زمانی که سی دی از آقای مهندس یا استاد امین میخواهم گوش کنم قبل از گوش دادن به آن سی دی به اسمی که برای آن انتخابشده و عکسی که برای آن طراحیشده دقت میکنم و برای من ارزش بسیاری ،نام و عکس سی دی دارد. با دیدن اسم سی دی فرمانروایان زمان، این نکته به ذهنم رسید که فرمانرویان زمان باید از خصوصیات و ویژگیهایی بهرهمند بوده باشند که آقای مهندس این سی دی را به آن نام گذاشته و میخواهد سر نخهایی برای عملکرد بهتر من بدهد.
شاید قبل از کنگره بسیار نگران و مضطرب بودیم که کسی نیست که ما را درک کند و کسی را نداریم که بتوانیم مشکلات ما را شنوا باشد، اما با ورود به کنگره این را حس کردیم که کسانی را پیداکردهایم که کمکمان کنند و از حالت ناامیدی و اضطرابمان کاسته شود و اگر میخواهیم به تکامل برسیم، اگر میخواهیم مسیری روبهپیشرفت را طی کنیم، بهتنهایی نمیتوانیم مسئولیت تمام کارهایمان را بر عهده بگیریم.شاید در بعضی از احتیاجات نیاز به کسی نداشته باشیم، اما در مجموع نیازهایمان، باید به هم کمک کنیم و از انرژیهای جمع هم استفاده کنیم.
پس با ورودمان به کنگره این را درمییابیم که تنها نیستیم و حتی با انرژیهایی که از جمع میگیریم تا زمانی که همدیگر را میبینیم،اندوخته انرژی داریم . انرژی منفی و افکار منفی که ناشی از فکر و ذهن ما سرچشمه میگیرد، باعث میشود ما درست حرکت نکنیم و دچار وحشت غیر واقعی شویم. مشکلات در زندگی هست اما برای حل کردن مشکلات باید راه حل آن را یاد بگیریم، نه اینکه ذهن و فکرمان را انباشته از افکار بیهوده و عبث کنیم،باید تفکر کنیم و تلاش کنیم که چگونه مسائل را حل کنیم.
قطعاً بعضی از مشکلات را میتوانم حل کنم، اما بعضی مشکلات حل آنها بسیار دشوار به نظر میآید. این موقع هست که من نباید تمام ذهن و فکرم را صرف این کنم چرا برای من؟ افسردگی و ناتوانی را بر خودم حاکم کنم و مشکل را بزرگتر از آن که هست ببینم و اندوه و ناراحتی را به وحشت بزرگ تبدیل کنم که این اندوه ما را در ژرفای یک اقیانوس دفن خواهد کرد.حال در این نقطه از زندگی من اگر در مشکلات و مسائل زندگی به نقطهای برسم که نتوانم کاری انجام دهم و دیگر از دست من کاری بر نمیآید، باید رها کنم،باید تسلیم شوم، نه اینکه بیتفاوت باشم،باید تلاش کنم؛اگر نشد، رها کنم؛ حتماً خیر و مصلحتی در آن هست که باید این مشکل باشد و رضا و تسلیم در مقابل مسائل زندگی را مدنظر داشته باشم،تا خداوند خودش راهحلی را بر سر راهم قرار دهد.
پس همه چیز به خودمان بستگی دارد وقتی در سی دی میفرمایند: آیینه ذهن خودمان را بچرخانیم؛یعنی میتوانیم مشکل را طوری نگاه کنیم که مشکل پل پیروزی من باشد.
خداوند مهربان همیشه به تلاش بندگان نگاه میکند و میبیند که آیا من در آگاهی مسیرم را دنبال کردم،یا اینکه با افکار مخرب و بینتیجه؟آیا اگر در مسیر کنگره قرار گرفتم، قوانین و حرمتها را رعایت میکنم، آیا طبق برنامه راهنما پیش می روم؟آیا به جایگاه مسئولین احترام می گذارم ؟ آیا به خاطر حال خوشی که نصیبم شده حرکتی انجام می دهم ؟
هر کسی متناسب با حرکت خودش نتیجه را رقم خواهد زد و خداوند سریع الحساب هست و وعدهاش دروغ نیست که اگر اندکی کار نیکو کنیم ،نتیجهاش را خواهیم دید و اگر عملی شر هم انجام دهیم ،نتیجهاش را خواهیم دید. پس کارهایی که در ناآگاهی انجام می دهم، نتیجهاش هم متناسب با جهل من خواهد بود و قانون کائنات هم این گونه رقم خورده است.
اگر من در طی سفرم طبق برنامه پیش نروم،به مرحله بعدی نخواهم رفت. افرادی که بسیار ناراحت هستند چرا در کنگره نمیتوانند درست خدمت کنند، قطعاً باید به عملکرد خودشان یک نیمنگاهی بیندازند، متوجه نتیجه خواهند شد.
آقای مهندس میفرمایند : فرمانروایان زمان آنانی نیستند که از بین می روند بلکه آنانی هستند که میسازند.
فرمانروا در لغت یعنی کسی که رئیس یا فرمانده یا حکمران و سرکرده جایی هست و کسی که امر و فرمانش اجرا شود و از او اطاعت کنند و فرمانرویان زمان یعنی کسی که همین حالا همه چیز دست اوست و میتواند فرمانروایی کند و از دیگران بخواهد تا کاری را انجام دهند.
اگر من میخواهم در این موقعیت زندگی که قرار گرفتم، فرمانروای زمان خودم باشم،باید سازندگی، آبادانی و تولید را داشته باشم.مثل نیروهای مثبت و نیروهای روشنایی و سازنده، نه یک فرمانروای نابودکننده و ویرانکننده و نه یک فرمانروای خنثی و بیطرف.
من میتوانم به عنوان یک راهنما حرفم، حرکتم و رفتارم سازنده باشد و یک سری نیروهای دیگر را افزایش دهم و میتوانم هم با تمام کردارم، مخرب باشم و نیروهای زیادی را دچار ویرانی کنم. میتوانم منبع عشق و محبت و حرکت در صراط مستقیم باشم،میتوانم هم جنجال درست کن و حاشیه ساز باشم و تخریب برای خودم و دیگران داشته باشم.اگر همان بذری که میکارم درست مراقبت کنم محصولات خوبی به ثمر خواهد نشست.
حال بیایید یک نگاهی به خودمان بیندازیم آیا من چقدر تولید دارم؟ چقدر سازندگی میتوانم داشته باشم؟چقدر مخرب میتوانم باشم؟ و چه جاهایی خنثی و بیطرف هستم؟
شاید یک مهر و عشق و امید دادن به کسی همین تولید باشد!همین سازندگی باشد! من باید فرمانروای زندگی و فرزندانم باشم،فرمانروای خودم و عقلم باشم و بذر نیروهای مثبت، بذر عشق را در اندیشهام بارور کنم تا تکامل و سازندگی در خودم و خانوادهام را احساس کنم.سازنده و فرمانروای عشق و سازنده مهر و محبت در زندگی باشم، حتی با کلمات و لغات و با رفتار ساده هم میتوانم زندگی که در حال دگرگون شدن هست را کمکم آباد کنم و تمام حرفها و کارهای من از من به اطرافیانم القا و انتقال داده میشود.
اگر بتوانم فرمانروایی ساده را به نحو احسن داشته باشم،قطعاً میتوانم یک فرمانروای مرکب باشم . اگر می خواهم یک لژیون را اداره کنم اول باید خودم رهبر خودم باشم ، بعد می توانم یک لژیون را با عشق رهبری کنم و سازنده باشم، اگر بدانم کنگره قوانینی دارد و فقط سخنگو نباشم،اول خودم عمل کنم قطعاً حس من انتقال داده خواهد شد و یزدان پاک هم به من توان و قدرت و انرژی خواهد داد و آرامش و خوشبختی را حس خواهم کرد.
امیدوارم تکتک ما بتوانیم فرمانروای زمان لایقی برای خودمان، خانواده و جامعهمان باشیم. تشکر و قدردانی میکنم از خانم نگین اسیستانت محترم که پیشنهاد گوش دادن این سی دی را دادند و تشکر از تمام خدمتگزاران کنگره 60. عشقتان جاوید.
با احترام کمک راهنمای لژیون نهم همسفر رویا ص
- تعداد بازدید از این مطلب :
1183