌زنیم و یکی به میخ و به‌این‌ترتیب توانستیم تا امروز کنگره را سرپا نگه‌داریم. تمام ان جی اوها جلساتشان منحل شده و منابع مالیشان از بین رفته است. ولی ما خوشبختانه توانستیم باتدبیر این کار را به انجام برسانیم.

قدرت و دل‌خوشی ما در این است که از D.SAP استفاده می‌کنیم، این نعمتی است که خداوند به ما داده و توانستیم از آن استفاده کنیم. الحمدالله از بین مسافران هیچ تلفاتی نداشتیم، بچه‌ها مریض می‌شوند، ولی با D.SAP و بخور آن خیلی زود خوب می‌شوند. این نعمت بزرگی است.

شرایط به گونه ایست که ممکن است دوباره تعطیلی و محدودیت‌ها اعمال شود. با خانم مونا صحبت کردیم و قرار شد راهنماها نامه‌های بچه‌ها را دوهفته‌ای یا سه‌هفته‌ای بنویسند. ارتباط‌های ما کمی کمتر شده، ولی به‌صورت حداقل برگزار می‌شود، سعی کنید برای همین حداقل هم برنامه‌ریزی داشته باشید.

حتماً در جلسات ماسک بزنید حتی اگر اعتقادی به ماسک ندارید. اگر پوستر مربوط به کرونا داشتید، به در و دیوار بزنید. در تمام شعب حتماً باید کسی با دستگاه تب‌سنج دم در بنشیند. برای ساختمان جدید هم دستگاه تب‌سنج گرفته‌ام. حتماً از هواکش‌ها استفاده کنید، هواکش‌ها در طول جلسات روشن باشند و درها و پنجره‌ها باز باشد تا هوای سالن کاملاً تعویض شود.

باید این مسائل را رعایت کنیم تا بتوانیم به حرکت خودمان ادامه بدهیم. کشتی ما تاکنون از بین امواج سهمگینی عبور کرده است، انشا الله باز هم به حرکت خودش ادامه می‌دهد. کنگره روز به روز بزرگ‌تر می‌شود و کارها سخت‌تر و زیادتر می‌شوند.

بابت گل‌ریزان به همه شما تبریک و خسته نباشید می‌گویم. به‌طورکلی خیلی خوب عمل کردید. چند لژیون ضعیف بودند، ولی ایرادی ندارد. حدود ۸۰۰ میلیون تومان در گروه خانم‌های مسافر جمع‌آوری شد که رقم قابل‌توجهی بود و پیشرفت بسیار خوبی است. از همگی تشکر می‌کنم.

 

 

در ادامه، جلسه به مشارکت گذاشته شد و پرسش و پاسخ‌هایی مطرح شد؛

 

پرسش خانم فتان کمک راهنما:

اتفاقی که چند بار برای من تکرار شد این بود که برخی از بچه‌های سفر دومی به رهجوهای من تذکر می‌دهند و بعد می‌گویند من رهجوی شما را دعوا کردم! برای مثال، رهجویی دارم که خواهرش در یک لژیون دیگر است، این دو با هم در حال صحبت بودند که یکی از سفر دومی‌ها به آن‌ها تذکر داد که شما نباید با همدیگر صحبت کنید! آیا سفر دومی‌ها اجازه چنین کاری دارند؟

 

پاسخ آقای مهندس:

در کنگره به‌هیچ‌عنوان هیچ شخصی اجازه ندارد به رهجوی راهنمای دیگری حرفی بزند، حتی اگر راهنما باشد یا سفر دومی، باز نمی‌تواند به رهجوی یک لژیون دیگر تذکری بدهد. ما حوزه راهنماها را بسیار محترم شمرده‌ایم. هیچ راهنمایی نمی‌تواند در کار راهنمای دیگر مداخله کند. اگر کسی این کار را انجام داد، باید به ایجنت یا مرزبان بگویید و آن‌ها باید از آن شخص بپرسند شما به چه دلیل در کار دیگران دخالت می‌کنید؟ اگر دیدید رهجویی مشکلی دارد، می‌توانید به مرزبان اطلاع بدهید، خودتان به هیچ عنوان نمی‌توانید تذکر بدهید.

این موضوع را در جلسات مطرح کنید، حتی می‌توانید مشارکت کنید و بگویید طبق قوانین کنگره، هیچ‌کس حق ندارد رهجوی دیگری را دعوا کند یا به او تذکر بدهد. اگر کسی کار ناشایستی انجام می‌دهد، باید به مرزبانان اطلاع بدهید تا آن‌ها تذکر لازم را بدهند.

 

پرسش خانم اعظم مرزبان:

 آیا برای انتخابات مرزبانی دوره آینده، ما هم می‌توانیم مجدداً اسم بدهیم؟

 

پاسخ:

خیر، در قانون جدید، مرزبانان فقط یک دوره می‌توانند مرزبان باشند.

 

پرسش خانم فاطمه همسفر کمک راهنما:

در شعبه آقایان مشهد اشخاصی هستند که همسرشان مصرف‌کننده است، ولی اطلاع ندارند که در مشهد شعبه خانم‌های مسافر هم وجود دارد. آیا آقایان مسافر یا گروه همسفران اجازه دارند این موضوع را اطلاع‌رسانی کنند تا اگر کسی نیاز داشت به آنجا مراجعه کند؟

 

پاسخ:

گروه آقایان مسافر می‌توانند این کار را انجام دهند، ولی گروه همسفران خیر؛ زیرا برخی از همسفران تمایل دارند دارو مصرف کنند و به بخش خانم‌های مسافر بیاید و من اجازه این کار را نمی‌دهم، چون مسائل زیادی درست می‌کنند.

 

پرسش خانم زهرا کمک راهنما:

پیرو صحبت‌های جناب مهندس، چند تا از رهجویان من مشکلاتی داشتند که همان موقع در مورد آن‌ها با خانم مونا مشورت کردم. با اینکه خیلی با آن‌ها راه آمدیم، ولی یکی دو نفر از آن‌ها از لژیون رفتند. یکی از رهجویانم از کرمان می‌آید و با وجود تمام مشکلات مالی و مسائل دیگر، هیچ وقت برای گرفتن دارو غیبت نمی‌کند و همیشه در لژیون مجازی حضور دارد. ولی سفرش خیلی طولانی شده و هنوز هم بیمار است. آیا در این موارد ایراد از من است که رهجو سفرش را نیمه‌کاره رها می‌کند و می‌رود؟

 

خانم مونا پاسخ دادند:

مسائلی که در اینجا مطرح می‌شود، نسبی است. من به‌عنوان راهنما موظف هستم با یک دید باز و عمیق رهجویانم را رصد کنم، از آن‌ها پرس‌وجو کنم و هر هفته مسئله خواب، یبوست و مسائل دیگر آن‌ها را جویا شوم. از رهجو نمی‌پرسم شما درد داری یا نه که او بخواهد تمام دردهایش را برای من طومار کند و بگوید؛ اما اگر با حجب و حیا، دو هفته یا ماهی یک‌بار به من بگوید خانم فلانی، من هنوز پاهایم در خواب می‌پرد و درد دارم، یا خوابم خوب نیست ... باید به این صحبت‌ها توجه کنم و راهکار بگیرم.

خانم زهرا در مورد رهجویانشان با من صحبت کردند. خانمی که سفرش را رها کرد، مشکش این بود که وزن بسیار بالایی داشتند، پادرد ایشان هیچ ربطی به دارویش نداشت. به او گفتیم باید وزنتان را پایین بیاورید. ولی گوش نکردند. حتی آقای مهندس یکی دو پله دارویش را بالا بردند، ولی درنهایت برگشت زدند. در چنین مواقعی دیگر کاری از دست ما برنمی‌آید.

آن رهجویی هم که از کرمان می‌آیند، تغذیه بسیار نامناسبی داشتند و دچار فقر آهن بودند. چند بار با ایشان صحبت کردم و تأکید کردم که از لبنیات، حبوبات و سبزیجات استفاده کنند و اجازه دادیم آهن و کلسیم که دکتر برایشان تجویز کرده بود بخورند؛ و الان وضعیت بهتری دارند.

 

آقای مهندس فرمودند:

این تذکرها در مورد راهنمایی است که به رهجو و صحبت‌هایش توجه نمی‌کند و می‌گوید خوب می‌شوی. خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوار کج. ما اگر به هر دلیلی در ابتدا کار را درست شروع نکنیم، رهجو تا آخر سفرش را خراب می‌کند. ممکن است عوامل متعددی وجود داشته باشد، گاهی ممکن است راهنما میزان داروی رهجو را درست تعیین نکرده باشد، این یک مسئله است، ممکن است رهجو بیماری خاصی داشته باشد، حتی ممکن است راست نگوید، ممکن است پا درد رهجو مربوط به اضافه وزن او باشد. اگر به این شخص 80 سی سی دارو هم بدهیم، جواب نمی‌دهد.

موضوع این است که ما برنامه را درست شروع کرده باشیم. به‌هرحال در این موارد حتماً مشورت کنید تا بتوانید علت را پیدا کنید. این را هم بدانید که ممکن است شاگرد دروغ بگوید، همیشه به حرف‌های شاگرد اعتماد نکنید، فکر نکنید حتماً درست می‌گوید، ممکن است دارویش را بالا پایین کرده باشد یا هزار موضوع دیگر اتفاق افتاده باشد.

 

پرسش خانم فتان کمک راهنما:

یکی از رهجویان من تلفن ‌هوشمند ندارد، زمانی که وارد لژیون شدند، شماره تلفن مادرشان را دادند و گفتند من با شماره مادرم وارد لژیون مجازی می‌شوم. ولی هر بار بهانه‌ای می‌آورند، یک‌بار می‌گویند الآن پیش مادرم نیستم و نمی‌توانم در لژیون شرکت کنم، یا می‌گویند مادرم به مسافرت رفته و چون به گوشی ایشان و اپلیکیشن دسترسی ندارم نمی‌توانم مشق‌هایم را بنویسم! یا زمان برگزاری لژیون مجازی شماره تلفن شخص ناشناسی را می‌دهند و می‌گویند لطفاً با این شماره مرا وارد گروه کنید! در کل همیشه بهانه‌ای دارند برای عدم حضور یا ننوشتن سی دی‌ها. تکلیف ما با چنین اشخاصی چیست؟

 

پاسخ:

از همان اول کار باید تکلیفتان را با رهجوها روشن کنید، یا زنگیِ زنگ، یا رومیِ روم. شما وقتی به هتل یا مسافرخانه می‌روید باید پول تخت خود را بدهید. اگر بخواهید سیگار وینستون یا سیگار خوبی بگیرید، باید پول بدهید، سیگار معمولی هم بخواهید بگیرید، باید پول بدهید. این‌ها یکسری ابزار و ادوات است. ما بدون ابزار نمی‌توانیم کاری انجام دهیم. اگر بخواهید باغچه‌تان را هم بیل بزنید، باید بیل داشته باشید. اگر رهجویی بگوید من تلفن هوشمند ندارم، یا راهم دور است و نمی‌توانم سر کلاس بیایم، یا سر کار می‌روم و دوهفته‌ای یک‌بار می‌توانم بیایم ... باید بگویید من نمی‌توانم به شما برنامه بدهم.

اگر اپلیکیشن ندارند، بگویید از نشریات سی دی بگیرند. ممکن است بگوید دستگاه سی دی خوان هم ندارم! ما شترمرغ نداریم! ممکن است حرف آن‌ها درست باشد یا غلط، به هر حال به ما ربطی ندارد. رهجو می‌گوید من پول ندارم دارویم را بگیرم، به ما ربطی ندارد. ما همه سرویس‌ها را به شما می‌دهیم، دیگر نمی‌توانیم پول دارویتان را هم بدهیم! یک‌وقت از این کارها نکنید که بخواهید پول داروی شاگردتان را بدهید! شاگرد فاسد می‌شود، خراب می‌شود.

به قول قدیمی‌ها، از همان اول گربه را دم حجله بکشید، بگویید شما باید تلفن داشته باشید تا من بتوانم به شما برنامه و سرویس بدهم. الآن اگر کسی بخواهد به دانشگاه برود، آیا می‌تواند بگوید من گوشی هوشمند ندارم؟ اگر بخواهید درس بخوانید، حتماً باید تلفن هوشمند داشته باشید. می‌توانید با قیمت پایین‌تری یک گوشی تهیه کنید.

مسئولین تازه واردین همان جلسه اول به افراد بگویند که اگر می‌خواهید وارد پروژه بشوید، باید تلفن هوشمند داشته باشید. همان موقع که پکیج شان را گرفتند، بگویید جلسه آینده تلفنتان همراهتان باشد، اگر دست همسرتان یا فرزندتان است، بگیرید و همراه بیاورید تا اپلیکشن را برایتان نصب کنیم. این‌ها جزو ملزومات است. الآن در تمام دنیا کارها با گوشی‌های هوشمند انجام می‌گیرد، حتی در دانشگاه‌های بزرگ تدریس از طریق گوشی انجام می‌شود. کسی که گوشی هوشمند نداشته باشد، انگار یک‌چیزی کم دارد، انگار لباس تنش نیست! این موضوع بسیار مهم است و مانند داشتن خانه جزو واجبات زندگی است.

 

خانم مونا فرمودند:

گاهی ممکن است گوشی بچه‌ها خراب شود، یا مثل اتفاقی که هفته قبل برای یکی از کمک راهنمایان افتاد، دزدیده شود. به لطف آقای مهندس، هر لژیون در هفته حداقل یک‌بار لژیون حضوری برگزار می‌کند، راهنماها بچه‌ها را می‌بینند و نامه آن‌ها را می‌دهند. رهجویی که اپلیکیشن ندارد، همان روز می‌تواند به کنگره بیاید، سی دی خود را از نشریات دریافت کند، راهنمایش را ببیند، درسش را بگیرد و اگر کار دیگری دارد انجام دهد؛ بنابراین همیشه به لژیون مجازی نیاز نداریم، شکر خدا ارتباطمان به‌صورت کامل قطع نشده است، یک‌بار در هفته با بچه‌ها دیدار حضوری داریم و می‌توانیم خیلی از کارهایمان را در همین محل کنگره انجام بدهیم.

 

پرسش خانم هاله کمک راهنما:

بعضی از بچه‌ها داروی قلب، فشار خون و ... مصرف می‌کنند. اوایل کار بسیار مشتاق هستند و فکر می‌کنند باید این داروها را نیز قطع کنند. آیا باید به بچه‌ها بگوییم این داروها نیز قابل کم شدن هستند؟ یا باید به‌صورت موردی رهجو را نزد شما بیاوریم؟

 

پاسخ:

در این موارد حتماً رهجو را نزد من بیاورید یا با ایجنت مشورت کنید؛ زیرا بعضی داروها تخصصی هستند؛ مثلاً کاربامازپین مال صرع است، ولی حتماً باید در طول سفر قطع شود، اگر آن را قطع کنیم، بیماری صرع رهجو خوب می‌شود، اگر قطع نکنیم خوب نمی‌شود. یا داروی مزالازین که مال کولیت اولسراتیو است، یا داروی آساکول، این‌ها داروهایی هستند که حتماً باید برداشته شوند. ولی قرص ‌قلب را نمی‌توانیم دست بزنیم، یا قرص ASA، یا فلاویکس که رقیق کننده خون است و انسولین که مال قند است، فرد حتماً باید این داروها را استفاده کند و شما نمی‌توانید به این قرص‌ها دست بزنید.

این مسائل را باید به‌صورت تجربی فرابگیرید. در گروه تازه واردین کاری که انجام می‌شود این است که بچه‌ها یک لیست تهیه می‌کنند و به رهجو می‌گویند نام تمام داروهایی که می‌خوری را بنویس. به این دلیل که ببینیم با این قرص‌ها چه کار می‌توانیم بکنیم. شخصی که کولیت اولسراتیو، سرطان سینه، تومور یا فیبر دارد، اگر قرص‌هایش را تیپر کنیم، به سلامتی می‌رسد. ولی اگر هم داروی OT بخورد و هم قرص‌ها را، حالش خوب نمی‌شود.

 

خانم خاطره کمک راهنما:

از یک ماه پیش طبق دستور آقای مهندس روال جدید آموزشی را در لژیون اجرا می‌کنیم، دیگر بچه‌ها از روی سی دی نمی‌خوانند و هر رهجو باید یک تا دو دقیقه سی دی مربوطه را مشارکت کند و برداشت خودش را بگوید. من گاهی حس می‌کنم حق مطلب درباره سی دی‌ها ادا نمی‌شود و مطالب به‌صورت کامل توضیح داده نمی‌شود و اکثراً مشارکت‌ها تکراری است. مثلاً اگر وادی اول را کار می‌کنیم، اکثر بچه‌ها در مشارکتشان فقط درباره بخش بوم نقاشی صحبت می‌کنند و باقی مطالب ناگفته می‌ماند.

 

پاسخ:

هدف ما از لژیون آموزش است، آموزش فن بیان و آموزش حافظه. رهجو باید بتواند حرف بزند. وقتی حرف می‌زند، وارد بازی می‌شود، همکلاسی‌ها او را می‌شناسند و ارتباط برقرار می‌شود. من یک بار در سی دی صحبت کرده‌ام و توضیح داده‌ام، شما که دیگر بهتر از من صحبت نمی‌کنید! نیازی نیست دوباره یا جور دیگری حرف های مرا در لژیون تکرار کنید. ما به شاگردان اجازه می‌دهیم خودشان را مطرح کنند و نظرشان را بگویند تا فن بیانشان خوب شود، خجالتشان بریزد و با بچه‌ها ارتباط برقرار کنند. حتی اگر اشتباه بگویند اصلاً مهم نیست. اگر چند نفر راجع به بوم نقاشی صحبت کردند، راهنما باید بگوید نفر بعدی دیگر راجع به بقیه مطالب سی دی صحبت کند.

مسئله دیگر اینکه ما در دستور جلسات مثلاً می‌گوییم وادی سوم و تأثیر آن روی من». از رهجو بخواهید در مشارکت خود بگوید اثر آن وادی در زندگی او چه بوده است، بخواهید تجربه‌هایشان را بیان کنند. به‌این‌ترتیب لژیون گرم می‌شود و همه علاقه مند می‌شوند در لژیون فعال باشند، خودشان را مطرح کنند و نظرشان را بگویند. لژیون این نیست که راهنما بنشیند و بگوید بچه‌ها از روی سی دی بخوانند. رهجو یک بار سی دی را گوش کرده و یک‌بار نوشته، نیازی نیست دوباره از رویش بخواند. بگذارید نظرشان را بگویند، حتی اگر غلط بگویند.

نکته دیگر اینکه وقتی شاگرد مشارکت می‌کند، بعد از صحبت و مشارکت او، شما صحبت نکنید. اگر بعد از صحبت رهجو نظرتان را بگویید، رهجو می‌ترسد، از اینکه نکند حرف اشتباهی بزند و راهنما از او ایراد بگیرد. بگذارید همه بچه‌ها مشارکت کنند، وقتی تمام شد، نظرتان را غیر مستقیم بگویید، به‌گونه‌ای که به رهجو برنخورد. بگذارید در لژیون بچه‌ها صحبت کنند، شما ناظر باشید و نظارت کنید.

 

خانم زیبا همسفر کمک راهنما:

 من در کار آموزشی هستم. همانطور که آقای مهندس می‌فرمایند؛ جنگ اول به از صلح آخر. من روزهای اول که وارد بخش تازه واردین شدم، می‌گفتم آقای مهندس چقدر بی‌رحم هستند! می‌گویند آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است! یا به بچه‌ها می‌گویند باید سی دی بنویسید، اگر ننویسید از لژیون اخراج می‌شوید! و من فکر می‌کردم این بی‌رحمی است! این‌ها می‌روند و دیگر نمی‌آیند! جالب اینکه آن‌ها می‌رفتند و دوباره می‌آمدند!

زمانی که تازه رهجو گرفته بودم، فکر می‌کردم باید نازشان را بکشم. ما آموزش می‌دهیم، صحبت می‌کنیم، عشق و محبت هم می‌دهیم، ولی در کار باید طبق اصولی حرکت کنیم و موضعمان را مشخص نماییم. وقتی کسی می‌گوید من باید گوشی همسرم یا دوستم را بگیرم تا وارد لژیون شوم، معلوم است که کارش لنگ می‌زند!

ما در لژیون‌های مجازی به‌عنوان معلم و کمک راهنما نقش جمع کننده را داریم، چه در بخش همسفران و چه مسافران. برخی از بچه‌ها اعتماد به نفس کافی برای صحبت کردن را ندارند. یکی از خانم‌ها به من می‌گفت؛ وقتی شما به من می‌گوید مشارکت کن، تمام بدنم شروع به لرزیدن می‌کند! لطفاً مرا صدا نکنید! گفتم عیبی ندارد، هرچه بلد هستید بگویید، اگر شما را صدا نکنم، هیچ‌وقت صحبت کردن را یاد نمی‌گیرید. ما به‌عنوان کسی که مسئول جلسه هستیم، اجازه صحبت کردن به بچه‌ها می‌دهیم، ولی تمام کننده بحث خودمان هستیم. صحبت چند نفر را می‌شنویم و درنهایت مطالب را جمع‌بندی می‌کنیم.

 

در ادامه سرکار خانم راد فرمودند:

به همه شما تبریک می‌گویم، واقعاً همه‌چیز عالی، منظم و مرتب پیش می‌رود. این مشکلات همیشه بوده، مربوط به الآن نیست. در تمام مراحل ممکن است کمک راهنما با مسافرش مشکلی پیدا ‌کند، ولی اگر سرپوش بگذارد و بگوید هیچ‌چیز نگو، درست می‌شود و راهکاری برای او نداشته باشد، آن مشکل هیچ‌گاه حل نمی‌شود. بازگو کردن و در میان گذاشتن مسائل با ایجنت یا آقای مهندس بسیار به ما کمک می‌کند تا حرکت بهتری داشته باشیم. وقتی مشکلات مطرح می‌گردند، به شکل بهتری حل می‌شوند. این جلسات خیلی خوب است، چون مطالب مختلفی را یاد می‌گیریم.

گاهی ممکن است موبایل خود راهنما گم شود یا مشکلی برایش پیش بیاید، این هم یک معضل است. در چنین مواقعی اگر لژیون دبیر داشته باشد، برای ادامه حرکت بچه‌ها بسیار مؤثر است. در هرجایی و هر قسمتی خیلی خوب است که یک نفر کنار دست مسئول باشد تا بتواند در مواقع ضروری کارها را انجام دهد. به‌این‌ترتیب هیچ کاری لنگ نمی‌ماند.

از همگی تشکر می‌کنم، خصوصاً از خانم مونا، اینکه همه‌چیز به‌خوبی پیش می‌رود، نشان‌دهنده تلاش و حرکت خوب ایشان است.

 

خانم نرگس همسفر کمک راهنما:

دو هفته پیش گوشی مرا دزدیدند، به خطم دسترسی نداشتم، اما یکی از رهجویانم گروه را تشکیل داد و لژیون را برقرار کرد. البته الآن خودم با یک خط دیگر لژیون را برگزار می‌کنم. ان‌شاءالله به‌زودی مشکل حل شود.

اما در مورد مشارکت در لژیون مجازی؛ یکی از رهجویان من که سنش بالا است، هیچ‌گاه در جلسات حضوری حرف نمی‌زد و مشارکت نداشت. ولی الآن ویس می‌گذارد و صحبت می‌کند. بقیه بچه‌ها هم ترسشان ریخته است. هیچ‌کدام از ما از روز اول بلد نبودیم صحبت کنیم، ولی یاد گرفتیم. لژیون‌های مجازی در این زمینه کمک زیادی به بچه‌ها کرده است.

 

آقای مهندس فرمودند:

تمام کسانی که تازه می‌خواهند مشارکت کنند، ترس دارند و ضربان قلبشان بالا می‌رود. همه ما روز اول همین‌طور بودیم. بعد از چند سال و در اثر تمرین مداوم توانستیم به‌راحتی صحبت ‌کنیم. به شاگردان بگویید باید صحبت کنند، حتی اگر شده فقط خودشان را معرفی کنند.

ما الآن دیگر شخص بی‌سواد را در کنگره نمی‌پذیریم، نه در گروه آقایان و نه در گروه خانم‌ها، به آن‌ها می‌گوییم برو خواندن و نوشتن را یاد بگیر، بعد بیا. چون ر‌هجو باید سی دی بنویسد و کتاب بخواند. تجربه هم نشان داده ما هیچ‌وقت نتوانستیم یک بی‌سواد را درست کنیم.

 

پرسش خانم لیلا همسفر، کمک راهنمای درمان سیگار:

معادل‌سازی آدامس نیکوتین برای کسی که پیپ مصرف می‌کند به چه صورت انجام می‌شود؟

 

پاسخ:

اگر کسی در کنگره سیگار بکشد، نمی‌تواند هیچ مسئولیتی داشته باشد. قلیان، پیپ و تمام دخانیات همین‌طور است. ما میزان نیکوتین سیگار را می‌توانیم از روی پاکت سیگار متوجه شویم، روی بعضی از بسته‌های پیپ هم میزان نیکوتین و قطران را می‌نوشتند، ولی به‌تازگی نمی‌نویسند. اگر میزان مشخص بود که معادل‌سازی کنید. ولی در کل، ابتدا از رهجو بپرسید چقدر پیپ مصرف می‌کند، یک نفر ممکن است روزی یک‌بار پیپ بکشد و دیگر روزی سه بار یا به‌دفعات. این کار را سلیقه‌ای شروع کنید، مثلاً بگویید روزی یک یا دو آدامس بخورد تا دستتان بیاید و ببینید چقدر باید مصرف کند.

 

پرسش خانم هاله:

رهجوها از چه زمانی اجازه دارند وارد لژیون‌های کاهش وزن شوند و برنامه بگیرند؟

 

پاسخ:

سه الی چهار ماه که از سفر بچه‌ها گذشت و کمی باحال و هوای کنگره آشنا شدند، می‌توانند در لژیون‌های کاهش وزن شرکت کنند. راهنمایان کاهش وزن فعلاً لژیون تشکیل نمی‌دهند تا بعد تصمیم‌گیری کنم. ولی باید به بچه‌ها بگویند سی‌دی‌های مربوط به کاهش وزن و ساختمان جسم ۱ تا ۶ را بنویسند.

 

گردآوری و تایپ: مسافر خاطره

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .