English Version
English

شک سازنده ایمان است

شک سازنده ایمان است

علی اشکذری دیده بان کنگره 60 بعد از مراسم گلریزان که روز 19 آبان ماه 1399برگزار شد و ایشان استادی جلسه را به عهده داشت به بهانه گلریزان بعد از جلسهتقاضا کردیم تا مسائل مطرح شده در جلسه را تشریح کنند. صحبت‌های ایشان در ادامه و در قالب یک مصاحبه تقدیم شما:

جناب آقای اشکذری انسان چگونه می‌تواند خصوصیات منفی خود را تغییر دهد. بعنوان مثال چگونه می توان مصرف‌کننده بودن را تبدیل به بخشندگی و وسعت نفس نمود؟

ببینید توی کنگره ما بیشتر در مورد آگاهی صحبت می‌کنیم. قبل از هر چیزی باید بدانیم آگاهی یعنی چه. منظورمان از آگاهی چه است. آیا مثلا این است که من خیلی سواد بالایی داشته باشم یا مثلا خیلی چیزها را بدانم؟ نه. منظور کلیِ ما از آگاهی، آگاه بودن از خود است. یعنی آگاهی در اصل خودآگاهی است. یعنی من نسبت به خودم آگاهی پیدا کنم. این اولین اتفاقی است که در کنگره برای من می‌افتد. موقعی‌که به کنگره میایم، من خودم بر خودم آگاه می‌شوم. آگاه می‌شوم که جایگاهم کجاست و من کجا هستم. در طول مسیری که حرکت می‌کنم و جلو می‌روم از عیب‌هایم آگاهی پیدا می‌کنم. من وقتی به عیب‌هایم آگاه می‌شوم یعنی آگاه هستم. مشکل ما تا قبل از کنگره ناآگاهی بود و منظور این نیست که ما سواد نداشتیم. منظور اصلی این است که من بر خودم آگاهی ندارم. شخص وقتی فهمید که طمع‌کار است، دیگر طمع‌کار نیست. میگویند دیوانه به محض این‌که بفهمد دیوانه است دیگر دیوانه نیست. عاقل شده است. مشکل ما هم در بحث آگاهی همین است. من وقتی بر خودم آگاه شدم یعنی اینکه رسیدم به آگاهی. پس منظورمان از آگاهی همان آگاهی از خودم و عیب‌های خودم است. آگاهی از جایگاه خودم است. همه این‌ها مجموعش می‌شود آگاهی، و هرقدر من حقیقی‌تر و درست‌تر به این آگاهی برسم یعنی بهتر می‌توانم خودم را بشناسم. پس خودشناسی و آگاهی کلید کار ما است.

 جنابعالی در جلسه امروز و پیش از جشن در مورد منشاء ایمان صحبت کردید و توضیح دادید که ایمان منشاء قدرشناسی است. لطفا در خصوص مراحل رسیدن به ایمان توضیح دهید.

شک و باور پیش نیاز ایمان است. شک سازنده ایمان است. اصلا ایمانی که در آن شک نباشد، یعنی از مرحله شک عبور نکرده باشد اصلا ایمان نیست. قلابی است. یا ایمانی که مرحله باور را نگذرانده باشد ایمان نیست. ما وقتی می‌گوییم برای باورها ارزشی قائل نیستیم منظورمان این است که در باور نباید باقی بمانیم. یعنی من نباید بیایم و به مرحله باور برسم و همانجا باقی بمانم. این‌ها مثل دالان خانه است. شک مثل دالان خانه است. باید از آن رد بشوی و بروی داخل خانه. در دالان خانه جای نشستن نیست، در دالان خانه جای خوابیدن نیست، در دالان خانه جای استراحت نیست، فقط جای رد شدن است. شک و باور هم برای رد شدن است، نه برای ماندن. این است که ما می‌گوییم برای باورها ارزشی قائل نیستیم. باور باید باشد، تا نباشد اصلا تو نمی‌توانی به ایمان برسی، باور پایه ایمان است، ولی ماندن توی باور نه. سفر اول برای رفتن است. برای توی سفر اول ماندن نیست. برای رد شدن است. برای رفتن است، ولی تا سفر اول نباشد سفر دومی نیست‌ها. اصلا اگر این مرحله را نگذرانی نمی‌توانی به سفر دوم برسی. در مورد باورها که صحبت شد، منظورم همین است. زمانی که شخص در باور بماند باور ارزش نخواهد داشت.

 

عکس : مسافر مجتبی لژیون 16

ضبط، پیاده‌سازی و تنظیم : مسافر علیرضا لژیون 16

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .