نهمین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاه آموزشی ویژه مسافران وهمسفران کنگره 60؛ نمایندگی ایمان با استادی دیدبان محترم آقای احمد حکیمی، نگهبانی مسافر میثم و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه «وادی سوم وتاثیر آن روی من» در روز شنبه 24 آبان ماه 1399 ساعت 16 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که فرصت پیدا شد در نمایندگی شما حضور پیدا کنم و به همه خدمتگزاران در این نمایندگی خسته نباشید و خدا قوت عرض میکنم. یک نکتهای که باید فراموش نکنیم این است که باید جایگاههای خدمتی را باهم مقایسه نکنیم تا تازهواردی که از این در وارد میشود بتواند به درمان خودش برسد. دستور جلسه امروز وادی سوم هست که خیلی چیزهای مهمی میتوان از این وادی آموخت، اینکه انسان ارزش دارد و برای خودش باید احترام قائل شود. باید بدانیم که تکامل در جمع صورت میگیرد یک فردی که فقط از اصوات استفاده میکند اگر مهر و محبتی در وجود خودش داشت میتواند به دیگر انسانها محبت و عشق بورزد. یک فردی که محبت را احساس میکند آیا میتواند به شهر وجودی خود تخریب ایجاد کند من بهعنوان یک انسان باید شهر وجودی خود را اصلاح بکنم در سی دی هفتگی سند به قول آقای مهندس دژاکام انسان باید تزکیه را از خود شروع کند، این تصویر به چه صورت است مانند یک زمین کشاورزی که پر از ناخالص است و باید شخم زده شود، آشغالهای آن جمع شود و یک بذر نیکو در آن کاشته شود و نگهداری از آن صورت بگیرد تا به نتیجه برسد. این وادی به ما میگوید که باید به فکر خودمان باشیم مخصوصاً سفر اول، در سفر اول مهمترین اولویت درمان است. او باید بداند که مهمترین چیز برای وی کار و چیزهای دیگر نیست و بلکه درمان اعتیاد است. در این وادی میفرماید که: اگر از آموزگار آموختی، آموختی و اگر نتوانستی بیاموزی روزگار با تاوان سختتری آن را به شما میآموزد. یک کمک راهنما نیز این مسیرها را طی کرده است، یک فردی که به راهنمایی میرسد بعد از ۴ سال متوجه میشود و تمام تجربیات یک فردی با هر نوع ماده مخدر که مصرف میکند با هر نوع اندیشه با خرابترین فکرها را میتواند درمان کند. در کنگره 60 دو بخش افراد هستند که کارها را اداره میکنند یک کار اداری و دو کارآموزشی که در کارآموزشی کمک راهنمایان محترم هستند که خدمت میکنند. یک مثلث تشکیل میشود ایجنت، مرزبان و راهنما و یک راهنما خیلی پررنگ نشان میدهد چون چرخه تولید دست راهنماست. یک خدمتگزار یک مرزبان و یک ایجنت همه از راهنما و آموزشهای آنها ایجاد میشوند.
در کنگره ۶۰ جایگاه راهنما و راهنمایی جایگاه خواست است. من خدا قوت میگم به شهرام عزیز شاید دوره کمک راهنمایی و لژیون داری برای شهرام تمامشده باشد ولی خدمت در کنگره 60 همیشه باقی خواهد ماند و همیشه میتوان در کنگره خدمتگزار بود. به نظر من اینیک توفیق و یک اجازه است که ما خدمت کنیم در کنگره 60. وقتی من رأی میآورم در مرزبانی یعنی اینکه اجازه به من دادهشده است. یک فرد با تمام مسائل و مشغلهای که دارد باید بیاید در لژیون بشیند چون تمام رهجو ها تکیه به راهنمای خودشان دارند یکجاهایی واقعاً همینجور است بالاترین فرمانروایی از راهنما است و وقتی راهنما صحبتی میکند رهجو بدون چونوچرا و تفکر آن را قبول میکند راهنمایان انگشت اشاره در کنگره ۶۰ هستند. امیدوارم همه ما خدمتگزاران شایستهای وامانت دار در کنگره ۶۰ باشیم. خانوادهها عزیزانشان را به ما سپردند باید ما امانتدار شایستهای برای آنها باشیم، جسم ما هم همینطور به ما امانتداده شده باید آن را سالم نگاهداریم. اگر امانتی به ما دادند و ما آن را بهسلامت بازگرداندیم، به ما امانت بزرگتری خواهند داد. انسان پلهپله ترقی میکند، امیدوارم که شهرام عزیز توشهای از این خدمتهایی که انجام داده برداشته باشد به او خدا قوت میگویم و خیلی خوشحال هستم که دیدهبان محترم نیز در این شعبه وجود حضور دارند خصوصاً آقای سهیلی، خدمت دوستان عزیز با دیدبانان محترم خیر مقدم عرض میکنم.
صحبتهای مسافر شهرام:
من درگذشته فکر نمیکردم که مصرف مواد مخدر بتواند اینگونه زندگی من را به تباهی برساند ما در خانواده خودمان هیچ مصرفکنندهای نداشتیم. وقتی در سال ۸۳ وارد کنگره ۶۰ شدم نتوانستم با تریاک کنار بیایم و درمان بشوم و رفتم و سال ۸۶ دوباره آمدم. وقتی برگشتم به کنگره ۶۰ همان اول راهنمای خود را انتخاب کردم و با کمک آقای حکیمی به سفرم ادامه دادم. بعد از مدتی که درمان شدم آن اتفاق مهمی که در زندگی من افتاد این بود که هیچوقت کنگره ۶۰ را کنار نگذاشتم و رها نکردم و همیشه خدمت میکردم. نمیدانم چگونه از آقای مهندس دژاکام تشکر بکنم. آقای مهندس من را چندین بار از مرگ و پرتگاه نجات دادند. من در اوج اتفاقاتی که در زندگیام رخداده بود سفر نیکوتین خود را شروع کردم و به پایان رساندم. بعد از سفر سیگار خیلی انرژی بالایی به دست آوردم، آقای حکیمی همیشه میفرمایند که اینیک نوع توجیه بوده که من نمیتوانستم سفر سیگار انجام دهم. آموزشهای کنگره 60 فراتر از این حرفها است، من جزو آدمهایی هستم که اگر از درب من را بیرون کنند از پنجره داخل میشوم و این را از آقای حکیمی یاد گرفتم و ممنون و قدردان ایشان هستم.
از آقای مهرداد بوجاریان نیز تشکر میکنم که مشاور اول من بودم و خیلی من را حمایت کردند. از جناب مهندس دژاکام در رأس تشکر میکنم و نیز از دیدبان محترم آقای کوروش آذر پور، آقای محمد صداقت و آقای بابک لطفی. من قانون کنگره 60 را از محمد آقای صداقت یاد گرفتم. از بچههای لژیون تشکر میکنم از همه آنها یاد گرفتم و خدا را شکر میکنم که شاید بندهای بودم که توانستم بنده ناتوان دیگر را راهنمایی کنم. از پدر و مادرم خیلی تشکر میکنم، یک سال همسفرم مادرم بود و بعد خانم سارا که خیلی جاها من را کمک کرد، از خانواده ایشان و همسفران تشکر میکنم. من یاد گرفتم که بذر تشکر و قدردانی را بکارم و اینکه لیاقت داشته باشم یک خدمتگزار خوب برای کنگره ۶۰ باشم از همه دوستان تشکر میکنم.
تهیه مطلب:مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1251