English Version
English

در ورودمان به کنگره همه برابر و یکسان دیده شدیم

در ورودمان به کنگره همه برابر و یکسان دیده شدیم

دوازدهمین جلسه از دور بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی همسفران کنگره 60؛ نمایندگی ارتش با استادی همسفر شرمینه، نگهبانی همسفر حمیده و دبیری همسفر آیدا با دستور جلسه «عدالت، آیا همه در کنگره60 با هم برابرند؟» سه‌شنبه  17 شهریورماه 1399 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
خدا را شاکرم که جناب مهندس دژاکام به آرزوی جاویدانشان از بابت تأسیس دانشگاه گام اولیۀ آن را برداشتند. از طرف خودم و خانواده‌ام به شخص ایشان و خانواده محترمشان تبریک می‌گویم و خوشحالم. در مورد دستور جلسه اگر بخواهم راجع به آن صحبت کنم که برای خودم به دو تقسیم‌بندی رسیدم، در مورد قسمت اولش که معنی عدالت و اتفاقی که برای من افتاده بود تا قبل از ورودم به کنگره که چرا این دستور جلسه به من واگذار شد در حکمتش متعجب هستممن در زندگی‌ام همواره دنبال عدالت بودم و انگار برای من گم‌شده بود و در هر مقطعی از زندگی‌ام ‌به دنبال آن بودم که یعنی چه؟ عدالت کجاست؟ این عین عدالت است آیا؟
هر جا که بر وفق مرادم بود می‌گفتم این عین عدالت است و مسرور از این موضوع و هر جا اتفاق ناخوشایندی پیش می‌آمد می‌گفتم این نا عدالتی محض هست و دقیقاً ده سال پیش همین تاریخ زمانی بود که باید آماده می‌شدیم برای محیا کردن مسائل مربوط به ازدواجم و در تب‌وتاب این آماده‌سازی‌ها بودیمدر اوج شادی ولی با یک اتفاق تلخ پیش آمد آن‌هم فوت ناگهانی مادرم در سن ۵۲ سالگی خیلی ناباورانه عمرش را به شما دادند..

این اتفاق بسیار برای من سخت بود چون عروسی من تبدیل به یک‌ حادثه تلخ شد، و  حتی عمرشان به رسیدن آمبولانس هم نرسید و من گفتم خدایا این اوج بی‌عدالتی است که در بهترین و رؤیایی‌ترین روز برای یک دختر که تصورش در لباس سپید عروسی هستش انقدر تلخ رقم خوردامروز فکر می‌کردم که چه بگویم انگار در من گفته‌ها الهام شد و وقتی سراغ این لباسی که الآن در حال حاضر به‌عنوان استاد جلسه بر تن کردم خاطره‌ای از ده سال پیش من است. دقیقاً به این امر آگاه شدم بی‌حکمت نبود دستور جلسه امروز که برابر شد با همان کلمۀ عدالتی که فکر می‌کردم عین بی‌عدالتی است؛ و چه اتفاق عجیب و میمونیوقتی وارد کنگره شدم هنوز به درک کاملی نرسیده بودم و دنبال این علت‌ها و معلول‌ها، بایدها و نبایدهای بی‌عدالتی بودم و‌ بعد از آموزش‌ها رسیدم به جمله‌ای که من رو متحول کرد ، (هر چیزی که برای ما اتفاق می‌افتد عین عدالت است) و این یک جمله جواب تمام سؤالات مجهول در ذهن من بود.آرام‌ شدم چون‌ این آرامش و با هیچ‌چیز من تجربه نکرده بودم به هم ‌صبر و گذشت داد و من آرام‌آرام بعد از گذشت ده سال به این صبوری و آرامش رسیدم تا با موضوع کنار بیایمفکرش را نمی کردم روزی برسد بعد از گذشت این‌همه سال من راجع به عدالت سخن بگویممسئله بعدی آیا عدالت در کنگره یکسان و همه باهم برابرند؟ هم می‌شد گفت بله هم می‌شد گفت خیر؛ زمانی که از در اینجا وارد می‌شویم کسی نمی‌داند من در قبل کجا و در چه جایگاهی بودم از کدام طبقه اجتماعی بودم و یا هستم و همه را برابر و یکسان می‌دانند و این عین عدالت است.در انتخابات مرزبانی و نگهبانی و.... هم باز برابری هست. آیا همه انسان‌ها در کنگره برابرند؟ از نظر من خیر، چون‌ فردی که منظم سفر می‌کند و سی دی می‌نویسد و در کل فرمان‌بردار است قطعاً با رهجویی که حتی او هم به این صورت است، اما دلش با ‌‌آموزش ها صاف نیست مسلماً برابر باکسی که همگام با مسائل ارزشی در کنگره است برابر نیستند و نمی‌تواند موفق باشند و ‌این امر هم در مسافران و همسفران صدق می‌کند در مورد تمام جایگاه ها. خدا را شاکرم در این مسیر درست و آموزش‌ها قرار گرفتم و با هر خدمتی که می‌گیرم یک گره از مشکلات من باز می‌شود و اگر کسی در این جمع باشد که ایمان قلبی به کنگره داشته باشد می‌توانم به‌صراحت بگویم اینجا برای من مکان مقدس و منبع آرامش شده نزدیک‌ترین جایی که خدا صدای مرا می‌شنودهرزمان که در کنگره در هر حالی بودم این حس زیبا در من آمد و زمانی که زایمان کردم فرزندم دو هفته در بیمارستان بود و تنها آرامش برای من دعای کنگره بود و فرزندم مرخص شد به‌خوبی و خوشی. اینجا تنها مکانی است که ما با عشق در آن حضور داریم و خداوند را هزاران بار شکر می‌کنیم و این مکان مقدس را دست‌کم نگیرید.

عکاس: همسفر اعظم و فاطمه
نگارنده: همسفر اعظم
تهیه و تنظیم گزارش: همسفر آیدا
منبع: کنگره60، نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .