سیزدهمین جلسه از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران، جمعیت احیای انسانیکنگره 60 نمایندگی صالحی به استادی مسافر راهنما پیام ، نگهبانی مسافر علیاکبر و دبیری مسافر بهزاد با دستور جلسه (عدالت، آیا همه افراد در کنگره با هم برابر هستند؟) روز شنبه 15 شهریور ماه 1399 ساعت 17 بعدازظهر آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
تجربه من در رابطه با این دستور جلسه این است که معنای عدالت را فهمید م و متوجه شدم که عدالت یعنی داشتن تعادل در هر جایگاهی که هستیم مثلاً در مسائل شغلی، خانواده و زندگی...... بتوانیم تعادل لازم را در مسیر زندگی خود داشته باشیم.زمانی که برای درمان اعتیاد وارد کنگره میشویم باید سفری را آغاز کنیم در مسیری که یازده ماه زمان میبرد و آگاه باشیم (با اینکه مسیر عریض است اما گردنههای سختی را باید طی کنیم) داشتن تعادل در این مسیر بسیار مهم است و برای این کار باید فرمانهای راهنما، جناب مهندس و بزرگان کنگره را کاملا رعایت کنیم برای مثال داروی خود را کم یا زیاد نخورید، به طور کل وظایفی که یک سفر اولی به عهده دارد به نحو احسن انجام دهد تا به تعادل برسد.
موضوع بعدی دستور جلسه این است که آیا همه افراد در کنگره ۶۰ با هم برابرند؟
زمانی که من وارد کنگره شدم سه ماه اول سفرم به دلیل مصرف قرص و مواد زیاد و اینکه تازه از کما خارج شده بودم حال جسمی و روحی خوبی نداشتم، اما بعد از آن به مباحث کنگره علاقهمند شدم و دریافتم که جایگاه انسانیت و فهم آن و خدمت کردن چقدر میتواند لذت بخش باشد، اولین خدمت من با میکروفون گردانی شروع شد شاید به نظر شما ساده بیاید اما من از همان خیلی چیزها آموختم و خدمت کردن من باعث شد که من به خیلی از نکات. در سفر خود پی ببرم و کم کم توانستم به تعادل نسبی در سفر اولم دست یابم، فردی که در سفر خود حال این سفر میتواند سفر زندگی نیز باشد زیرا هر نقطه شروعی پایانی دارد اگر بتوانیم در سفر خود تعادل و عدالت را رعایت کنیم به آرامش و حال خوش خواهیم رسید و از مسیر خارج نخواهم شد.
حال هرچه قدر بتوانم در جایگاه های مختلف و بالاتر به نحو احسن خدمت کنم به تعادل بیشتری میرسم.
ما در کنگره میگویم: درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان است، این بدان معناست که به تعادل رسیدن من از درمانی که انجام دادم خیلی مهمتر است هدف همه انسانها دست یافتن به نقطه تعادل است برای مثال زمانی که پای خود را بر روی پلهای میگذاریم و کمی نامتعادل میشود چه حس به ما دست میدهد؟ فکر مان از کار میافتد و تمام وجودمان را ترس فرا میگیرد که مبادا از این پله بیفتیم و این احساس در مسیر زندگی به همین صورت است اگر ما در پله های زندگی قدم خود را به درستی بر نداریم و از تعادل خارج شویم دقیقا همان اتفاقات میافتد میترسیم و نمیتوانم پایم را روی پله بعدی بگذارم.
اما زمانی که پایم را به درستی و با تعادل کامل روی پله بعدی میگذاریم چه اتفاقی میافتد؟
حس آرامش و امنیت به من دست میدهد، کنگره برای من مانند آن پلهای بود که توانستم روی آن نفس عمیقی بکشم و به آرامش برسم، خدا را شکر من به دلیل خواسته قوی که از ابتدا داشتم توانستم نیروهایی که میخواستند به من کمک کنند را حس کنم و هر زمان که در سفرم حس ناامیدی به من دست میداد و سوالات زیادی برایم به وجود می آمد و حس بدی داشتم، به راهنمای خودم پناه می بردم و جواب خودم را میگرفتم و آرام میشدم، در زمانی که من سفر میکردم سی دی نوشتن آنقدر باب نبود اما من تمامی سیدی هایی که گوش میکردم مرا به یک نقطه آرامی میرساند و صحبت های آقای مهندس یک درسی برای من بود من توانستم یک تعادل نسبی را در سفر اولم حس کنم.
اکنون حدود شش سال است که من به رهایی رسیدم و توانستهام به تعادل برسم و زمانی که به گذشته نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که خیلی چیزها در زندگی خود کسب کردهام همه افرادی که وارد کنگره میشوند اگر همه فرمانها را اجرا کردند و به ریشه مطلب پی ببرند و خدمت کنند قطعا تعادل و حال بهتری خواهند داشت آن زمان است که سیستم پاداش بدن ما دوپامین بیشتری به ما میدهد اما! به محض اینکه نقض فرمان کنم، مثلا داروی خود را سر وقت و به اندازه نخورم، فرمان ها را اجرا نکنم از تعادل خارج میشوم و حالم بدتر میشود اینجاست که متوجه میشویم جایگاه افراد در کنگره با هم متفاوت است، کسی که هفده سال در کنگره است دانایی بیشتری کسب کرده و کسی که اوایل سفرش در کنگره است هنوز دانایی کسب نکرده است و باید برای رسیدن به دانایی مسیری را طی کند، در طول این مسیر حتی با گذشت هفده سال یک خطای کوچک میتواند اختلاف ارتفاع بدست آمده را از بین ببرد در نتیجه باید آگاه و هوشیار باشیم که اضداد همیشه با ما همراه هستند و میخواهند ما را از مسیر دور کنند.
تنظیم و ویرایش:مسافر مهدی لژیون دهم
نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
822