همه می‌توانند در نوع خود یک پهلوان باشند، این گوی و این میدان

درحیات ما بعضی چیزها دیده و شنیده می‌شود و بعضی دیگر نه، من یاد گرفته‌ام درباره چیزهایی که می‌شنوم و می‌بینم تفکر کنم. امروز من در حال یادگیری چیزهایی هستم که قبلاً نمی‌دانستم قطعاً من درباره این دیده‌ها و شنیده‌ها مسئولیت دارم وگرنه در این شرایط قرار نمی‌گرفتم. ما همه وضعیت اعتیاد را می‌دانیم و اینکه با چه شرایطی به کنگره آمدیم و درمان شدیم. اگر این شرایط ادامه پیدا می‌کرد اتفاقات ناگواری با این وضعیت موجود برای ما می‌افتاد. من امروز از نعمت سلامتی برخوردار شدم، وقتی این نعمت را نداشته باشی درک  نعمت می‌کنی.

ما که در کنگره از نعمت رهایی برخوردار شده‌ایم این موضوع را باید به دیگران انتقال دهیم، زیرا :

شکر نعمت، نعمتت افزون کند                                 کفر، نعمت از کفت بیرون کند

اگر من امروز در کنگره از نعمت سلامتی برخوردارم  باید شاکر باشم، این مسئله بسیار مهم است. آن‌جايي كه اتفاقات ناگوار براي من مي‌افتد، آن را حاصل عملي نادرست در گذشته خود مي‌دانم و در ذهن خود مرور مي‌كنم، در آینده بگذاريم براي اتفاقات خوب زندگي، در ذهن‌مان تصويري از عمل نيك خود داشته باشيم.

 البته هستند انسان‌هایی که با خدمت و شکرگزاری آشنا بوده و این عمل را انجام می‌دهند و این صفت در کنگره مستولی است ولی انسان‌هایی هستند که این فرهنگ را آموزش ندیده‌اند که از والدین خود، از مدیر خود، از مربی خود و از خداوند خود شاکر باشند.

 این موضوع را با خدمت کردن در کنگره آموختم و البته باز هم باورم قوی نبود تا زمانی که وارد خدمت مالی شدم، به قطعیت خدمت مالی جایگاه والایی دارد، می‌گویند پهلوانان نمی‌میرند، این صفت را جناب مهندس به کسانی که خدمت مالی بالای 500 میلیون تومان می‌کنند داده است. البته واقعاً هم پهلوانان نمی‌میرند و نامشان همیشه جاویدان است.

 بنایی که در قشم با تدبیر جناب آقای مهندس برپا خواهد شد جاویدان خواهد ماند و هرکسی یک خشت سهم داشته باشد خدمت طلایی را انجام داده است. کسانی که در کنگره از نعمت رهایی برخوردار می‌شوند یک وظیفه‌ای دارند. حیف است که با دست نیمه پر از کنگره برویم. چرا نباید دست خود را پر کنیم؟ آیا به غیر از این است که با خدمت در کنگره حال خودمان خوب می‌شود؟ آیا به غیر از این است که با خدمت آرامش پیدا می‌کنیم؟ آیا به غیر از این است که با خدمت زندگی‌مان متحول شده و وضعیت مالی ما تغییر پیدا می‌کند؟ ما موظف هستیم این‌ تجربیات را در اختیار دیگران قرار دهیم.

هر کسی که در کنگره با تمام توانش خدمت می‌کند در نوع خود یک دنور است، یک پهلوان است، یک عضوی از لژیون سردار است. فردی که یک میلیون با تمام توان می‌گذارد او هم به نوعی یک پهلوان است. کسی که چای درست می‌کند و عشق خود را می‌گذارد که رنگ چای خوب باشد، او هم به نوعی پهلوان است. در شعبه‌ها باید به صورت صحیح درباره این موضوع صحبت کنیم.

جناب آقای مهندس تنها نیست ایشان یک قومی دارد که ما هستیم و ما به تفکر، گفتار و کردار جناب مهندس ایمان داریم و همه در کنار او ایستاده‌ایم؛ حالا یک گام عقب‌تر یا جلوتر از یکدیگر، ولی همه به این مسئله قامت بسته‌ایم.

 در کنگره 60 غربالگری وجود ندارد. لژیون سردار از شعبه جدا نیست. باید سعی کنیم این فرهنگ را جا بیاندازیم. نابودی یک قوم این است که چند دسته شوند. من فکر می‌کنم اگر سفر دومی مشکل مالی داشته باشد علتش من هستم که به عنوان راهنما گذشت و بخشندگی را به او نیاموخته‌ام، راهنما باید این مهارت را داشته باشد که شاکر بودن را به رهجوی خود بیاموزد. شاکر بودن حافظ نعمت است.

جناب آقای مهندس به من تاکید کردند، هر کسی که به کنگره هر مبلغی کمک مالی کرده است هر زمانی که پولش را بخواهد سریعاً به او باز خواهیم گرداند. البته این مسئله بسیار نادر است اما باید بازگو شود.

راز جاودانگی بخشش و شکرگزاری است، همانا وادی چهاردهم.

با آرزوی موفقیت برای همه عزیزان.